"بررسی ادبیات «مدیریت تغییر» پیشنیازهایی را برای تغییر موفقیتآمیز پیشنهاد میکند، ولی نحوه دستیابی به آنها را ارائه نمیدهد. در صورتی که این گونه پیش نیازها در برنامه تغییر گنجانده نشوند، فراگرد تغییر با «مقاومت» مواجه شده، به شکست میانجامد. برخی از صاحبنظران استدلال میکنند که در مقاومت مزایایی نهفته است، ولی عدم وجود مدلها و تئوریهای مدیریت تغییر، مانع استفاده از مقاومت میشود. یکی از تئوریهایی که مقاومت را عنصری لازم و مثبت میداند و استدلال میکند که مدیران باید مقاومت را تشخیص داده آن را برای آزمودن و آمادهسازی راهبردها و گزینههای تغییر مورد استفاده قرار دهند تا اجرای موفقیتآمیز و تمام عیار فراگرد تغییر را فراهم آورند «تئوری محدودیتها» است.
هدف این مقاله شرح مختصر تئوری محدودیتها و نحوه به کارگیری آن در مدیریت تغییر است. همچنین نحوه شناسایی انواع گوناگون مقاومت در برابر تغییر و چگونگی کنترل آنها در چارچوب این تئوری توضیح داده میشود و در نهایت مدل بهرهگیری از تغییر رفتار با استفاده از ابزار فراگرد تفکر این تئوری طراحی میشود."