دوراهی مهاجرت های اقلیمی؛ تحلیلی دربارۀ رویکردهای سازگاری یا ناسازگاری در برابر آثار تغییرات اقلیمی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مهاجرت بالقوه میلیون ها نفر در اثر تغییرات اقلیمی در حال حاضر یکی از بحث برانگیزترین پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی است و به طور فزاینده ای به یک مسئله مهم برای دولت ها و سیاست گذاران تبدیل شده است. در این راستا دیدگاه های مختلفی در خصوص مهاجرت های ناشی از تغییرات اقلیمی مطرح می شود: عده ای از محققان بر این باورند که مهاجرت نشان دهنده شکست در سازگاری با محیط در حال تغییر است. در مقابل عده ای از محققان معتقدند که مهاجرت می تواند به عنوان یک استراتژی پیشگیرانه برای مقابله با تغییرات اقلیمی مطرح شود. در این پژوهش تلاش شده است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استناد به نظریه های کثرت گرایی و اقلیت گرایی به بررسی دیدگاه های مختلف در زمینه مهاجرت های اقلیمی و سازگاری و ناسازگاری در برابر تغییرات اقلیمی پرداخته شده و در همین ارتباط چارچوب مفهومی متناسب با این دیدگاه ها ارائه شود. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در نظر گرفتن مهاجرت به عنوان یکی از اقدامات سازگاری و یا ناسازگاری جوامع، چالش های زیادی را برای برنامه ریزان و سیاست گذاران ایجاد می کند که بسیاری از این چالش ها از طریق استراتژی های دقیق قابل کنترل است. در این راستا، سیاستگذاران بایستی قوانین و مقرراتی را وضع کنند که توانایی بازیگران را برای سازگاری با تأثیرات تغییرات اقلیمی تقویت کنند.Climate Migration Dilemma; Migration as an Adaptation or Maladaptation Strategy
The potential migration of millions of people due to adverse impacts of climate change is one of the most important issues for governments and policy makers. In this regard, there are various divergent views in the theoretical approach to climate- induced migration: Some scholars believe that migration indicates a failure to adapt to climate change. On the other hand, other scholars believe that migration can be used as a preventive strategy to deal with climate change. By using descriptive-analytical research method, in this study, we attempt to investigate various divergent views in climate migration theories by focusing on the maximalist and minimalist approaches. In addition, we present different climate adaptation strategies taken by policy makers in order to combat adverse consequence of climate changes in other countries. Finally, we analyze various evidences of climate- related movements in Iran and the policies and strategies has been taken by the government regarding to climate adaptation. In general, considering migration as an adaptation or maladaptation strategies creates many challenges for planners and policy makers, which can be controlled through precise strategies. In this regard, policy makers should apply strategies that strengthen the ability of actors to adapt to adverse impacts of climate change.