متون جامعه شناسی و روانشناسی دین و داده های توصیفی به دست آمده از پیمایش ها و تحقیقات متعدد در جوامع مختلف، ازجمله ایران، همگی حکایت از آن دارند که در طیف وسیعی از سنجه ها، زنان مذهبی تر از مردان هستند. باوجوداین، تبیین چرایی آن هنوز یک معمای علمی محسوب می شود. در مقاله پژوهشی حاضر، ابتدا تلاش گردید در سطح نظری با مروری تحلیلی بر تبیین های نظری مربوط به شکاف جنسیتیِ مذهبی در ادبیات جامعه شناسی، استدلال های اصلی تئوری های جایگاه ساختاری، محرومیت، جامعه پذیری و ریسک پذیری/ریسک گریزی در قالب فرضیات تحقیق، استخراج و فرموله شوند. سپس، در سطح تجربی تلاش گردید تا با مقابله این فرضیات با داده های حاصل از جمعیت ملّی مسلمانان ایرانی میزان انطباق و تناظر فرضیات یا پیش بینی های نظری مزبور با داده ها و شواهد تجربی مورد ارزیابی و داوری قرار گیرد. نتایج تحقیق، حمایت های تجربی برای نظریه های محرومیت، جامعه پذیری و ریسک پذیری/ریسک گریزی به ارمغان آورد؛ درحالی که نظریه جایگاه ساختاری نتوانست از حمایت تجربی برخوردار گردد.