آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

در این جستار نخست با بازنگری نقادانه در مفهوم سازی های سیاست های عمومی، که به ویژه دربرگیرنده سیاست های آموزشی و آموزش عالی نیز هست، این مفاهیم، مفهوم سازی مجدد شده اند که نیازمند جستارگشایی دامنه دار و ژرف کتابخانه ای بوده است. سپس، سیاست ها، فرایندها و رخدادهای برجسته آموزش و آموزش عالی در دوره قاجار و پهلوی، با رویکرد بازنگری نظام مند و نقادانه، با استفاده از اسناد و نگاشته های علمی بازکاوی شده است. بر پایه یافته ها، به نظر می رسد سیاستمداران دوره پهلوی، به جای پی ریزی ساختار و سیاست های مناسب، بر اساس مطالعات علمی نظام مند و کنش مشارکتی بازیگران کلیدی سیستم، به گونه ای که بتواند به حل مشکلات نظام آموزشیِ در حال گسترش ایران بپردازد، بیشتر بر نهادهای دیوان سالار کنترل گر و سیاست نهادهای هم راستا تکیه می کردند که به گونه ای ناموزون و حتی فراقانونی گسترش می یافت. چنین وضعیتی می تواند بیانگر اراده تمامیت خواهانه و تمرکزگرایانه آن دوره در سیاست های آموزش عالی با رویکرد مهندسی اجتماعی باشد که سرانجام نیز چندان کامیابی نیافت.

تبلیغات