هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش انگیزش تحصیلی در رابطه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی بود. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ نحوه گرداوری داده ها در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی و ازلحاظ روش در زمره پژوهش های کمی بود. جامعه پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1398-1397 بود که 350 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های خودارزشمندی Crocker و همکاران (2003)، انگیزش تحصیلی Harter (1981) و باورهای هوشی Abdul Fattah and Yates (2006) را تکمیل نمودند. نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که بین انگیزه تحصیلی، باورهای هوشی و خودارزشمندی روابط معناداری یافت شد. باورهای هوشی بر خودارزشمندی دارای ضریب تأثیر 61/0(استاندارد نشده) بودند که آماره بحرانی مربوط به اثر مستقیم باورهای هوشی و انگیزه تحصیلی بر خودارزشمندی مثبت و در سطح 05/0 معنادار بود؛ یعنی باورهای هوشی بر انگیزه تحصیلی تأثیر مستقیم مثبت نداشت. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت باورهای هوشی و انگیزش تحصیلی از اهمیت بالایی در شکل گیری خودارزشمندی برخوردارند. انگیزش تحصیلی به تنهایی قادر به ایفای نقش میانجی گرانه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی بود. لذا در تبیین یافته ها می توان گفت انگیزش پیشرفت تحصیلی، تنها پیامد هوش فردی یا امکانات سخت افزاری موجود در محیط های اجتماعی نیست، بلکه جنبه های روان شناختی افراد مانند باورهای هوشی و خودارزشمندی نیز در آن نقش اساسی دارند.