آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۶

چکیده

مطالعات قومی در سطح جهان و ایران در چند دهه اخیر رشد و گسترش فراوانی داشته است. متناظر با تجربه های فراوان و پرهزینه ی ناشی از مناقشات قومی در سطح نظام بین الملل و درون مرزهای ملی کشورها، در حوزه مطالعات قومی آثار و ادبیات گسترده ای خلق و بازتولید و توزیع گردیده است که بعضاً از پس زمینه ها و محتواهای مطالبه جو و ناهمگرا حکایت داشته است. با چنین پیش زمینه ای این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش کلیدی است که دانش مطالعات قومی چه نسبتی با صلح می یابد و آیا درمجموع ادبیات تولیدی و علمی این حوزه توانسته است فضای این عرصه را تلطیف نماید و با مفهوم صلح اعم از صلح در مفهوم کلاسیک و منفی آن و یا صلح در مفهوم مثبت و جدید ارتباط برقرار نماید؟ درحالی که جان مایه، جهت گیری و برآیند اصلی صلح معطوف به عفو و بخشش، گذشت و ایثار، گفتگو، مذاکره و چانه زنی، آشتی و سازش، رضایت، نرمش و دوستی و نهایتاً مصالحه است؛ هسته اصلی و روح حاکم بر پژوهش های قومی، تولید و صورت بندی ادبیات «تمایز» و «تفکیک» هویتی است. ادبیات تولیدشده در این دانش با تکیه و تأکید بر «تنوع» به مثابه یک واقعیت؛ «شناسایی و تحقق مطالبات هویت های متکثر قومی» را وجهه همت خویش قرار داده است و در فضای متأثر از «رویکرد انتقادی به مدرنیسم» به ویژه «نحوه و فرایند دولت- ملت سازی»، «بدکارکردی های دولت های مدرن» و «گسترش ادبیات جهانی شدن» به لحاظ معنایی، مفهومی، نظری، رویکردی، روشی و معرفتی در سپهر اندیشه ورزی، غلبه گفتمانی و بعضاً همدلانه یافته و شاید در رویکردی انتقادی بتوان ادعا کرد که این ادبیات در مواردی در پناه طرح عدالت توزیعی و ترمیمی، تحرکات واگرایانه خشونت گرا را با نگاهی همدلانه مورد کنکاش و بررسی قرار می دهد و چه بسا نهاد و ساحت دولت – ملت به مثابه مهم ترین سازه ی سیاسی بشری را در قالب لفاظی های آرمان گرایانه دچار بحران مشروعیت و هویت ساخته است. پژوهش پیش رو تلاش دارد با بهره گیری از روش کیفی – تفهمی به شیوه ای اکتشافی و مروری نسبت این مطالعات را با صلح موردسنجش و ارزیابی قرار دهد که در نوع خود نوآورانه می نماید.

تبلیغات