شرق شناسی با رویکردی انتقادی گفتار مستشرقان در بازنمایی هویت «غیر» و تصویرسازی آن را مطالعه می کند. ایران شناسی به عنوان شاخه ای از آن نیز رویکرد و هدفی مشابه دارد. این مقاله در چارچوب نظریه شرق شناسی ادوارد سعید و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مقایسه ای چگونگی بازنمایی هویت و فرهنگ ایرانیان را در دو نسل از ایران شناسان کلاسیک که اروپایی بوده و آثارشان در سفرنامه نویسی متجلی است و نسل معاصر ایران شناسان غربی که دارای خاستگاهی اغلب آمریکایی و دانشگاهی هستند مورد مقایسه قرار می دهد.
یافته های مقاله نشان می دهد که اگرچه تلاش ایران شناسان غربی رگه هایی از واقع بینی، انصاف و عدول از سویه های شرق شناسانه را در معرفی فرهنگ و هویت ایرانیان می نمایاند، اما در موارد بسیاری در قالب شرق شناسی می گنجد و از طریق دگرسازی منفی انگار، هویت بخشی به خود از راه انتساب ویژگی های منفی به ایرانیان، غرب محوری و تعمیم ناروا و گاهی حتی با تحریف وقایع تاریخی ایرانیان را بازنمایی می نماید. از این رو بررسی و مطالعه اسناد و منابع ایران شناسان غربی کلاسیک و معاصر را باید جزئی از نظام بازنمود شرق شناسانه فرهنگ و هویت ایرانی ارزیابی کرد.