آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

یکی از روش های شفاف سازی معنا در فرهنگ نویسی استفاده از تصاویر است. مقاله حاضر بر آن است تا با بررسی مدخل های مصور سه فرهنگ یک زبانه فارسی از منظر دستوری و معنایی به الگوی رده شناختی تصویرگری در این فرهنگ ها دست یابد. این پژوهش با تکیه بر طبقه بندی اشتاین ( 1991 ) با به کارگیری روشی تحلیلی توصیفی، شیوه های تصویرگری در فرهنگ عمید ، فرهنگ معین و فرهنگ بزرگ سخن را مطالعه کرده و انواع تصاویر این فرهنگ ها را به لحاظ حوزه معنایی و هویت دستوری سرمدخل، ویژگی های دیداری تصاویر و محل درج آن ها واکاوی کرده است. به این منظور، تحلیل پیکره بنیادی صورت گرفت تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که چه مدخل هایی بیشتر مصور شده اند و چگونه می توان کارآمدی تصاویر در فرهنگ های لغت را افزایش داد. نتایج تحلیل توصیفی داده ها حاکی از آن است که مهم ترین عامل در افزایش کارکردهای ارتباطی تصاویر، بومی سازی، بافت مند کردن تصاویر و ارجاع درست آن ها به سرمدخلشان است که گاه با محل درج مناسب و گاه به واسطه شرح تصویر میسر می شود. همچنین مشخص شد که اسامی ذات در هر سه فرهنگ بیشترین تصاویر را به خود اختصاص داده اند . این پژوهش نشان می دهد که تحلیل رده شناختی تصاویر فرهنگ های یک زبانه فارسی امکان درک بهتر ساختار تصویرگری در این فرهنگ ها را فراهم آورده و برنامه ریزی برای جنبه های دیداری نسل نوین فرهنگ نویسی یک زبانه فارسی را تسهیل می سازد.

تبلیغات