این نوشته رویکردهایی در مورد توسعه و نیز امکان رهایی از فقر الگو و منطق سخت افزاری را در چند بخش و لایه مرتبط و متداخل بررسی می کند. روش مورد استفاده، بداهت زدایی از مفاهیم رایج و نگاهی تاریخی به طرح مسئله است. بدین ترتیب، ترکیبی انتقادی از سازه های مرتبط ارائه شده که مبتنی بر خوانشی انتقادی از ساختارها و عاملیتِ کنشگران فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. مطابق یافته های پژوهش، برای رفع انسداد عاملیتِ عام گرایانه و به منظور طراحی توسعه، می توان شیوه تفاهمی، میانجیگرانه و وفاق محور را پیشنهاد نمود. مسیر مورد نظر، یک الگوی هنجاری و تجویزی بدیل و تلفیق عمل و نظر هنرمندانه مورد توافق کنشگران، جهت رهایی از آثار توسعه ناموزون و طی کردن مسیر به سوی «جامعه مهربان» است. کنشگری زنده، هنرمندانه، مبتکرانه و ایجابی، نیاز به شناخت گسست ها و حلقه های مفقوده، کاهش خشونت ساختارها و گسترش امکان تأثیرِ عامل برساختارها از نتایج تحقیق است. این فرایند به تحول نهادی هم راه می گشاید، زیرا امکان درک رابطه سازنده بین دو مؤلفه نظم دموکراتیک و وفاق تفاهمی هم افزا را که شاخص آن امکان اخلاقی تر زیستن است فراهم می آورد. بر این مبنا شاهراه توسعه غوطه ور در اخلاق را با شاخصی به نام وجد (عشق و شور وجودیِ برآمده از شخصی شدن آرمان های بزرگ برای کنشگران) می توان توصیه کرد. آموزه های تاریخیِ سنت تفهمی و تفسیری، سنت اثباتی، رویکرد مابعد ساختارگرا، پسا توسعه و هوش مصنوعی ممکن است الهام بخش و عبرت آموز برای توسعه غوطه ور در اخلاق باشد.