در نگرش های نوین منطقه گرایی مجال و فرصتی مغتنم فراهم است تا واحدهای سیستم بین الملل به دور از نگرش های نظم تنگ نظر سنتی -که در آن حضور هژمون به عنوان عضو مداخله گر در همه شبکه های منطقه ای به شکل مؤثری دیده می شود و کمتر مجالی برای مخالفت و رقابت وجود دارد- توان و عرصه اقدامی تازه را کسب کنند. در این میان برای ایران به عنوان واحد ناراضی سیستمی از یک سو و چین در قالب واحد ناراضی و هژمون بالقوه آینده از سوی دیگر، نگرش نظم شبکه این امکان را فراهم می کند که به دور از حصار ژئوپلیتیک و ساخت کنترل سنتی، مناطق جدیدی را برای خود تعریف کنند. آنچه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته، امکان سنجی همگرایی و همکاری ژئواستراتیک ایران و چین است. از این رو، پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که کدام فرصت ها و چالش ها بستر ایجاد گره ژئواستراتژیک چین در حلقه شبکه منطقه ای ایران را ایجاد و یا تهدید می کند. روش گردآوردی داده ها کتابخانه ای و اینترنتی و روش پژوهش براساس نگرش استراتژی شبکه سازی منطقه ای خواهد بود. یافته های پژوهش نشان می دهد با اینکه ایران در اولویت های امنیتی و استراتژیک چین قرار نگرفته است؛ عواملی همچون همسویی و هم راستایی اهداف ضدهژمونیک ایران و چین، نیاز دو کشور به شراکت استراتژیک و منافع مشترک ژئواکونومیک، بسترساز ایجاد شبکه ژئواستراتژیک منطقه ای با ابتکار ایران و چین بوده است.