فساد، یک ویژگی ساختاری در خرده نظام اقتصادی و سیاسی جامعه ی افغانستان است. یک ویژگی ساختاری، خصلت الزام آوری دارد؛ بنابراین قابل انتظار است که مهاجر بازگشته از ایران، با قرار گرفتن در ساختار فساد موجود، با فشار آن روبرو شده و در چارچوب آن دست به کنش فساد بزند. سؤال تحقیق حاضر چگونگی رخداد این فرایند است. به این منظور، از روش تحقیق مطالعه ی موردیِ واحدِ ابزاری استفاده شده است و یک نمونه ی مثالی از این فرایند موردبررسی روایتی قرار گرفته است. داده ها برآمده از ۱۷ مصاحبه هستند که یکی از آن ها با موردمطالعه انجام شده است. تفسیر داده ها در چارچوب مفهومی برآمده از نظریه های دولت غارتگر، حک شدگی و قدرت پیوندهای ضعیف انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که اطلاعات شغلی به دست آمده از پیوندهای ضعیف، زمانی به احراز موفق شغل منجر می شود که با حمایت پیوندهای قوی همراه شود. فرد در ابتدا ممکن است به روند قانونی استخدام روی آورد اما مواجهه با فساد، او را به استفاده از حمایت پیوندهای قوی و توجیه فساد متقاعد می کند. در ادامه، استخدام با ورود به شبکه ی فساد، فرایند توجیه را تقویت کرده، فساد را بازتولید می کند.