هر کودکی در زندگی خود به دفعات، مواجهه با بیماری را تجربه می کند؛ علاوه بر آن حدود 20 درصد از کودکان، از ابتدای زندگی، با نوعی بیماری مزمن رو در رو اند؛ از این رو در این پژوهش با هدف بررسی ابعاد ویژه تعلیم و تربیت کودکان بیمار، به تحلیل گفتمان انتقادی اسناد آموزش و پرورش ذیل تربیت مفهوم بیماری پرداخته است. به این صورت که بعد از توصیف گفتمان حاکم بر اسناد، به دو سطح تفسیر بینامتنی و موقعیتی پرداخته و با تحلیل محتوای کتاب های مقطع دبستان، تولید و مصرف اسناد و گفتمان حاکم بر آن بررسی می شود؛ سپس به تحلیل زمینه های اجتماعی و فرهنگی حاکم بر متن پرداخته و در یک رابطه دو طرفه بین متن و جامعه، مشخص می گردد متن چه تاثیرات و تاثراتی بر جامعه می تواند داشته باشد. از آنجاکه تحلیل گفتمان، روشی کیفی و تفسیری است؛ روایی و پایایی پژوهش ذیل بحث های منطقی مربوط به یافته ها، قدرت نطق و بیان نویسنده بررسی می شود. نتایج نشان می دهد، گفتمان مسلط در اسناد فعلی آموزش و پرورش ایران راجع به بیماری، گفتمانی ساکت و منفعلانه است ؛ که تنها به جنبه های جسمانی بیماری پرداخته و از آثار روحی بیماری و چگونگی زندگی یک بیمار غافل شده است؛ تا آنجا که می توان بیماری را یک برنامه درسی پوچ در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران به شمار آورد.