عربستان سعودی از زمان سقوط صدام در عراق در سال ۲۰۰۳، خصوصا دوران تحولات انقلابی خاورمیانه و شمال افریقا از سال ۲۰۱۱ تا زمان انعقاد برجام و دوران پسابرجام، روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران از سطح رقابت، به سطح تقابل و تشدید تنش سوق داده است؛ با توجه به این وضعیت، سئوال اصلی مقاله این است که دلایل و انگیزه های واقعی ریاض از اتخاذ چنین رویکرد تقابلی چه بوده و برای تحقق این امر، از چه اقدامات و رویه هایی برای موزانه سازی علیه ایران استفاده کرده است؟ نوشتار حاضر با بهره گیری از چهارچوب نظری «واقع گرایی انگیزشی» و تبیین شاخص های «بازیگر طمع کار» به این فرضیه رسیده است که «عربستان سعودی به منظور خروج از سکون سابق سیاست خارجی در حوزه های مختلف منطقه ای، جبران خلا قدرت ایجادشده در جهان عرب پس از تحولات انقلاب های عربی ۲۰۱۱ و نیز هم راستایی با راهبرد امریکا در منطقه، به سمت رویکردهای تقابلی و تشدید تنش با جمهوری اسلامی ایران سوق یافته است؛ در این مسیر نیز از اقدامات و رویه هایی مختلفی نظیر ائتلاف سازی و اجماع سازی، تلطیف نسبی روابط با اسرائیل، استفاده از اهرم اقتصادی و انرژی، بهره گیری از ظرفیت سازمان های منطقه ای و بین المللی، ایجاد رقابت های تسلیحاتی، استفاده از ظرفیت حرمین شریفین و دامن زدن به اختلافات مذهبی و نژادی برای موازنه سازی علیه ایران بهره گرفته است.