هدف کلی تحقیق، ارایه الگوی تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره متوسطه است، بر این اساس روش تحقیق توصیفی از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری شامل معلمان و مدیران دوره متوسطه آموزش و پرورش استان مازندران به تعداد 15156 و متخصصان رشته علوم تربیتی دانشگاه های این استان به تعداد 75 نفر می باشند. روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای نسبی است که تعداد افراد نمونه به استناد جدول مورگان از بین معلمان و متخصصان 300 نفر برآورد گردیده است. ابزار گردآوری اطلاعات پس از استخراج مؤلفه های تربیت اخلاقی از دیدگاه مربیان بزرگ مکاتب فلسفی، پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبار آن با روش ضریب آلفای کرانباخ 973/0 مورد تأیید واقع شد. کفایت نمونه برداری به روش KMO به میزان 943/0 برآورد گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیل عاملی از نوع اکتشافی به هدف پیدا کردن متغیرهای مکنون و تحلیل عاملی تأییدی با برازش مدل نهایی می باشد. یافته های حاصله حاکی از آن است که با تأیید اجرای تحلیل عاملی با اثبات آزمون کرویت بارتلت، نتایج تحلیل عاملی نشان داد که این مقیاس از روایی کافی برخوردار بوده و از 3 عامل اشباع شده است، عامل نخست (حکمت با 23 گویه) در تربیت اخلاقی دارای بیشترین بار عاملی با تأثیر 80/83 و عامل دوم نگرش با 16 گویه و با تأثیر 46/11 و عامل سوم عقل گرایی با 16 گویه با تأثیر 74/4 اخذ نمودند که با توجه به مقتضیات جامعه آماری به صورت الگویی سه عاملی در تربیت اخلاقی دانش آموزان توصیه گردیده است.