امروزه تفکر راهبردی برگی برنده در عرصه های گوناگون اقتصادی و اجتماعی شناخته شده و تأکید فراوانی می شود بر اینکه کارکنان برای کارآمدشدن باید به ابزار مهمی به نام تفکر راهبردی اثربخش مجهز شوند تا یادگیری سازمانی افزایش و سرمایه فکری همراه با آن توسعه یابد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تفکر راهبردی اثربخش در یادگیری سازمانی و سرمایه فکری کارکنان تدوین شده است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی است و داده ها به روش مطالعات کتابخانه ای، برای مروری بر پیشینه تحقیق، و پژوهش های میدانی با استفاده از سه پرسش نامه استاندارد گردآوری و با نرم افزار Spss 22 تحلیل شده اند. نمونه گیری به شیوه سرشماری بوده و جامعه آماری آن 86 نفر در نظر گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفکر راهبردی در سرمایه فکری کارکنان تأثیر مثبت و معنی داری دارد، اما در یادگیری سازمانی فاقد این تأثیر است. پس مدیران با عمل به تفکر راهبردی اثربخش و شاخص های پنج گانه آن می توانند توانایی و مهارت تفکر راهبردی خود را تقویت کنند و به توسعه سرمایه فکری کارکنان در سازمان کمک کنند.