امروزه واژه های اقتصاد دانش محور، اقتصاد دانش بنیان، اقتصاد دانش و غیره به وفور به گوش می رسند و در لا به لای متون مختلف و سخنان سیاستمداران فراوان از آن ها یاد می شود. نوشتار حاضر تلاشی نظری است در راستای بررسی رویکردهای مختلف به این مفهوم و این که در جهان دانشگاهی (آکادمیک) اقتصاد دانش محور چه معانی را تداعی می کند و چه رویکردهایی در مورد آن موجود است. حاصل این جستار نظری مشخص شدن 5 نوع نگرش به اقتصاد دانش محور است که هر کدام بر بستر نظریه های متفاوتی سوار شده اند. در این میان اعتبار 3 رویکرد از درجه بالاتری برخوردار است و نیاز به توجه ویژه ای در حوزه تصمیم گیری دارد. بررسی دقیق تر این 3 دیدگاه نشان می دهد اگرچه آن ها به صورت نظری تفاوت های بنیادی به ویژه در نحوه نگاه به دانش دارند، اما هنوز هیچ کدام تحقق فاز جدید اقتصادی به نام اقتصاد دانش محور را به صورت قطعی نپذیرفته اند. این نکته نشان می دهد که برخلاف توصیه های برخی سازمان های بین المللی در راستای برنامه ریزی برای ورود به اقتصاد دانش محور، چنین مساله ای از جایگاه نظری محکمی برخوردار نیست و کشور ما نیز باید با اتخاذ رهیافت های دقیق تر، خود را از افتادن در ورطه های شعاری مصون نگه دارد.