آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۷

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی روش تدریس مشارکتی و سنتی بر اشتیاق تحصیلى، خودکارآمدى تحصیلى و خودتنظیمى در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، آزمایشی از نوع طرح های پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه پسران دانش آموز پایه هفتم بود که در سال تحصیلی 98-1397 در ناحیه 2 شهر رشت در مدارس دولتی و غیرانتفاعی مشغول به تحصیل و طبق استعلام از اداره آموزش وپرورش تعدادشان 1320 نفر بود. گروه نمونه، 40 نفر از دانش آموزان پایه هفتم بودند، به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو گروه (کنترل و آزمایش) جایگزین شدند. ابتدا پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004)، خودکارآمدی میجلی و همکاران (2000) و خودتنظیمی بوفارد (1995) برای هر دو گروه اجرا شد (پیش آزمون). سپس آزمودنی های گروه مداخله، برنامه آموزش مشارکتی را در قالب 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار دریافت کردند؛ درحالی که گروه کنترل روش سنتی تدریس ارائه شد. پس ازاین مرحله دوباره هر دو گروه با پرسش نامه ی مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند (پس آزمون). یافته ها نشان داد که اجرای روش تدریس مشارکتی بر اشتیاق تحصیلی، تأثیر معناداری دارد (01/0>p)؛ اجرای روش تدریس مشارکتی بر خودکارآمدی، تأثیر معناداری دارد (01/0>p) و اجرای روش تدریس مشارکتی بر خودتنظیمی، تأثیر معناداری دارد (01/0>p). نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه بین دو روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی؛ روش تدریس مشارکتی بر اشتیاق تحصیلى، خودکارآمدى تحصیلى و خودتنظیمى در دانش آموزان اثربخش است. در روش تدریس مشارکتی فراگیران به جهت مشارکت در دسترسی به اطلاعات و محتوای آموزشی، باانگیزه و اشتیاق تحصیلی بیشتری به روند یادگیری می پردازند که منجر به ارتقاء خودکارآمدی و خودتنظیمی آن ها می شود.

تبلیغات