از دهه 2000 به این سو با گسترش شتابان جهانی شدن و دگرگونی در جنبش های اجتماعی و بنیادگرا، معمای امنیت بسیار پیچیده شده است. با تشدید دخالت ها و نقش آفرینی های منفی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای و گروه های هویت بنیاد مذهبی، قومی و سلفی- تکفیری به ویژه داعش در خاورمیانه، پیچیده تر شدن معمای امنیت در این منطقه بیش از مناطق دیگر مشاهده شده است. این پژوهش با روش تبیینی- تحلیلی و آینده پژوهی و از منظر جامعه شناختی سیاسی درصدد ارائه پاسخ تحلیلی به این پرسش بوده است که «آینده امنیت خاورمیانه پساداعش چگونه خواهد بود؟» فرضیه پژوهش بر این امر استوار بوده که نهادینه شدن و ریشه دار بودن تفکر بنیادگرا و استمرار بسترهای شکل گیری گروه های تکفیری- سلفی همچون تحقیر و تهدیدهای هویت بنیاد دینی از ناحیه جهانی شدن و جهانی سازی شتابان ارزش ها و فرهنگ سکولار غربی، فقر، نابرابری و شکاف طبقاتی ناشی از نوسازی و توسعه وابسته به غرب و جهانی شدن اقتصاد نئولیبرال، حکومت های ناکارآمد، وابستگی سیاسی حکومت های منطقه به غرب و دلایلی از این دست، سبب شده است که خاورمیانه پساداعش، شاهد استمرار ناامنی و خشونت های ناشی از ظهور گروه های تکفیری جدید باشد. یافته های این پژوهش نشان داده است که تا وقتی بسترها و نارضایتی های یادشده وجود داشته باشد، تفکر داعشی و تکفیری به ویژه در بدنه های اجتماعی حفظ خواهد شد و با شکست داعش از بین نخواهد رفت! در واقع خشونت های تکفیری در منطقه با ترتیبات سیاسی- نظامی و بین المللی شاید به صورت موقتی کاهش یابند، اما از بین نمی روند! بر این اساس نیازمند ایجاد بسترهای فکری و اجتماعی و جنبش اجتماعی فرا منطقه ای با عضوگیری از نخبگان و فعالان صلح بر ورای تعصبات مذهبی، فرقه ای و ملی- قومی، همراه با اصلاح فکری و باوری در بدنه اجتماعی یا توده ها بوده است.