هدف این پژوهش، کشف و شناسایی چالش ها و مشکلات موجود در فرایند آموزش رشته های علوم انسانی در دانشگاه های ایران می باشد. این پژوهش از حیث معرفت شناختی و روش شناختی، دارای رویکردی کیفی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق کیفی و تکنیک KII[1] (مصاحبه با افراد مطلع کلیدی) با استادان برجسته و دارای صلاحیت در پانزده رشته ی منتخب حوزه ی علوم انسانی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که چالش های آموزش رشته های علوم انسانی در ایران عبارت اند از؛ چالش های محیطی و بومی، چالش های زبانی، سیاسی، ایدئولوژیک، اجتماعی، چالش های نهادی و فرهنگی. از دیگر یافته های پژوهش می توان به ضعف بنیه ی نظری آموزش دانشگاهی و علوم انسانی اشاره کرد. مشکلات عمده ی دیگر عبارت اند از؛ نبود سیستم ارزشیابی دقیق از تدریس استادان و نیز عدم توجه لازم و کافی به رشته های علوم انسانی در سطح سیاست گذاری، عدم توجه به شرایط بوم شناختی، وابستگی کامل رشته های علوم انسانی به نهادهای سیاستگذار و نیز سطحی نگری به مقوله ی تدریس و بالأخره عدم توجه به تفاوت های فردی