چرا بسیاری از مقالات پژوهشی داخلی در حوزه های علوم انسانی سهم اندکی در بسط و گسترش حوزه ی نظری خود دارند. چه چیزی را فرو م یگذارند و به لحاظ روشی، چه کارهائی را بایستی در پیش گیرند تا از آزمون استاندارد ها و معیارهای متعارف تولید اندیشه، سر بلند بیرون آیند. هدف ما در این مقاله آن است که با بررسی چند مقاله به صورت عینی برخی از مشکلات اساسی این مقال هها را نشان دهیم. روش ما در این جا، نخست انتخاب تصادفی ده مقاله و سپس تقلیل آن به پنج مقاله بوده است. مقاله ها را از حوزه ای انتخاب کردیم که با آن آشنا هستیم )علوم سیاسی( و همه ی آن ها تازه ترین مقاله های منتشر شده در نشریات علمی پژوهشی هستند. یافته های ما در این مقاله نشان می دهد که مهم ترین ایراد و آسیب این مقالات نداشتن سهم افزایشی/ افتراقی در آن با پشتوانه ی عینی و » ادعایی علمی « یا به عبارت دیگر » تز « حوزه است. این مشکل برآمده از این است که مقالات فاقد استدلال های نظری هستند و از این رو، در بهترین حالت وجه ترویجی و مروری دارند. ضمن آنکه در جریان بررسی، به ایرادهای دیگری از آ نها اشاره کرده ایم و به صورت مختصر پیشنهادهای اصلاحی کوتاهی نیز افزوده ایم. نتیجه برآمده از این بررسی ساده است: مقاله ای نوآورانه، تأثیرگذار و سودمند است که ادعایی نو و رادیکال با پشتوانه ای از فک تها )تز( داشته باشد و مقالات مورد بررسی ما فاقد این ویژگی مهم هستند.