اشتراک هدفمند دانش در سازمان ها به یادگیری سریعتر فردی منجر گشته، خلاقیت را توسعه می دهد و در نهایت به بهبود عملکرد فرد در سازمان می انجامد. هدف از این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای اعتماد شناختی و تعهد عاطفی بر رابطه رضایتمندی شغلی و قصد اشتراک گذاری دانش بر کارکنان آموزش و پرورش منطقه 3 تهران در سال 1395 می باشد. جامعه آماری 200 تن از کارکنان سازمان آموزش و پرورش منطقه 3 شهر تهران می باشند و با استفاده از فرمول کوکران 130 تن از آنان با روش تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه قصد اشتراک گذاری دانش چرجی(2001)، پرسشنامه رضایت مندی شغلی بلاستین (2008)، پرسشنامه تعهد عاطفی کیم، چوی، کوال و هان(2008) و سرانجام، پرسشنامه اعتماد ین (2009)، استفاده شده است. روایی (محتوی، همگرا و واگرا) و پایایی (بارعاملی، ضریب پایایی مرکب و صریب آلفای کرونباخ) پرسشنامه ها حاکی از آن بودند که ابرازهای اندازه گیری پژوهش از روایی و پایایی مناسبی برخوردارند. نتایج تجزیه و تحلیلی به روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SMART-PLS نشان داد که هر سه متغیر برونزای رضایتمندی شغلی، اعتماد شناختی و تعهد عاطفی، تاثیر مثبت و معناداری بر قصد اشتراک گذاری دانش دارند. علاوه بر این، هر دو متغیر تعهد عاطفی و اعتماد شناختی، اثر میانجی بر رابطه بین رضایتمندی شغلی و قصد اشتراک گذاری دانش ایفا می کنند؛ ضمن اینکه تعهد عاطفی در مقایسه با اعتماد شناختی، تأثیر بیشتری به عنوان متغیر میانجی بر قصد اشتراک گذاری دانش دارد.