مقدمه: هدفِ مقاله عبارت است از بررسی و بیان چگونگی یادگیری گزاره های کلامی، دانش سازمان یافته و طرحواره و الگوهای غیر کلامی (آثار تجربه زیسته و موقعیت های درون محیط های آموزشی) مرتبط با اخلاق . روش : زبان به ویژه زبان طبیعی شامل هاله های معنایی،مغالطه ها و استعاره ها و مجاز ها است .بنابر این تحلیل وبررسی انتقادی دانش و نگرش و باورهای ملهم از اکولوژی ،موقعیت و دانش یادشده هم ضروری است. یافته ها: هدفِ هرطرحواره و الگوی اخلاقی درگام های نخستین آشنایی با مفاهیم، و سپس درک معناو آنگاه برساختنِ"کیفیت "های ذهن آگاهی و فراشناخت و سرانجام انس وجودی است. نتایج: جامعه اخلاقی و آرمانی جامعه ای است که کنش ها رانه " تحت فرمان اخلاق" بلکه به عرصه شوق وجذبه و جاذبه اخلاق باز آورد .گزاره های کلامی دانش سازمان یافته و طرحواره و الگوهای غیر کلامی در بستر "سیستم"و"صنعتِ فرهنگ"،سلطه گری دنیای دیجیتال و مجازی، و عقلانیت حسابگر تعامل و تناسب تازه با اخلاق پیدا می کنند؛هم افزایی وهم سازی یا بعکس هم فرسایی احتمالی راباید مد نظر قرار داد. انس وجودی پاسخی به تکه تکه شدن تمامیت وجودی و هویت انسانی است پیشنهاد:.برای هم افزایی بین موقعیت ها و اخلاق مقررات،قوانین و آئین نامه های سازمانی و دانشگاهی -که عقلانیت حسابگر ،"موفقیت" به هر قیمت، و بی توجهی به رابطه هدف و وسیله مورد بازنگری قرارگیرد. یک پیام مهم دروس تاکید بر سوگیری اخلاق تکاملی (تفکیک ناپذیری هدف و وسیله) است.