تحولات جدید در مناسبات روسیه و غرب و نقش کرملین در حوادث جهانی، بار دیگر مسئله اهداف سیاست خارجی روسیه و چشم انداز جایگاه جهانی روسیه را به میان آورده است. در حالی که در دهه 1990، وداع با جاه طلبی های جهانی و تلاش برای همگرایی با بازیگران غربی، درونمایه اصلی سیاست خارجی کرملین بود؛ به دنبال به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین و در هزاره جدید، تلاش برای احیای موقعیت قدرت روسیه به عنوان بازیگری جهانی، ویژگی عمده سیاست خارجی روسیه بوده است. این احیای موقعیت، با چالش های منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه شده است. در این نوشتار به این پرسش می پردازیم که گفتمان اوراسیاگرایی، چه اهدافی را در سطح منطقه ای و جهانی برای روسیه، حائز اهمیت می کند و کرملین در تحقق این اهداف چه فرصت ها و موانعی را در پیش رو دارد؟ در پاسخ می توان گفت اعاده موقعیت قدرت بزرگ در جهان و احیای بازیگری بی رقیب در منطقه « خارج نزدیک»، از اهدافی است که در چهارچوب گفتمان اوراسیاگرایی دنبال می شود؛ ولی واقعیات روابط قدرت و سیاست بین الملل، مغایر با اوراسیاگرایی است و در آینده می توان انتظار افول اوراسیاگرایی را در سیاست خارجی روسیه داشت