با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، راهبرد امنیتی امریکا تا سال 2000 به دلیل نبود یک دشمن مشخص، دستخوش ابهامی اساسی شد و این خلاء راهبردی، این کشور را به جست وجوی هستی شناسی جدیدی در عرصه سیاست بین الملل وادار ساخت. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، سیاست مبارزه با تروریسم در راهبرد امنیتی امریکا نقش برجسته ای پیدا کرد؛ این رویکرد، با تهاجم امریکا به افغانستان (2001) و حمله به عراق (2003) نمود عینی یافت و منجر به حضور گسترده تر این کشور در منطقه، به ویژه در مرزهای ایران شد. در عین حال، دولت امریکا همواره ایران را در لیست دولت های حامی تروریسم قرارداده و در این راستا پیوسته ایران را به حمله نظامی تهدید می کند. در چنین شرایطی است که ایران درصدد عضویت در سازمان همکاری شانگهای برآمده است و مسئله اصلی این نوشتار این است که نقش راهبرد امنیتی امریکا در گرایش ایران به این سازمان چه بوده است؟ در پاسخ به این سئوال، فرضیه نوشتار حاضر نیز تغییر راهبرد امنیتی امریکا در خاورمیانه را عامل مؤثر در گرایش ایران به عضویت در سازمان همکاری شانگهای می داند؛ فرضیه ای که در این مقاله تصدیق می شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و ابزار نظری برای تبیین فرضیه این پژوهش نیز، نظریه رئالیسم تدافعی است