آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۷

چکیده

از اوایل قرن بیست و یکم به ویژه از زمان روی کار آمدن محافظه کاران، تغییرات و چرخش های اساسی در رویکردهای سیاسی و بین المللی کانادا به وجود آمد که دلالت بر گسست از سنت های اعتدال و چندجانبه گرایی و پیوست با رویه های افراطی، یکجانبه گرایی و تقویت نظامی گری در سیاست خارجی این کشور دارد. از این رو می توان از نوعی قبض و بسط در سیاست خارجی کانادا سخن گفت که تحت تأثیر سیاست داخلی در برهه های زمانی مختلف، موجب کشاکش میان گرایش به واقع گرایی و محافظه کاری از یک سو و گرایش به آرمان گرایی و لیبرالیسم از سوی دیگر شده است. این مقاله درصدد واکاوی ریشه های سیاسی و تبیین نمودهای قبض و بسط در سیاست خارجی کانادا است. بدین منظور ابتدا به تبیین و تحلیل مبانی سیاسی و راهبردی سیاست خارجی کانادا می پردازد و با ارزیابی کارشناسانه ای از عوامل تعیین کننده در شکل گیری و روند تحول تاریخی سیاست خارجی کانادا، نقاط عطفی که نمایانگر تناوب قبض و بسط در سیاست خارجی کانادا بوده است را شناسایی و تحلیل می نماید. سپس با تبیین سنت چندجانبه گرایی در تقابل با گرایش محافظه کاری در سیاست خارجی کانادا چنین نتیجه می گیرد که این کشور در حال انتقال از یک دوره انقباض و اقتدارگرایی متصلب و عمل گرایی تندروانه به دوران انبساط و بازسازی سنت چندجانبه گرایی است، هرچند که در مسیر این انتقال با چالش های سخت داخلی و خارجی مواجه است.

تبلیغات