آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

به کاربردهای متفاوت یک فعل یا ساخت واحد از حیث ظرفیت آن فعل یا ساخت، تناوب اطلاق می شود. تناوب ها به سه شکل واژگانی و صرفی و نحوی در زبان ها ظاهر می شوند (Comrie 1992). کاربرد ناگذرای فعل «شکستن» (مانند: مداد شکست) در مقابل کابرد گذرای آن (مانند: علی مداد را شکست) مثالی از یک تناوب واژگانی است؛ کاربرد فعل غیرسببی (علی غذا را خورد) در مقابل ساخت سببی آن (من غذا را به علی خوراندم) مثالی از یک تناوب صرفی است؛ و کاربرد ساخت معلوم (مانند: علی غذا را خورد) در مقابل کاربرد مجهول آن (مانند: غذا خورده شد) مثالی از یک تناوب اشتقاقیِ نحوی است. چنانکه مشاهده می شود، در تمام این مثال ها، ظرفیت فعل یا ساخت به نحوی تغییر کرده است. ما در این مقاله صرفاً تناوب های واژگانیِ گذرایی در افعال فارسی را براساس آراءِ بت لوین (Levin 1993) معرفی می کنیم و متذکر تناوب های صرفی و نحوی و یا دیگر تناوب های بت لوین نمی شویم. به عبارت دیگر فقط آن دسته از تناوب های گذرایی را بررسی می کنیم که شکل یا صورت دو گونه تناوب یک فعل واحد هستند و هیچ فرایند اشتقاقی یا نحوی باعث افزوده شدن عنصری صرفی یا نحوی به فعل، یا کاسته شدن چنین عنصری از آن نشده است. این تناوب ها عبارت اند از انواع تناوب هایی که در آن ها متمم مستقیم فعل گذرا مساوی است با فاعل فعل ناگذرا، تناوب های با متمم مستقیم مستتر، تناوب های گرایشی، و تناوب های حذف حرف اضافه.

تبلیغات