آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

همان گونه که از سوسور به بعد بر جای مانده است، معنای واحدها به شکل جوهره ای و ایجابی در خود واحدها نمی باشد، بلکه معنا اساساً جنبه ای افتراقی دارد. از این منظر همة بها به «ارتباط» داده می شود تا به تک تک واحدها یا واژه ها به شکلی مجزا. همین مسئله دربارة سوژه («من»/ «ما») و هویت او نیز صدق می کند: سوژه نیز با «تفاوت»، خود را تعریف می کند و برای نائل آمدن به هویتی مشخص به دیگری («او») نیاز دارد. بر همین اساس، لاندوفسکی الگوی کلی را مطرح می کند که شامل چهار استراتژی گوناگون دربارة وجوه متفاوت برخورد «خودِ» غالب ِمرجع (یک گروه غالب مرجع) با «دیگری» مغلوب است؛ الگویی که باید آن را به شکل ریشه ای برگرفته از «مربع معناشناسی» گرمَس دانست. این استراتژی ها عبارت اند از شبیه سازی، طرد، تفکیک و پذیرش هویتی. هدف اصلی این مقاله این است که نشان دهد می توان این الگو را در قلمرو ترجمه که فضای پر تنش برخورد زبان خود با زبان دیگری بیگانه است، پیاده کرد. اما پرسش اصلی این است که اساساً چگونه می توان الگوی هویتی لاندوفسکی را برای خوانش تازه ای از استراتژی های ترجمه به کار برد؟

تبلیغات