مقدمه: مدل طرحواره درمانی جهت آسیب شناسی ارتباط والدین با کودک ارائه گردیده است و با تأکید بر روابط بین فردی از دوران کودکی تا زمان حال ، سبب کاهش سطح طرحواره های ناسازگار اولیه و نشانه های روان رنجوری می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره، بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و طرح آن پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست ساکن در مراکز بهزیستی استان سمنان می باشد. از میان 31 نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی بهزیستی، دو نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای، با توجه به جنسیت آزمودنیها انتخاب گردید . درنهایت 16 نوجوان بی سرپرست و بدسرپرست به گروه آزمایش و 15 نفر دیگر به گروه کنترل اختصاص یافت. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ بر روی همه آزمودنی ها( گروه مداخله و کنترل) اجرا شد و سپس گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره بر روی گروه آزمایش انجام پذیرفت؛ پس از پایان دوره 12 جلسه ای درمان ، مجدداً همان پرسشنامه در هر دو گروه اجرا گردید و پس از یک ماه نیز به منظور پی گیری، آزمونها مجدداً اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که در خصوص کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه ، بین دو گروه مورد مقایسه تفاوت معنادار آماری وجود ندارد؛ اما یک روند افزایشی ملایم در پنج طرحواره مشاهده شد. نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره در طی 12 جلسه نتوانست سبب کاهش و تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست شود و جهت به دست آمدن نتایج آماری معنادار، به مدت جلسات بیشتری نیاز است. به لحاظ بالینی، سیر مثبت در طرحواره های خود تحول نایافته/گرفتار، معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی، استحقاق/ بزرگ منشی، رهاشدگی/ بی ثباتی و بازداری هیجانی به دست آمده است.