مقدمه: هر چند شواهدی درباره ارتباط متغیرهای شناختی و افسردگی در بیماران درد مزمن وجود دارد اما اینکه آیا ارتباط مذکور پس از کنترل اثر متغیرهای مداخله گر همچنان باقی می ماند یا خیر، مورد وارسی کافی قرار نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی سهم خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد در پیش بینی افسردگی پس از کنترل اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد انجام شد. روش: پژوهش حاضر دارای طرحی مقطعی و از نوع همبستگی است که در آن 245 بیمار مبتلا به درد مزمن، به شیوه نمونه گیری در دسترس، در فاصله زمانی 6 ماه از هفت مرکز درمانی درد شهر تهران انتخاب شدند. این افراد مقیاس های اطلاعات جمعیت شناختی، شدت درد، افسردگی، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره از نوع سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ارتباط معناداری بین خودکارآمدی و فاجعه آفرینی درد با شدت درد، افسردگی و تعداد روزهای توقف فعالیت بر اثر درد (01/0P≤) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، خودکارآمدی و فاجعه آفرینی توانستند افسردگی را فراتر از اثر شدت درد و توقف فعالیت ها بر اثر درد نیز پیش بینی کنند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه درد شدید، احساس خودکارآمدی ضعیف و افکار فاجعه آفرین زیاد، خلق افسرده را در بیماران درد مزمن پیش بینی می کند لذا اگر در کنار برنامه درمانی این بیماران برای کاهش درد، از راهکارهای شناختی مربوط به افزایش باورهای خودکارآمدی و کاهش افکار فاجعه آفرینی نیز استفاده شود، می توان به پیشگیری از افسردگی این بیماران کمک کرد.