آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

" وجود احساس نزدیکى و پذیرش اجتماعى در بین اقوام ایرانى، یکى از مطمئن ترین راه هاى نیل به همبستگى و وفاق اجتماعى در ایران به شمار مى آید. این مقاله با اتخاذ رویکردى جامعه شناختى، به بررسى میزان فاصله اجتماعى ساکنان شهر بانه (که به لحاظ قومیتى کرد هستند) از اقوام ایرانى و عوامل موثر بر آن مى پردازد. در این پژوهش، منظور از فاصله اجتماعى، گرایش اعضاى یک قوم به پذیرش یا طرد اعضاى اقوام دیگر است. این گرایش ابعاد شناختى، عاطفى و آمادگى براى عمل را شامل مى شود. بنابراین براى تحلیل آن با مرور دیدگاه ها و نظریه هاى سطح خرد جامعه شناسى و روان شناسى اجتماعى و منابع تجربى موجود، چارچوب مفهومى مناسبى تنظیم گردیده است. در اجراى تحقیق از روش پیمایشى و براى گردآورى داده ها نیز از پرسشنامه استفاده شده است. مصاحبه با نمونه 399 نفرى از ساکنان شهر بانه نشان مى دهد که پاسخگویان، کم ترین فاصله اجتماعى را با قوم فارس و بیش ترین فاصله را با قوم عرب دارند. در جمع بندى سلسله مراتب ترجیحات قومى، در بین پاسخگویان به ترتیب اقوام فارس، آذرى، بلوچ، لر و عرب قرار مى گیرند. یافته هاى تحقیق، ناکافى بودن رویکردهاى مبتنى بر جامعه شناسى خرد را در مطالعه و بررسى فاصله قومى در ایران نشان مى دهد. با توجه به این که مسئله فاصله قومى و به تبع آن تعاملات اقوام در ایران، متاثر از فضاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى و اقتصادى کشور و تحولات تاریخى مرتبط با آن است، توجه به دیدگاه ها و نظریه هاى سطح کلان نظیر نظریه استعمار داخلى هشتر، که بر متغیرهایى نظیر میزان محرومیت، میزان تبعیض و نابرابرى هاى اقتصادى در بین اقوام در شکل گیرى هویت و بسیج قومى تاکید دارد و تلفیق آن ها با نظریه هاى سطح خرد، ضرورى به نظر مى رسد. یافته هاى این پژوهش نشان مى دهد که مسئله فاصله اجتماعى بین اقوام در ایران وجود دارد و لذا اهمیت و ضرورت اتخاذ و تدوین سیاست قومى مناسب در ایران در جهت کاهش این فاصله ها مورد توجه و تاکید خاص قرار گرفته است. "

تبلیغات