"ساختارهاى رفتار آدمى ـ حتى رفتارهاى بیماران روانى ـ با تمام پیچیدگى ها و گوناگونى، نامحدود نیستند، بلکه قانونمند و قاعده پذیرند؛ در نتیجه، همه جایى و به اصطلاح جهان شمول هستند. و از آن جا که رفتارهاى آدمى افزون بر بسترهاى زیست شناسانه، رفتارهایى تاریخى و فرهنگى اند و امورى خلق الساعه نیستند، لذا همه گاهى یا زمان شمولند. تنها وجود ظواهر بسیار گوناگون و گاه فریبنده است که در نگاه هاى نخست این همگونى ها و اشکال ساخت یافته رفتارى را از چشم دور نگاه مى دارد.
در چهار دهه گذشته، مولف آن چه را که نخست از رفتارهاى یاریگرانه آدمیان و انواع آن، محلى، خاص و بى همتا مى پنداشت، بتدریج در جاى هاى دیگر ایران و در زمینه هاى دیگر و با شگفتى گاه در سایر کشورها و فرهنگ ها و افزون بر آن، در دیگر زمان ها نیز یافته است. و لذا به تدریج ـ در این زمینه خاص ـ از شناخت ابتدایى مفاهیم سطحى و جزئى و شخصى به شناخت و مفاهیم عمقى تر، کلى تر و جمعى تر دست یافته است.
شگفت آورتر از ساخت و کارکردهاى همسان انواع اصلى همکارى در میان گروه ها و جوامع انسانى موجود، و وجود این انواع در طول تاریخ و پیش از تاریخ، وجود صور ابتدایى و انواع همکارى در میان جانوران جهان، چه به شکل طبیعى خود و چه اخیراً به شکل آزمایشگاهى آن است که به شکل غیرقابل تصورى، گسل عظیم بین غریزه و فرهنگ را پشت سر نهاده است. این مقاله در پى توضیح و اثبات چنین مدعایى است. "