مطالب مرتبط با کلیدواژه

جهان آینده


۱.

فناناپذیری نفس از دیدگاه ابن میمون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کتاب مقدس ارسطو ابن رشد ابن میمون رستاخیز فناناپذیری نفس جهان آینده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۰ تعداد دانلود : ۶۵۱
ابن­میمون میان رستاخیز و جهان آینده تفاوت قائل شده است. او رستاخیز مردگان را مربوط به عصر مسیحایی و فناناپذیری نفس را مربوط به جهان آینده می­داند. ابن­میمون فناناپذیری نفس را با رشد و بالندگی عقلانی نفس در این دنیا گره زده و معتقد است جاودانگی نفس تنها از آنِ کسانی است که در این دنیا از موهبت عقل بهره برده باشند. بر این اساس، او دیدگاهی متفاوت درباره بسیاری از باورهای فرجام­شناسانه به­دست داده است. از باب نمونه، او معتقد است بهشت و جهنم و به­طورکلی ثواب و عقاب متناسب با فهم عامه مردم در قالب تعابیری توصیف شده­اند که لذت­های دنیایی را تداعی می­کنند؛ درحالی­که بهشت و جهنم اکنون و اینجاست. پرسش مهمی که در این مقاله به­دنبال یافتن پاسخ آن هستیم این است که آیا منبع الهام او در این نظریه کتاب مقدس و سنت یهودی بوده، یا اینکه او تحت­تأثیر تعالیم فلسفه یونانی، به­ویژه فلسفه ارسطو و نیز ارسطوییان مسلمان نظیر ابونصر فارابی، ابن­باجه و ابن­رشد به این دیدگاه رسیده است؟
۲.

جهان شمولی آیین اسلام از منظر قرآن و روایات

کلیدواژه‌ها: دین جهان جهان آینده قرآن اسلام جهان شمول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۷ تعداد دانلود : ۱۸۸
دین اسلام مختص مکان، قوم، نژاد خاصی نیست؛ بلکه، آن دین جهان شمولی است که این ویژگی را دارد که فراتر از زمان و مکان به حرکت درآید. در قرآن، با آیاتی روبه رو می شویم که بر شکست ناپذیری اسلام تاکید کرده و نوید غلبه بر سایر ادیان را می دهد. طبق بررسی انجام شده، منظور از غلبه در این آیات، نه تنها غلبه منطقی، بلکه غلبه همه جانبه و عملی اسلام، بر همه ادیان است. از این رو، زمانی فرا خواهد رسید که اسلام به عنوان دین جهانی جلوه خواهد کرد. درباره این که، بعد از این غلبه، آیا اسلام یگانه دین جهان آینده خواهد بود یا ادیان آسمانی دیگر، هر چند به طور کم و پراکنده در آن وجود خواهند داشت، باید گفت: طبق برخی از آیات قرآنی، ممکن است ادیانی با نام های چون: یهود تا روز قیامت باقی باشند، ولی آنها ادیان اختراعی هستند، که با این نام شناخته می شوند و نمی توانند به عنوان دین الهی در کنار اسلام مطرح شوند.
۳.

امکان سنجی تبیین سازه انگارانه پدیده «پیاده روی اربعین» و لزوم بازاندیشی فرانظری/ نظری دانش روابط بین الملل در فهم جهان آینده(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بازاندیشی فرانظری/نظری روابط بین الملل جهان آینده عقل قدسی عشق حقیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۹۶
پس از سقوط صدام و اضمحلال رژیم بعث در سال 2003، گردهمایی پیاده روی اربعین که در تمام سال های حکمرانی دولت های ضدشیعه عراق هم به رغم تمام محدودیت ها و موانع تداوم یافته بود، دوباره با گستردگی برگزار شد. آئینی که برگزاری پُر شور آن حتی در سال های پاندمی کرونا هم متوقف نشد و هر سال با شکوه تر از قبل در حال برگزاری است. پُرواضح است که بر اساس منطق حاکم بر دانش روابط بین الملل پدیده ای با این ابعاد به عنوان رویدادی جهانی باید در چارچوب این دانش مدرن تبیین شود. بر همین مبنا نوع نگاه نظریه های روابط بین الملل چه نظریه های جریان اصلی و چه رویکردهای انتقادی و حتی اعتراضی به این رخداد موضوع مهمی است که نیاز به بررسی و تدقیق موشکافانه دارد. اگر بپذیریم که نظریه های دانش اجتماعی در کلیت خود با تبیین رویدادهایی نظیر رخداد یادشده علاوه بر فهم و ادراک دنیای گذشته و اکنون، به شناخت بهتر جهان آینده کمک می کنند، هرگونه ناکارآمدی در ابزارهای نظری موجود بازاندیشی تئوریک در این علوم را الزامی می سازد. بازنگری ای که می تواند نگرشی جامع تر برای تحقق عدالت، آزادی و صلحی پایدار در جهان آینده را به ارمغان بیاورد. بررسی رویکردهای مختلف نظری دانش روابط بین الملل نشان می دهد که اگرچه سازه انگاری تا حدودی می تواند این رویداد را بهتر از دیگر رویکردهای غالب این دانش تبیین نماید، اما هیچکدام از رهیافت های نظری موجود نمی توانند به نحوی بایسته به تبیین این رویداد جهان گُستر که هویت های متکثر را در ذیل سامانه معنایی ایجادشده از تقاطع «عقل قدسی» با «عشق حقیقی»، مجتمع کرده است، بپردازند. این نقصان اگرچه در رویکردهای جریان اصلی روابط بین الملل به وضوح قابل رویت است، اما در رویکردهای میانی، انتقادی و اعتراضی هم دیده می شود. موضوعی که به نظر می رسد بیش از هر چیز به دلیل نقصان های فرانظری حاکم بر مجموعه دانش روابط بین الملل باشد. اگرچه در رویکردهای میانی، انتقادی و اعتراضی تلاشی برای حل این نقصان صورت گرفته اما واقعیت آن است که از یکسو به دلیل خلاء نگرش چند مرتبه ای به مولفه «عقل» و تقلیل فهم موضوعات در قالب «عقل ابزاری» و نهایتاً «عقل متعارف» و غفلت از «عقل قدسی» و از سوی دیگر به دلیل عاری بودن این دانش از رویکردهای عرفانی و بی توجهی به مولفه «عشق حقیقی»، لزوم بازاندیشی در نظریه روابط بین الملل برای فهم بهتر جهان آینده کاملاً احساس می شود.