مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
داستان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تقابل ها در پنج داستان منتخب از بخش تاریخی شاهنامه (بهرام گور، پادشاهی خسرو انوشیروان، یزدگرد سوم، اردشیر بابکان، بهمن) بر مبنای رویکرد تقابل لویی استروس پرداخته ایم. روش تحقیق به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر سندپژوهی و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. بررسی تقابل در داستان های مورد بررسی نشان می دهد که عنصر تقابل در این داستان ها بسیار برجسته و پررنگ است و در واقع طرح هر کدام از این داستان های تاریخی بر مبنای تقابل است. نوع تقابل ها در این داستان ها به دلیل تاریخی بودن آن ها، عمدتا از نوع تقابل شخصیت های انسانی است. تقابل های دیگری نیز غیر از تقابل میان شخصیت های انسانی در این داستان ها دیده می شود، که از میان آن ها می توان به تقابل ایدئولوژی ها، عدالت و ظلم، فضایل و رذایل اخلاقی، تقابل صفات انسانی همچون جنگاوری و شجاعت با ضعف و ناتوانی، تقابل نژادی و قومی و مواردی از این قبیل اشاره کرد. در مجموع، با اینکه داستان های منتخب، از نوع داستان های تاریخی هستند، اما مؤلفه های رویکرد و نظریه لوی استروس در آنها دیده می شود و انگیزه این شخصیت ها از تقابل، صرفا انگیزه های ذکر شده در کتب تاریخی نیست، بلکه آرمان ها و اهداف و همچنین تیپ شخصیتی و خصایل روانی آنها نیز در این تقابل ها تأثیر مستقیم گذاشته است.
نگاهی به داستان ها و حکایات تمثیلی در بوستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه بیان مطالب در قالب حکایت و داستان تأثیرگذارتر و دلنشین تر است، سعدی در بوستان برای نقل آموزه ها و مطالب عالی اخلاقی و حکمی از حکایات تمثیلی بهره برده است. برای شناخت بهتر آثار ادبی باید به واکاوی آن ها پرداخت، به همین دلیل ضرورت دارد حکایت های تمثیلی بوستان تحلیل و بررسی شود. در این پژوهش برآنیم تا با روش تحلیلی توصیفی و با هدف شناخت حکایت های تمثیلی بوستان به این پرسش پاسخ داده شود که سعدی چگونه و با چه هدفی از تمثیل بهره برده است و حکایات تمثیلی تا چه اندازه به زیبایی مطلب افزوده و در انتقال مفاهیم مؤثر بوده اند. نتایج نشان می دهد که سعدی در آفریدن حکایت های تمثیلی و ارائه شاهد و مثال های مناسب و متنوع موفق بوده است و مطالب ارزنده مورد نظر خود را در قالب داستان های کوتاه تمثیلی به گونه ای بیان نموده، که بر خوانندگان بسیار تأثیرگذار باشد. بیان آموزه های اخلاقی در قالب داستان افزون بر التذاذ ادبی، سبب ماندگاری آن ها نیز شده است.
بررسی و تحلیل شخصیت پردازی در داستان های ابراهیم یونسی (با تأکید بر دعا برای آرمن و دادا شیرین)
حوزههای تخصصی:
ابراهیم یونسی، داستان نویس معاصر که خاستگاه وی غرب(مناطق کردنشین) ایران است. رمان های «دادا شیرین» و «دعای برای آرمن» دو اثر شاخص ابراهیم یونسی محسوب می شود و از آن جهت که به درونکاوی شخصیت ها و طبقات مختلف مناطق غرب ایران پرداخته در رده رمان های اجتماعی-دهقانی به حساب می آید و معمولاً حول شخصیت های روستایی و فقیر دوران پهلوی می گردد. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی، رویکرد ابراهیم یونسی را در بازپروری شخصیت و شخصیت پردازی به تصویر کشیده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که ابراهیم یونسی در شخصیت پردازی داستان های خود از شیوه شخصیت پردازی غیرمستقیم به عنوان شیوه غالب در پردازش شخصیت ها استفاده کرده است؛ توصیف، گفتگو، عمل و رفتار، نام و محیط نمودهای شخصیت پردازی غیرمستقیم در داستان های داداشیرین و دعا برای آرمن است که در این میان، عناصر توصیف و محیط نمود بیشتری داشته است. گفت وگوها از جمله مونولوگ در رمان های ابراهیم یونسی چندان حضور برجسته ای ندارند و این امر نشان می دهد که ابراهیم یونسی در رمان هایش چندان علاقه و اعتنایی به روان کاوی شخصیت ها ندارد و تلاش می کند در جایگاه یک نقال و راوی ظاهر شود.
«تئوری» و «داستان» به مثابه دو فرم زبانی بنیادین برای تاریخ نویسی؛ نگاهی پدیدارشناسانه-اگزیستانسیالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
283 - 305
حوزههای تخصصی:
فرم زبان یا چگونگی سخن گفتن ما در باب جهان (گذشته) امری خنثی و بی اهمیت نیست. نقد فرمالیستی، از نوعی که در نوشتار حاضر رخ می دهد، نشان خواهد داد که این فرم انتخابی ما، یا غالباً تحمیل شده بر ما -فراتر از موضوعات و غایت و روش و رویکرد تحقیق تاریخی- تعیین کننده و سرنوشت ساز است. در اثر حاضر، دو فرم بنیادین برای گفتن از مقطعی در گذشته انسانی معرفی می شود: فرم تئوریک و فرم داستانی. این مطالعه فرمالیستی فاشیسمِ همواره زورآور زبان را به رسمیت شناخته و تا حد نهایت جدی می گیرد؛ با وجود این، می کوشد تا به فرم متناسب با مطالعه تاریخی دست یابد، یعنی آن فرم زبانی را که قادر باشد راهی برای گریز از میل مفرط و ذاتی ذهن و زبان آدمی برای ازآن خودسازی دیگری و کشتن او بیابد. با بهره گیری از آراءِ اندیشمندان پدیدارشناس و اگزیستانسیالیست، می توان فرمی داستانی را که قادر به گفتن از تجربه حسّی و ازلی انسان، در-جهان-بودگی او، و مقاوم در برابر میل ما به از آن خودسازی انسان زیسته در گذشته باشد معرفی کرد.
واکاوی مؤلفه های روایی داستان های قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
یکی از کارآمدترین روش های جذب مخاطب جهت تأثیرگذاری بیان موضوع، پیام و درونمایه ی مدنظر در قالب داستان است. قرآن کریم به عنوان کتابی آسمانی که برای عبرت دهی، ارائه راهکارهای تربیتی، بیان آموزه های دینی، هدایت گری و... بر پیامبر خاتم(ص) نازل گردیده و بخش عمده آن به روایت سرگذشت واقعی ملت ها و اقوام و اشخاص اختصاص دارد، شیوه داستانی را نه بعنوان هدف، بلکه به عنوان ابزاری کارآمد در بیان آموزه های خود برگزیده است؛ در این روند به علت آنکه هدف قرآن از داستان سرایی سرگرمی نیست، قرآن کریم با بهره مندی از عناصر روایی(مقدمه، گره افکنی، بحران زایی، کشمکش، گفتگو، شخصیت پردازی و...) شیوه ای خاص و منحصر بفرد از بیان روایی با هدف عبرت دهی و هدایت گری اتخاذ کرده است. در این مقاله با هدف واکاوی ابعاد گوناگون داستان های قرآنی و کنکاش در اهداف و شیوه های پردازش آن ها، با ذکر نمونه هایی به تحقیق در جوانب مختلف روایی(فنی، موضوعی و معنایی) داستان های قرآن پرداخته شده و با مقایسه آن با اصول داستان سرایی، روش یگانه روایت گری قرآن مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت این نتیجه حاصل گردید که علی رغم تفاوت اساسی هدف داستان پردازی قرآن با آنچه در ادبیات داستانی مدنظر است، مؤلفه های روایت گری و عناصر داستانی در قرآن از پردازشی مطلوب و بافت و ساختاری هنرمندانه برخوردار است و روش ویژه ای را در روایت گری که منحصر به قرآن است ارائه می دهد.
تحلیل مفهوم هنرمند کنشگر با تکیه بر اندیشه هانا آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
17 - 25
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش هنرمند در زندگی بشری ازآن رو که همواره با کلیشه های بسیار روبه رو بوده، موضوعی چالش برانگیز است. در این میان کلیشه های هنرمندِ نابغه و هنرمند متعهد، با نگاهی تقلیل گرا به نقش هنرمند، قدرت اثر هنری در زندگی بشری را نادیده گرفته اند؛ این مقاله با تکیه بر آرای هانا آرنت به دنبال تحلیل موقعیتی به نام «هنرمندِ کنشگر» و پاسخ به این پرسش است که اثر هنری چگونه بر زندگی بشری تأثیر گذاشته و نقش فعال هنرمند در جامعه چیست؟
در این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی، بر نگاه آرنت به فعالیت کنش تکیه کرده و از رابطه آن با داستان پردازی، به تحلیل نقش اثر هنری در زندگی بشری پرداخته تا نشان دهیم، هنرمند می تواند از طریق اثر هنری، «داستانی» جدید برای هر ابژه در جهان مشترک، طلب کند و دنیایی از «داستان ها» را بر روی جهانی از اشیا که در میان ما قرار دارند، بنا کند. در این صورت بندی هنرمند کسی است که به خلق داستانی جدید، معناهای قراردادی و تثبیت شده را از بین برده و با خلق معناها و روابط جدید میان چیزها، بداهت امر بدیهی را زیر سؤال می برد. بدین ترتیب کنشگری هنرمند یعنی به راه اندازی داستانی جدید در جهان محسوسات از طریق اثر هنری.
بازنمایی عناصر طبیعت در قرآن کریم از دیدگاه زبان شناسی زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
سیر کنونی افزایش نابرابری محیط زیستی، روند تخریب آن و فرهنگ مشوق مصرفِ بیشتر، لزوم تغییر در نگرش را طرح می-کند. لازمه این تغییر ظهور جامعه ای است که داستان های گفتمانی خود را تحلیل کرده است، می شناسد و در پی تغییر آنهاست. پناه بردن به داستان های گفتمانی موردنظر کتاب های مقدس از جمله قرآن کریم زمینه تغییر نگرش را فراهم می-کند. پرسش اساسی این تحقیق پرسش از داستان محوریت انسان در طبیعت است؛ رابطه انسان با طبیعت و هر دو آنها با خداوند در قرآن کریم چگونه است و این روابط چگونه در زبان قرآن نمود یافته اند؟ عنوان "داستان" در اینجا از نوع داستان-های معمول رمان ها و حکایات نیستند، بلکه ساختارهای شناختی در پس گفتمان هاست. فرض اولیه این پژوهش این است که عدم توجه به معنویت در ارتباط میان انسان و محیط زیست ریشه بسیاری از ویرانی ها و تباهی هاست. روش تحلیل زبانی نیز سازوکار موردنظر زبان شناسی زیست محیطی است. نتایج تحلیل نشان می دهد که در متن قرآن کریم جهان بینی توحیدی حاکم است که بر اساس آن انسان به عنوان امانت دار در طبیعت شناخته شده حق دخل و تصرف بی قید و شرط در اجزای آن را ندارد. بر اساس سازو کار های زبان شناختی، معین گردید که همه عناصر طبیعت واجد ارزش ذاتی و اخلاقی هستند. نوآوری تحقیق حاضر در این است که با اتخاذ رویکرد زبانی خاص و با تحلیل گفتمان به این نتیجه دست یافته است.
داستان «عاشیق قربانی و پری (پریزاد)» در روایت های ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تاریخ عاشیق ها مؤید این نکته است که اوج خلاقیت های ادبی عاشیق ها با دوره اقتدار صفویه، گره خورده و تکامل هنر عاشیقی بعد از آن دوره صورت گرفته است. یکی از عاشیق های معروف آذربایجان «عاشیق قربانی» است. عاشیق قربانی از عاشیق های متعهد به دربار شاه اسماعیل صفوی است که در زمان حیات خود نیز شهرت و قبولی داشت. از شرح حال قربانی در منابع تاریخی خبری نیست، بلکه شرح حال او براساس اشعار او و داستانی که به نام او و معشوقش پری یا پریزاد بر سر زبان هاست، ساخته شده است، داستانی که همانند دیگر داستان های «عاشیقلار» با اسطوره پیوند خورده است. این داستان علاوه بر ایران در جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز با اختلافاتی در حوادث فرعی دارای شهرتی است. این مقاله به بررسی تطبیقی داستان «عاشیق قربانی و پری (پریزاد)» در روایت های ایران و ترکیه می پردازد.
تحلیل روایی داستان دختر نارنج و ترنج براساس نظریه زبان و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم بهمن و اسفند ۱۴۰۱ شماره ۴۸
۱۶۱-۱۰۷
افسانه ها و قصه های پریان اولین رویداد مهم اجتماعی شدن در زندگی کودکان است؛ درواقع همه ما انسان ها به گونه ای از این داستان های خیالی تأثیر گرفته ایم. بازتاب این تأثیر در بن مایه های فرهنگ و ادب عامه هر ملتی آشکار است. قصه «نارنج و ترنج» از داستان های شفاهی قدیم عامیانه در ادب پارسی است که در مناطق مختلف به شیوه های متفاوتی روایت شده است. بررسی و تحلیل روایت های مختلف از داستان نارنج و ترنج از منظر زبان و جنسیت، به روش تحلیل محتوا، موضوعی است که در پژوهش حاضر بدان پرداخته خواهد شد. داستان، شرح زندگی پادشاهی است بدون فرزند، که نذری می کند و صاحب پسری می شود. داستان به شرح وقایعی می پردازد که شاهزاده برای رسیدن به دختر نارنج و ترنج پشت سر می گذارد. این پژوهش واژگان روایات مختلف قصه دختر نارنج و ترنج را از منظر زبان و بافت زبانی در انتخاب واژگان و در گام بعد مهندسی معنایی از دیدگاه جنسیتی بررسی و تحلیل می کند. این بررسی با هدف شناخت میزان استفاده از مهندسی معنایی برای انتقال معنا در بافت کلام شکل گرفته است. بنابراین نتیجه چنین خواهد بود که الگوهای هم رخدادی، بسامد و توزیع موارد و حتی ساختارهای نحوی بر واژه ها تأثیر زیادی می گذارد، تا حدی که معنای یک واژه در متن را نمی توان در تعاریف فرهنگ لغت بازیابی کرد.
بررسی عنصر شخصیت در داستان های براهنی با نگارگری دوره صفوی براساس دیدگاه رواشناختی کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
555 - 580
یکی از پرکاربردترین تحلیل هایی که بین محققین ادبی رواج یافته و بسیار کاربردی هست، تحلیل براساس نقد روان شناختی است. در نقد روان شناختی برای رسیدن به روان حاکم بر اثر ادبی از روانشناسان صاحب نظریه استفاده می شود. در پژوهش حاضر به نقد و بررسی روانشناسی برخی از آثار داستانی رضا براهنی ازجمله: «بعد از عروسی چه گذشت»، «آواز کشتگان» براساس نظریات روان پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ پرداخته ایم. از سوی دیگر، نگاره های دوره صفوی نیز از این نظر قابل نقد و بررسی است. روش گردآوری داده های این پژوهش به صورت تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام گرفته و در اجرای آن از کتاب، مقاله، مجله، سایت های اینترنتی معتبر و فیش برداری استفاده شده است. به وضوح می توان کهن الگوهای آنیما و آنیموس، سایه، پرسونا (نقاب) و خود و همچنین مفاهیم خواب و رؤیا، ناخودآگاه و اضطراب را در آثار براهنی مشاهده کرد. با توجه به نتایج به دست آمده، مهم ترین و بیشترین کاربرد براهنی از نظریه های یونگ «پرسونا» یا همان «نقاب» است که حضور آن را می توان در تمامی رمان های موردتحقیق یافت. از دیگر کهن الگوهایی که بسامد زیادی در آثار براهنی دارد، کهن الگوی «سایه» است. تقریباً در اکثر رمان ها، رضا براهنی ناخودآگاه سایه را به یاری طلبیده است و به این روش توانسته شخصیت های رمانش را به خوبی جلوه دهد. اهداف پژوهش: واکاوی عنصر شخصیت در داستان های رضا براهنی با تکیه بر دیدگاه روانشناختی کارل گوستاو یونگ. بررسی و مطالعه دیدگاه های رواشناختی یونگ در نگاره های دوره صفوی. سؤالات پژوهش: رضا براهنی در داستان های خود از کدام دیدگاه روشناختی یونگ استفاده کرده است؟ کهن الگوها چه بازتابی در نگاره های دوره صفوی دارند؟
تحلیل ابعاد داستان های قرآن براساس اسلوب روایت
اسلوب روایت به شیوه بیان، تدبر و تمهیدی است که نویسنده در بیان یا نوشتن داستان از آن بهره می جوید. هر داستان بنا به تفاوت نگرشی نویسنده شیوه خاصی را برگزیده و آن را دنبال خواهد کرد. در بررسی داستان های قرآنی، اسلوبی که به کار رفته به معنای تألیف سخن و اختیار الفاظ است که این اسلوب منحصری است که نه شعری و نه صورت نثری دارد. داستان قرآن در اسلوب روایی خود بهره گیری هوشیارانه از عناصر داستان داشته به طوری که در عین دوری از غلطیدن در اوهام و خیالات داستان های بشری، حاوی مضامین بلند فطری و طرح داستان و عناصر مهمی چون گفتگو، شخصیت پردازی و...، مانایی عصری مضامین قرآن، خلق اسلوب های جدید داستان پردازی، فاصله گذاری و پرورش نوعی تخیل هنرمندانه و بالاخره تکرار محتوای داستان در زوایای دید مختلف از اصلی ترین جنبه های روایی قرآن می باشد. بسیاری از داستان های قرآنی، شروعش از نقل و در زمانی زنده و حاضر و سپس بازگشت داستان به انواعی از داستان کامل در عین حال متداخل از نظر موضوع و درونمایه با طرحی زیبا، در زمانی پیچیده و مجدداً بازگشت به زمان نقل اولیه با استفاده از همه عناصر داستان پردازی از بدایع قرآن می باشد. شگردهای تربیتی در غالب داستا ن های قرآنی، بزرگترین ارمغان ساختارگرایی در حوزه نظریه ادبی به شمار می آید. در این پژوهش با بررسی سه مولفه ایجاز و تفصیل، فواصل و تکرار این نکته حاصل خواهد شد که داستان های قرآنی در کنار جنبه های تربیتی اش، جنبه های هنری آن نیز به وجه احسن بازگو شده است.
بررسی انتقادی عرفان پائولو کوئیلو با نگاهی به نهج البلاغه
این مقاله به صورت توصیفی تحلیلی و نقادی به بررسی «عرفان پائولو کوئیلو» و تطبیق آن با نهج البلاغه پرداخته است. عرفان در اصطلاح راه و روش رسیدن به خداست، در عصر حاضر عصر انفجار عرفان هاست که از عمر آنها کمتر از دو دهه می گذرد و در فراروی بشر انواع تفکر که هر کدام نوعی جذابیت دارد، گسترده شده است. پائولو کوئیلو با خلق داستان های جذاب مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. با این که در ادبیات مختص به خودش گاهی مبانی صحیح و قابل درکی را ارائه داده است، ولی در بین آنها مباحثی که تعداد آن ها نسبتاً زیاد است افکاری مانند خدای خطاکار! رسیدن به رؤیای شخصی، تعریفی اشتباه از عشق و اعتقاد به سحر و جادو را به ذهن مخاطب القا می کند. و چون ادعای عرفانی نو و تفکری جدید ندارد و ضوابط خاصی در نظر نگرفته است، فرد بدون این که متوجه باشد دستخوش این القائات می شود. تاکنون کتاب خاصی در مورد این عرفان به نگارش در نیامده است و کتاب «جریان شناسی انتقادی عرفان های نوظهور» نوشته حمیدرضا مظاهری سیف به صورت گذرا و سطحی همه عرفان ها را بررسی کرده و کتاب «کژ راهه» نیز مجموعه ای از مقالات در مورد همه عرفان هاست. بخصوص این که کسی مبانی فکری پائولو کوئیلو را به توجه به نهج البلاغه مورد نقد قرار نداده است. کتاب های پائولو کوئیلو از طریق اینترنت در دسترس عموم است حتی با ممنوعیت نشر و توزیع این کتب همچنان براحتی قابل خرید هستند. این تحقیق سعی بر آن دارد پوچی و بی اساس بودن این تفکر را به تشنگان حقیقت و معرفت بشناساند.
تبیین تمایزهای ساختاری- روایی دو قالب داستان و خاطره- داستان (با تکیه بر گونه هایی از ادبیات دفاع مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
121 - 144
مساله پژوهش حاضر بر این موضوع استوار است که اگرچه بنیان خاطره- داستان بر خاطره است، اما عناصری چون: تعلیق، اپیزودهای متعدد، شخصیت پردازی و هم بوم پنداری آن را بسیار به داستان نزدیک کرده است. همچنین مطالعه زیرساخت های روایی خاطره و داستان نشان می دهد که این دو قالب علاوه بر اشتراک عناصری، وجه مشترک دیگری نیز دارند و آن ساختار عمل روایی مبتنی بر شرح رخدادهای گذشته بر اساس فرمول «امروز- اینجا»، روایتِ «آن روز- آنجا» را نقل کردن، است؛ اما نگارنده در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است با ادله علمی ثابت می کند که بین دو قالب داستان و خاطره- داستان تفاوت های روایتی فراوانی وجود دارد. در واقع هدف پژوهش حاضر تبیین تمایزها و مشخص کردن مرز دو قالب داستان و خاطره- داستان با تکیه بر چندی از آثار داستانی و خاطره- داستانی در ادبیات دفاع مقدس است و نگارنده می کوشد به تبیین مقوله هایی چون عمل روایی، سطوح روایت، جایگاه و نوع راوی و فاصله روایی در این دو گونه بپردازد. از نتایج پژوهش نیز چنین برمی آید که ازنظر عمل روایتی، فاصله روایی، مختصات راوی و سطوح روایتی بین دو قالب داستان و خاطره – داستان تفاوت وجود دارد.
شهیده بنت الهدی صدر، پیشاهنگ زن مسلمان در عرصه بیداری اسلامی؛ شاخص ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
موج اسلام خواهی در قالب بیداری اسلامی طی سال های گذشته، کشورهای اسلامی را در دو بخش قالب و محتوا در معرض تغییر و تحول تازه ای قرار داده است. در روزگار کنونی که نوای بیداری اسلامی در سراسر جهان اسلام طنین افکن شده، نقش بی بدیل شهیده بنت الهدی صدر در این مسیر به عنوان یکی از پیشگامان عرصه بیداری اسلامی، بیش ازپیش جلوه نمایی می کند. رویکرد علمی و اعتقادی بنت الهدی و چالش های پیش روی وی، چگونگی به چالش کشاندن عقب ماندگی های جامعه اسلامی و نیز تلاش های بی سابقه وی در زمینه بیداری اسلامی ازجمله موضوعاتی است که به واکاوی مجدانه نیاز دارد. سؤالی که مطرح می شود و تلاش می شود به آن پاسخی درخور داده شود، آن است که بنت الهدی صدر چگونه توانست در مسیر بیداری اسلامی اقدامات مؤثری را ارائه نماید.(مسئله) روش تحقیق پیش رو توصیفی-تحلیلی است که بر اساس پیمایش دوره های تاریخی معاصر و توصیف شرایط مختلفی که بنت الهدی صدر در آن می زیسته، مبانی و رویکردهای مدیریتی، آموزشی و تبلیغی وی و بر اساس آورده های داستانی اش، به تحلیل پرداخته است. (روش) تحقیق پیش رو بر آن است تا از ابداعات و شیوه های شهیده صدر در خصوص تلاش در جهت بیداری اسلامی در زمان و جامعه خود پرده بردارد. یافته های کلی پژوهش نشان می دهد که سیاست ورزی، واقع گرایی، مسئولیت پذیری، اعتدال گرایی، تحول خواهی، ادراک سازی مشترک، تحریف زدایی و باور به بازیابی اصول اسلامی از شاخصه-های اصلی منظومه فکری بیدارگرایانه بنت الهدی به شمار می رود. (یافته ها)
بررسی پیرنگ، شخصیّت پردازی و زاویه دید در زندگی نامه خودنوشت «آن سال ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
139 - 164
حوزههای تخصصی:
زندگی نامه، یکی از قالب های روایی است. خاطره و سفرنامه نیز از گونه های زندگی نامه هستند. زندگی نامه از یک سو تاریخ است؛ زیرا رخ دادهای واقعی در آن گزارش می شود و از سوی دیگر، شبیه داستان است؛ زیرا اشخاص زندگی نامه، مانند شخصیّت های داستانی توصیف می شود و خواننده روایت، را دنبال می کند و از خود می پرسد: بعد چه خواهد شد؟ با توجه به شباهت های زندگی نامه با داستان، در این تحقیق، به عنصر«پیرنگ»، «شخصیّت پردازی» و «زاویه دید» پرداخته می شود تا روشن گردد که آیا زندگی نامه پیرنگ داستانی دارد؟ شخصیّت پردازی اشخاص زندگی نامه، چه اندازه شبیه شخصیّت پردازی داستان است و نیز معلوم گردد زاویه دید در زندگی نامه چه ویژگی هایی دارد. این پژوهش که با روش توصیف و تحلیل انجام گرفته، نشان داد که پیرنگ در زندگی نامه و داستان، تفاوت بسیار دارند؛ زیرا روایات نویسنده زندگی نامه اغلب به ترتیب تاریخی است و او در بیان خود به خاطر حفظ عنصر رمز، در بیان خود امساک نمی ورزد. نویسنده زندگی نامه، در شخصیّت پردازی، ملاحظاتی را رعایت می کند و شخصیّت پردازی اغلب از نوع توصیف مستقیم نویسنده است. زاویه دید در «آن سال ها»، اول شخص است و در مواردی که شخصیّت های دیگر توصیف می شوند از زاویه دید سوم شخص استفاده می شود. همچنین در زندگی نامه نویسی از تک گویی بیرونی بسیاراستفاده می شود.
مطابقه و موازنه حکایت «انگشتری و شبان» در دو اثر «نظامی» و «افلاطون»
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۳
67 - 84
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی سرشار از داستانهای شیرین و دلکش است که در طول زمان از نسلی به نسل دیگر راه یافته تا امروز در دسترس ما قرار گرفته است در این میان یک دسته از قصص و افسانه های ملل دیگر نیز با قصص ملی ما درآمیخته، تعدادی نیز از ایران به کشورهای دیگر رسیده است. بررسی راههای نفوذ این قصص و کیفیّت تبادل آنها میان ملتها، یکی از تحقیقات ارزشمندی است که عده ای در این راه عمر و سرمایه خود را صرف می کنند. اینجانب نیز در این مقاله به خاستگاه یکی از افسانه های اقبالنامه نظامی به نام (انگشتر و شبان) می پردازد و سرچشمه آن را در لابلای افسانه های کتاب جمهور افلاطون بررسی می نماید.
تطبیق دو داستان ویس و رامین و تریستان و ایزوت
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
147 - 158
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است، به صورت موجز، مقایسه هایی بین دو داستان ایرانی و اروپایی انجام گیرد. در هر دوی این داستان ها، عشق ناگزیر و چاره ناپذیری در کار است که همه ارزش ها را باژگونه می کند؛ درد عشق موذیانه می شود و عاشقان آن را نهانی ناگزیر تحمل می کنند. با وجود تشابه هایی که میان داستان های عاشقانه جهان وجود دارد، هنوز نکات مشترک بسیاری از داستان ها شناخته نشده است. امید است که در این مقاله، فاصله های مکانی بین این دو نویسنده ازمیان برداشته و زیبایی های هر دو داستان که در لفافه نظم و نثر پنهان است، آشکار شود.
بررسی تطبیقی جایگاه "بیایمانی" و "ایمان" در داستانهای صادق هدایت و بنت الهدی صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
91 - 111
حوزههای تخصصی:
پژوهش ذیل جستاری تطبیقی است پیرامون جهت گیری متفاوت صادق هدایت و بنت الهدی صدر، دو نویسنده برجسته ادبیات فارسی و عبدی نسبت به اندیشه های اعتقادی با بکارگیری یک ابزار، در یک برهه زمانی مشابه و در گستره جغرافیایی متفاوت؛ هدف از این مقاله، بررسی سبک و نوع نگرش دو نویسنده چیره دست نسبت به محیط پیرامونی و ماورایی خود می باشد. با توجه به طرح ایده های نو در قالب جذاب داستانی، ضروری است با نگاهی جدید، مقوله های مطرح شده را به صورت علمی مورد بررسی قرار داد. شیوه انجام این تحقیق، به صورت توصیفی و تحلیلی است. در آغاز، برخی از برجسته ترین داستانهای دو نویسنده مورد مطالعه قرارگرفته، پس از آن دیدگاه این دو به مقوله "جایگاه ایمان در زندگی" مورد مقایسه قرارگرفته است. پژوهش حاضر تلاش دارد با آوردن بخش هایی از متنهای داستانی این دو نویسنده و تجزیه و تحلیل داده های آنان، جهت گیری هدایت را در نوشته هایش و ارتباط آن با بی ایمانی و جهانبینی نادرست و سطحی نگری او ترسیم نماید.
جلوه های ظلم ستیزی در طنز برخی نویسندگان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۶
61 - 80
حوزههای تخصصی:
در آغاز سده چهارده شمسی(1300به بعد) و پیامدهای انقلاب مشروطه و روند "مدرن کردن یا ساختن" ایران بخشی از بالقوه های شکستن تابوهای سنتی در شکل گوناگون اش بالفعل شد. در همان زمان ها بود که نویسندگان(به طور خاص داستان نویسان) به روایت نوشتاری در شکل مدرن غربی آن یعنی داستان یا قصه اقدام کردند. اگر به ریشه های فرهنگ ایران توجه شود بن مایه های اصلی آن را شادی و نشاط شکل می دهد. بر این اساس در ادبیات متعهد و معناگرای معاصر طنز اخلاقی تبیین کننده فضیلت عدالت اجتماعی و فریاد اعتراضی است بر هرگونه زشتی و پلیدی، که در همه حوزه ها جلوه گری می کند.
بررسی تطبیقی شخصیت پردازی زن در «جای خالی سلوچ» و «بدایه ونهایه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
101 - 128
حوزههای تخصصی:
دو اثر «جای خالی سلوچ» محمود دولت آبادی و «بدایه ونهایه» نجیب محفوظ از جمله رمان هایی هستند که شخصیت و شخصیت پردازی زن را به شکل برجسته تری در خود نشان می دهند لذا نویسندگان در این جستار نحوه شخصیت پردازی زن در این دو رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند. این بررسی نشان می دهد؛ شخصیت های فرعی زن در دو داستان بیش تر با شرح و توصیف مستقیم خود نویسنده و یا از زبان و زاویه دید شخصیت های اصلی داستان معرفی و پردازش شده اند و نویسندگان از تکنیک هایی چون گفت وگو و جریان سیال ذهن برای معرفی شخصیت های اصلی زن و بیان اعمال، افکار و احساسات درونی آن ها بهره گرفته اند که در این میان گفت وگو از بسامد بالایی نسبت به تکنیک های دیگر برخوردار است و محمود دولت آبادی و نجیب محفوظ برای نمایش بهتر درون مایه، گسترش پی رنگ و انتقال معانی و مفاهیم داستان به خواننده از عنصر گفت وگو بیش تر استفاده کرده اند.