مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
نظام آموزشی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان توجه محتوای آموزشی مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه به نمادها، مؤلفه ها و عناصر هویت ملی بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیل محتوایی بوده، جامعه آماری پژوهش، تمامی مطالب کتاب های مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه بوده که از طریق چند چک لیست تمامی محتوای آنها (به عنوان واحد تحلیل) از نظر میزان توجه به نمادها و مؤلفه های هویت ملی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، توجه کتاب های مورد بررسی به تقویت هویت ملی گذرا بوده است، به این معنا که به برخی از نمادها مانند آثار و مکان های تاریخی و مشاهیر ملی بیش از حد توجه شده و به برخی مانند پرچم و سرود ملی یا اصلاً توجهی نشده و یا بسیار کم توجه شده است. در میان درس ها، صفحه ها و تصویرهای این کتاب ها برخی نمادهای هویت ملی مورد بی توجهی قرار گرفته اند. با توجه به اهمیت هویت ملی و تأثیر آن در ایجاد همگرایی و انسجام در جامعه استفاده از این تحقیق می تواند به عنوان یکی از رسالت های مهم نظام آموزشی مورد توجه ویژه سیاست گزاران و مؤلفان کتاب های درسی قرار گیرد.
بررسی موانع ارتقای زنان به پست های مدیریتی از دیدگاه معلمان زن شهرستان قائم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، حضور زنان در اجتماع و محیط های کاری افزایش یافته است. با وجود این، روند ارتقای زنان به سطوح بالای مدیریتی با پیشرفت های تحصیلیِ آن ها هم خوانی ندارد و حضور زنان در سطوح عالی مدیریتی در بیشتر کشورها، بخصوص ایران، به دلیل موانع متعدد، ناچیز و کمرنگ است. هدف از این مطالعه بررسی موانع ارتقای زنان در پست های مدیریتی از دیدگاه معلمان زن شهرستان قائمشهر می باشد. از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه ی معلمان زن شهرستان قائمشهر بوده که تعدادشان 1930 نفر می باشند. برای انتخاب نمونه از فرمول کوکران جامعه محدود به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 320 نفر انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از از آزمون T تک نمونه ای و آزمون فریدمن برای رتبه بندی متغیرهای پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج نشان داد که کلیشه ی جنسیتی، تبعیض جنسیتی، تضاد بین کار و خانواده، تضاد بین فرهنگ و خانواده، عدم حمایت مدیران و کارکنان، عدم حمایت خانواده، غلبه فرهنگ مردسالار، هنجارهای مبتنی بر سنت گرایی و وجود سقف شیشه ای جزو موانع ارتقای زنان به پست های مدیریتی می باشد._x000D_
شکل گیری شراکت های راهبردی از دیدگاه تئوری نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
717 - 738
حوزه های تخصصی:
شراکت راهبردی، مدل کارآمدی برای ارتقای توان رقابتی کسب وکارها، به ویژه در اقتصادهای در حال توسعه است. با این حال، محیط نهادی اقتصادهای در حال توسعه کمابیش از شکل گیری شراکت های راهبردی جلوگیری می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مؤلفه های نهادی از وجوه قانونی، هنجاری و شناختی بر شکل گیری شراکت های راهبردی در کشور است. برای دستیابی به این هدف، داده های لازم بر اساس منطق نمونه گیری تصادفی ساده، از نمونه ای به حجم 270 نفر از مدیران، معاونان و مشاوران ارشد شرکت های پیمانکاری ساخت و تجهیزات صنعتی گردآوری شدند و نقش سه مؤلفه رویه های حقوقی، نظام آموزشی و اعتماد در شکل گیری شراکت های راهبردی پیرامون اجرای پروژه های صنعتی به روش تحلیل رگرسیون ارزیابی شده است. یافته های این پژوهش، تصویری از وضعیت نهادی مؤثر بر شکل گیری شراکت های راهبردی را ترسیم کرده و نشان می دهد رویه های حقوقی و نظام آموزشی، ارتباط معناداری با شکل گیری شراکت های راهبردی میان شرکت های پیمانکاری دارند. علاوه بر آن، هر چه میزان عدم اطمینان تکنولوژیک پروژه ها افزایش یابد، مؤلفه اعتماد نقش تأثیرگذارتری در شکل گیری شراکت های راهبردی خواهد داشت.
مطالعه تطبیقی ویژگی های نظام آموزش کارکنان (مورد مطالعه IRIB و BBC)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاصل پژوهشی است که به منظور بررسی ویژگی های نظام آموزش کارکنان در دو سازمان رسانه ای شامل IRIB و BBC انجام شده و به شناسایی و مقایسه وجوه اشتراک و افتراق میان آنها در راستای ایجاد درک مناسب از نارسایی ها و تنگناهای موجود در نظام آموزش کارکنان IRIB می پردازد. چارچوب مفهومی این پژوهش دربرگیرنده عوامل درونی و محیطی مؤثر بر نظام آموزش کارکنان تدوین گردید و مبتنی بر چهار ویژگی محیطی مؤثر بر آن و نیز مدل سیستمی آموزش کارکنان "برناردین" بود. پژوهش مذکور به روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد و اطلاعات گردآوری شده بر اساس الگوی چهار مرحله ای "برودی" م ورد تجزیه و ت حلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که وجوه اشتراک میان دو نظام آموزشی اغلب در ارتباط با ویژگی های درونی و وجوه افتراق آنها اغلب ناشی از عوامل محیطی مؤثر بر آموزش است. بر این اساس، یافته های تحقیق بیانگر آن بود که مهم ترین نارسایی های موجود در نظام آموزش کارکنان IRIB شامل: عدم وجود رابطه و انسجام لازم میان آموزش کارکنان با سایر کارکردهای مدیریت منابع انسانی، پیروی از رویکرد گذشته نگر، عدم سرمایه گذاری راهبردی و تخصیص منابع مالی لازم وکمبود تصمیم گیرندگان متخصص در زمینه آموزش و توسعه منابع انسانی، هستند.
مادری جدید و آموزش زنان در عصر رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر رضاشاه آغاز دوران مدرن و ایجاد تحولات بنیادین در پهنۀ اجتماعی ایران است. طرح بیداری زنان در این دوره، حیات اجتماعی آنها به ویژه زنان طبقۀ متوسط و بالای شهرنشین را به اشکال مختلف تحت تأثیر قرار داد. شکل گیری نظام آموزشی نوین و تعمیم یافتن حق تحصیل در مدارس جدید دولتی به دختران، از جمله سیاست های جنسیتی دولت بود که حیات اجتماعی و فردی زنان و دختران شهرنشین را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار داد. نگارندۀ نوشتار پیش رو درصدد بررسی سیاست های آموزشی دولت رضاشاه در حوزۀ زنان نبوده است، بلکه ضمن توضیح سیر برساخته شدن مفهوم مادری جدید، به دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که این مفهوم چگونه آموزش زنان را به ضرورت تبدیل کرد و این آموزش از حیث کمّی و کیفی، چگونه از ایدۀ مادری جدید تأثیر پذیرفت. داده های پژوهش که به روش کتابخانه ای- آماری و مبتنی بر احصائیه ها و نشریات جمع آوری شده است، نشان می دهد ایدۀ مادری جدید و نیاز به تغییر در نقش های سنتی زنان، در وهلۀ نخست با تغییر در تعریف رَحِم زنانه از عضوی بیولوژیک به محل جاگذاری نسل آیندۀ کشور و در گام بعدی با ظهور ایدۀ مادر-مربی، یا تربیت زن تحصیل کردۀ خانه دار، آموزش دولتی زنان را از حیث کمّی گسترش داد. البته از حیث کیفی، برنامۀ آموزشی زنان در مدارس دولتی نشان می دهد که آموزش آنها با مردان بسیار متفاوت بوده و با رویکردی ایدئولوژیک، با هدف تربیت همسر و مادر جدید ایرانی تدوین شده بود؛ به همین دلیل کمک چندانی به زندگی حرفه ای و شکل گیری هویت مستقل زنانه نکرده است.
فرهنگ، قدرت و معنا در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
در پس هر نظام آموزشی جریانی از قدرت وجود دارد و این قدرت به دو شکل آشکار و پنهان اعمال می شود؛ در این راستا دولت ها تلاش می کنند تا از نظام آموزشی برای تبلیغ نظام ارزشی خود بهره برده و از این طریق هژمونی خود را بازتولید کنند.
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که کانون اصلی قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران در چه حوزه هایی قرار دارد و نظام آموزشی دانشگاه چه نقشی در مشروعیت بخشی به قدرت در نظام جمهوری اسلامی دارد؟ فرضیه اصلی نیز چنین است: «ساختارهای قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مفهوم منتشر شده ای از فرهنگ است که درون تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی حضور دارد. این نوع از فرهنگ با نظام آموزشی و نوع خاصی از تعلیم و تربیت در پیوند است».
در این مقاله تلاش بر این است که ابتدا به بررسی رابطه فرهنگ (به عنوان زمینه اصلی صاختار قدرت و نظام آموزشی در جمهوری اسلامی)، قدرت و نظام آموزشی دانشگاه پرداخته شود و سپس نظام معنایی که گفتمان فرهنگ محور جمهوری اسلامی سعی دارد از طریق نظام آموزشی تثبیت کند مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
استراتژی جامعه پذیری دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
73 - 96
جامعه پذیری و اجزای آن مانند جامعه پذیری دینی، یک «استراتژی» تلقی می شود زیرا به عقیده اندیشمندان علوم اجتماعی و جامعه شناسان، یک جامعه یا گروه معین از مکانیسم جامعه پذیری به عنوان نوعی استراتژی برای حفظ انسجام اجتماعی و وحدت گروهی بهره می گیرد. این تحقیق نیز با استفاده از مدل عناصر چهارگانه فرآیند جامعه پذیری میچنر و همکاران (1990)، فرآیند جامعه پذیری دینی در ایران را کانون توجه قرار داده است. مطابق این مدل نظری، نظام آموزشی و متون درسی، منبع اصلی و موتور محرکه فرآیند جامعه پذیری محسوب می گردد. بر همین اساس، تحقیق حاضر مهم ترین الگوها و ویژگی های مرتبط با بازنمایی آموزه های مذهبی از طریق منابع آموزشی و درسی ایران را مورد مطالعه قرار داده است. در این تحقیق با استفاده از شیوه تحلیل محتوا، کلیه کتب درسی دوره های تحصیلی ابتدایی و راهنمایی و نمونه ای منتخب از کتاب های درسی دوره تحصیلی متوسطه مورد بررسی قرار گرفته اند. مطابق یافته های این تحقیق، گرایشِ مذهبی در همه کتاب های درسی مورد مطالعه بسیار برجسته است؛ با این همه، بررسی های تطبیقی ادیان و مذاهب گوناگون نیز نشان دهنده تفاوت های معنی داری است. به علاوه، الگوها و ویژگی های مرتبط با بازنمایی مناسبات بین مذهب و جنسیت در کتاب های درسی نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در مجموع، نتایج این تحقیق به وضوح نشان می دهد که نظام آموزشی و منابع درسی به عنوان یک ابزار مناسب «استراتژی جامعه پذیری» و مکانیسم رسمی بازنمایی «انتظارات اجتماعی و استانداردهای فرهنگی» مورد استفاده قرار گرفته اند.
تأثیر تحول نظام آموزش بر هویت معماری مدارس دوره قاجار و پهلوی (1320-1255)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
59 - 77
با مطالعه ی تاریخ و نگاهی به تحولات معماری در طی زمان شاهد تغییرات ظاهری و نیز بعضاً ساختاری در شکل گیری بناهای مختلف هستیم. این تغییرات ناشی از بسیاری عوامل نظیر تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، شیوه ی زندگی مردمان و حتی نحوه ی تفکر حاکمان بوده است. گاهی این تغییرات تأثیر مستقیم بر هویت معماری بناها گذاشته؛ آنچنان که با مطالعه ی تاریخ ساخت مدارس نیز این مطلب را قابل تعمیم می یابیم. در دوره قاجار و پهلوی شاهد تغییرات کالبدی در ساختمان بناهای آموزشی هستیم که یکی از مهم ترین عوامل آن تغییر در نظام آموزشی است، هدف از این نوشتار نیز بررسیِ تأثیر دگرگون شدن نظام آموزشی بر تغییر هویت معماری مدارس است. به دلیل گستردگی ساخت مدارس و گذراندن بخش زیادی از دوران کودکی و نوجوانی هر فرد در آن، بحث وجود هویت و احیای اصول معماری ایرانی در آن اهمیت ویژه ای می یابد و از سویی دیگر آگاهی نسبت به عامل این تغییرات ما را در بازشناخت تاریخ یاری خواهد کرد. بدین منظور پس از بررسی وضعیت اجتماعی و تحولات نظام آموزشی، مدارس ساخته شده در این دو دوره طبقه بندی شد و سپس شاخص های هویتی مدارس اصیل ایرانی استخراج و از مقایسه با مدارس ساخته شده در این دوران میزان هویت مندی آنها ارزیابی شد. نتایج حاکی از کمرنگ شدن هویت ایرانی اسلامی مدارس پس از تحول نظام آموزشی در دوره پهلوی است. رویکرد مقاله توصیفی تحلیلی و نوع پژوهش کیفی و روش جمع آوری اطلاعات اسنادی است.
بازنمایی تجارب مدیران مدارس از سیاست گذاری کیفیت آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
454 - 413
حوزه های تخصصی:
نظام آموزشی و فعالیت های اساسی که در آن شکل می گیرد یعنی آموزش منابع و سرمایه های انسانی ، اساس توسعه پایدار به حساب می آیند؛ بنابراین کمیت و کیفیت این آموزش نقش مهم و حیاتی در رفاه و سعادت ملت ها بر عهده دارد . مهم ترین وظیفه نظام آموزشی بر عهده مدارس است که واحدهای فنی این نظام هستند؛ زیرا کار هایی که مدیران باید انجام دهند و وظایفی که بر عهده آن ها گذاشته می شود دارای تنوع و گوناگونی زیادی است. مدیران برای اینکه بتوانند در شرایط ویژه تصمیمات جدی را اتخاذ کنند، باید برخوردار از یک سری مهارت به ویژه مهارت سیاسی باشند. چون سیاست یک مسئله غیرقابل انکار در رابطه با کار مدیران است. پژوهش حاضر با روش روایت پژوهی با هدف بازنمایی تجارب مدیران از سیاست گذاری در مسیر بهبود کیفیت و با رویکرد تفسیری انجام شد. برای گرد آوری داده ها از مصاحبه اپیزودیک استفاده شد. شرکت کنندگان تحقیق مدیران مدارس شهر سنندج و نمونه گیری به شکل هدفمند بود . بعد از انجام دادن مصاحبه با 15 نفر ، داده ها به صورت استقرایی و بر اساس تحلیل مضمونی دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفت . تحلیل ها نشان داد که عوامل عمد ه ای در سیاست گذاری های مدیران می تواند تأثیرگذار باشد . عوامل سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ، انسانی ، فنّاوری یا حرفه ای و قانونی که هرکدام به نوبه ی خود می تواند بر فرآیند سیاست گذاری تأثیر بگذارد .
بررسی تطبیقی آموزش جغرافیا در نظام آموزشی ایران و آمریکا
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی آموزش جغرافیا در نظام آموزشی ایران و آمریکا می باشد. برای دستیابی به هدف پژوهش از روش تطبیقی کیفی با رویکرد قیاسی استفاده شد. روش جمع آوری و تحلیل داده ها به ترتیب اسنادی و عقلانی بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با توجه به نظام آموزشی متمرکز در ایران استانداردهای معینی، آموزش جغرافیا را تحت تأثیر قرار داده است. این در حالی است که در آمریکا با توجه به نظام آموزشی غیرمتمرکز، برای تدریس درس جغرافیا استانداردهای متعددی وجود دارد. در کشور آمریکا آموزش جغرافیا قبل از مقطع ابتدایی آغاز می شود، اما در ایران آموزش جغرافیا از پایه سوم تا ششم در مقطع ابتدایی به صورت یک کتاب با عنوان مطالعات اجتماعی تدریس می شود. از آنجایی که در آمریکا، جغرافیا صرفاً با خلاصه ای از شرایط منحصر به فرد در هر ایالت، ارائه می شود؛ مدیریت، هماهنگی و برنامه ریزی در خصوص آموزش جغرافیا، امری پیچیده محسوب می شود. اما در ایران کتاب ها و منابع مشخصی برای هر مقطع جهت تدریس در نظر گرفته می شود. از مهم ترین شباهت های آموزش جغرافیا در دو کشور ایران و آمریکا نیز می توان به یکسان بودن موضوعات جغرافیای طبیعی اشاره کرد.
بررسی تربیت دینی در دو دهه اول انقلاب اسلامی: با تکیه بر «طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران»
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مبانی، اهداف و اصول تربیت دینی در دو دهه اول انقلاب اسلامی، با محوریت «طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران»، با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. بررسی اسناد بالادستی با هدف ریشه یابی اشکالات گذشته و همچنین اشکالات احتمالی بعدی در حوزه تربیت دینی، از مهم ترین ضرورت های این پژوهش است. بعد از انقلاب اسلامی، با تغییر فلسفه حاکم بر آموزش و پرورش، خانواده ها امر تربیت دینی فرزندان خود را به تنها نهاد تربیت رسمی و عمومی در کشور سپردند. در حالی که گزارش ها حاکی از ضعف تربیت دینی در سطوح مختلف دانش آموزی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تربیت دینی برگرفته از آموزه های اسلامی در دو حوزه اعتقادی و عبادی است، در حالی که سند مورد بررسی، تربیت دینی را مساوی با تربیت اسلامی لحاظ داشته و این نگاهی غیرتخصصی به حوزه تربیت دینی است. همچنین در حوزه تربیت اعتقادی به صورت کلی و مبهم برخی از مبانی، اصول و اهداف را مطرح نموده است؛ اما در حوزه تربیت عبادی، توجه چندانی صورت نگرفته است. از بررسی و جمع بندی یافته های پژوهش به دست می آید که رویکرد آموزش دین در سند فوق، رویکردی تلفیقی نیست؛ که این خود از مهم ترین علل ریشه ای در ضعف تربیت دینی دانش آموزان است.
دیالکتیک سوژه و فضا: زنانِ معلم در فضاهای رسمی و غیر رسمی (مورد مطالعه: معلمان شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر ضمن اتکا بر مضمونِ نظریِ فضامندیِ روابطِ اجتماعی، درصدد ارائه ی تحلیلی کیفی از شیوه های برساخت سوبژکتیویته ی زنان در فضاهای رسمی و غیررسمی است. رویکرد نظری برگرفته از سنتی انتقادی (از آرای فمنیست ها تا نظریات فوکو و هانری لوفور) است که ضمن داشتن التفاتی دایمی به محوریت امر اجتماعی، برساخت سوبژکتیویته را در متن فضا تحلیل می کند. روش مطالعه: میدان مطالعه زنان شهر کامیاران و به طور مشخص زنانِ معلم است که به طور روزمره هر دو نوع فضا را تجربه می کنند. سوای مشاهده مستقیم میدان مطالعه توسط پژوهشگر و اشتراک در تجارب زیسته با سوژه های مورد مطالعه ، داده ها از طریق مصاحبه-های عمیق فردی گردآوری شده اند و با استفاده از شیوه تحلیل مضمونی تفسیر گشته اند. یافته ها: یافته ها در قالب 20 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی صورتبندی شده اند و نتایج نشان می دهد که زنانِ معلم در فضای رسمیِ مدرسه به میانجی نوعی «نمایشِ عمومی» با سازوکارهای انضباطی مدرسه کنار می آیند، اما در زیر پوست این نمایشِ عمومی نوعی «روایت نهانی» برای مقاومت در برابر این نظام انضباطی برمی سازند. درست اما همین زنان در فضاهای غیررسمی از «نمایش عمومی» نه به عنوان دستمایه ای برای کنار آمدن با نظام انضباطی بلکه به مثابه محملی برای ابراز وجود و نمایش خویشتنِ زنانه استفاده می کنند و با ورود به معاشرت های دوستانه و برقراری تعامل با دیگری و گذران اوقات فراغت درصدد تحقق نَفس زنانه برمی آیند. نتیجه گیری: به بیان دیگر، در این فضاها تلاش زنان برای برساخت روایتی نهانی جهت محافظت از خویش کم رنگ تر و ناضروری تر می شود و جای خود را به تلاش جهت تقویت عاملیت زنانه می دهد که معمولاً به واسطه کنش هایی مثل نقاب زدایی از چهره، بدن نمایی و تصرف فضا انجام می گیرد. کنش زنانه در فضاهای رسمی معطوف به نوعی مقاومت ظریف و نامرئی برای پنهان کردن خویش و گریختن از چنگال نظام انضباطی است، اما در فضاهای غیررسمی در جهت نوعی کنش گری فعالانه برای بازنمایی زنانگی و تصرف فضاها پیش می رود.
بازخوانی رابطه ایدئولوژی و نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
189 - 163
حوزه های تخصصی:
تعیین نقش و نحوه حضور ایدئولوژی در نظام آموزش و پرورش و عناصر مختلف آن از جمله برنامه های درسی از موضوعات مناقشه انگیز حوزه فرهنگ و آموزش است. در این مقاله با رویکردی تحلیلی – استنتاجی تلاش گردیده تا برخی ابعاد و زوایای این مسئله مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. با مروری بر دیدگاهها و ادبیات نظری موجود، رابطه و نسبت ایدئولوژی با نظام آموزشی در قالب دو شکل ضمنی(غیرمستقیم) و صریح(مستقیم) مطرح شده است. در رویکرد اول، ایدئولوژی در معنای ارزش های بنیادین و چهارچوب های کلان فلسفی حاکم بر آموزش و پرورش به کار گرفته شده که فقط جهت گیری کلی حرکت نظام آموزشی را نشان داده و تلاشی برای تعیین و مهندسی روندهای جاری و ساری آموزش در مدارس و مراکز آموزشی از خود نشان نمی دهد. به نظر می رسد در چنین حالتی وجود و حضور ایدئولوژی در آموزش و پرورش می تواند امری قابل توجیه و پذیرش باشد. اما در رویکرد صریح(مستقیم) رابطه و نحوه تعامل ایدئولوژی با نظام آموزشی به گونه ای رقم می خورد که برنامه های درسی تحت کنترل و حاکمیت ایدئولوژِی قرار گرفته و بسترهای ذهنی و فکری مخاطبان جوان یعنی دانش آموزان و دانشجویان جهت پذیرش و درونی کردن ارزش ها و هنجارهایی خاص آماده می شود. در این صورت، نقش آفرینی ایدئولوژی در نظام آموزشی از کیفیات وشرایط مناقشه انگیزی برخوردار می شود که خود ضرورت توجه و بازاندیشی سیاستگذاران و برنامه ریزان را به اصلاح این روند جلب می کند.
تحلیل اثربخشی شیوه ها، رشته ها و شرایط حاکم بر نظام آموزشی بر تغییر کالبدی مدارس تاریخی صفوی و قاجار مبتنی بر الگوی شکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با واکاوی مفهوم و رویکردهای آموزشی و ارتباط میان نحوه و سلسله مراتب آموزشی در هر یک از دوره های صفوی و قاجار با کالبد و ساختار شکلی مدارس، نقش هر یک از این عوامل اعم از شیوه ها، رشته ها و شرایط حاکم بر نظام آموزشی در تغییر کالبد مدارس را بررسی می نماید. در واقع هدف از واکاوی، بررسی چگونگی تأثیر تغییرات در نحوه آموزش و اثربخشی آن بر فرم مدارس است. اما برای دست یابی به این امر، نیاز به استفاده از روش های ترکیبی پژوهش به صورت کمی و کیفی است که در فرآیند بررسی کیفی، از تحقیقات کتابخانه ای و میدانی و در قسمت کمی، از رابطه ریاضی و برنامه نویسی به زبان پایتون و الگوریتم های پردازش تصویر استفاده شده تا دقت و فراوانی در تحلیل اطلاعات رعایت شود. اکنون نتایج به دست آمده در فرآیند تشابه سنجی، ابتدا بر این پایه استوار هستند که برخی از مدارس دوره صفوی، تشابه فراوانی را از نظر شکلی با مدارس قاجار دارند. اما این احتمال هم می رود مدارسی که در دوره قاجار دسته بندی شده، در حقیقت در دوره صفوی بنا شده اند و ثبت آنها در دوره قاجار به صورت قطعی قابل قبول نباشد. همچنین، پلان مدرسه دارالفنون که از نظر آموزشی در آن زمان دارای بیشترین تحول در نظام آموزشی نسبت به مدارس دوره های ماقبل خود است، به همان میزان تحول و تفاوت را در ساختار پلان با دوره های ماقبل خود دارد؛ یعنی تغییر در ساختار مدارس از این دوره به بعد و تفکیک مدارس دینی و علمی نشان می دهد که محتوای آموزشی توانسته در تغییر ساختار شکلی پلان ها تأثیر به سزایی داشته باشد.
مروری بر نقش و جایگاه سیستم های اطلاعاتی در نظام های آموزشی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۴۷
189 - 175
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروزی که جوامع به طور مداوم در معرض تغییرات شدید هستند رایانه ها می توانند سهم قابل توجهی در آموزش، یادگیری و مدیریت در مدارس را داشته باشند. به طورکلی هرچه ساختار یک نظام آموزشی پیچیده تر باشد، با توجه به این که در بخش های داخلی و خارجی آن به هماهنگی بیشتری نیاز است نقش سیستم های اطلاعاتی مدیریت (MIS) به عنوان یک شاخص مهم جهت انعطاف پذیری سیستم برای سرعت بخشیدن به فرایند ها و کمک به تصمیم گیری کارآمد و اثربخش برای رسیدن به اهداف پررنگ تر می شود، بنابراین نیاز است تا از سطوح ابتدایی توجه و بهره مندی از سیستم های اطلاعاتی مدیریت برای فرایندهایی مانند ثبت و ذخیره سازی اطلاعاتی درباره ذینفعان و سایر افراد سازمانی گذر کنیم و از آن برای تقویت فرایندهای مدیریت و رهبری در سازمان ها، به ویژه نظام های آموزشی بهره ببریم؛ در این مقاله تلاش شده است تا بعد از ارائه تعاریفی از سیستم های اطلاعاتی در مدیریت به بیان کاربردها، مزایا، موانع و چالش های پیش روی بهره مندی از سیستم های اطلاعاتی مدیریت در نظام های آموزشی پرداخته شود و با نتیجه گیری و بیان پیشنهاد هایی در این باره رهنمودهایی برای مدیران و رهبران آموزشی از مدارس تا دانشگاه ها فراهم آید.
آموزش مدیریت بحران به دانش آموزان پایه پنجم و تاثیر آن بر محیط کلاس درس
حوزه های تخصصی:
آموزش و به تبع آن محیط های آموزشی بیشترین اثر و نقش را بر ذهنیت و تمدن سازی جوامع به عهده دارند. لازمه اصلاح پیکره آموزش و پرورش، ایجاد فضاهای مرتبط با فعالیت دانش آموزان است؛ فضاهایی که دارای شرایط مناسب و مطلوب برای رشد فیزیکی ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان می باشد که تحقق این امر از طریق طراحی جزئیات فضاها با توجه به الگوهای رفتاری دانش آموزان امکان پذیر می باشد. تغییر و تحولات جهانی به سمت و سویی پیش می رود که افراد را نیازمند به دانش و مهارت های خاصی برای برخورد با چالش های فرا رو می کند و این مستلزم آن است که به یادگیری افراد توجه شود؛ چرا که اعتقاد بر این است که همه ی پیشرفت های امروز زاییده یادگیری بوده و کسب دانش و مهارت هم به یادگیری نیازمند است.
اهمیت درس تربیت بدنی در نظام آموزشی و تربیتی ایران با نگاهی به نگرش های مختلف در این راستا
حوزه های تخصصی:
تربیت بدنی و ورزش جزء لاینفک تعلیم و تربیت و وسیله ای برای رسیدن به سلامت روحی نسل جوان است. نباید چنین تصور شود که تربیت بدنی امری بی ارزش و تفننی است و صرفاً موجبات سرگرمی و مشغولیت کودکان و جوانان را فراهم می سازد. برعکس باید آن را جزء مهمی از فعالیت های زندگی به شمار آورد. مفاهیمی مانند تندرستی، بهداشت، رشد فردی و اجتماعی و سلامت روحی ارتباط نزدیکی به تربیت بدنی و ورزش دارد. تربیت بدنی به عنوان یکی از شاخه های تعلیم و تربیت نقش مهمی در فرایند رشد جسمانی و روانی فراگیران ایفا می نماید. از این رو به عنوان یکی از دروس اصلی در بسیاری از کشورها بوده و مرتباً برنامه های درسی آن مورد بازنگری و اصلاح قرار می گیرد. روند آموزشی برنامه های تربیت بدنی در دوره ابتدایی معمولاً از طریق فعالیت های جمعی و بازی در قالب سرگرمی های مختلف به دانش آموزان ارائه می گردد. لذا دستیابی به آرمان های آموزشی در زمینه تربیت بدنی مدارس یا به عبارتی دیگر رسیدن به اندازه های مطلوب در اجراهای گوناگون فعالیت های تربیت بدنی و ورزش به برنامه ریزی آموزشی و درسی دقیق و علمی نیاز دارد. آثار مثبتی که درس تربیت بدنی بر ابعاد مختلف وجودی دانش آموز می گذارد، آن را به مثابه ی درسی ضروری در برنامه ی درسی دانش آموزان قرار داده است. اگر دانش آموزان حرکت و فعالیت بدنی را به درستی در مدارس تجربه نکرده باشند، نمی توان انتظار داشت که در آینده جامعه ای سالم و تندرست داشته باشیم.
تحلیل جامعه شناختی مناسبات نظام آموزشی و جنگ (مورد مطالعه، تجربه تاریخی نقش آموزش و پرورش در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هرسازمان برای پاسخ به اهدافی و بویژه پاسخ به نیازهای بازتعریف شده دردوره جنگ بوجود می آید. خرده نظام های اجتماعی برای تداوم حیات در بحران، هم باید مدیریت شوند و هم به مدیریت بحران کمک کنند. هدف این مقاله، تحلیل نقش وزارت آموزش وپرورش درکمک به تعادل نظام آموزشی دوران جنگ عراق علیه ایران از یک سو و خلاقیت ها در پشتیبانی از جنگ در مقطع تاریخی سال 1359 تا1367 ه.ش.ازسوی دیگراست. روش انجام تحقیق، کیفی و از نوع پژوهش تاریخی است. برای گردآوری اطلاعات از فیش تحقیق و مصاحبه استفاده شدکه با استفاده ازتمام شماری اسناد ومنابع متنی دست اول و دوم و مصاحبه با مدیران آموزش وپرورش در دوران جنگ تحمیلی صورت گرفته است. روش تجزیه و تفسیر تحلیل تماتیک می باشد. طبق یافته های پژوهش، وزارت آموزش و پرورش در بخش ایفای نقش تخصصی به تدوین مقررات و آئین نامه های آموزشی خاص زمان جنگ، تأسیس و فعالیت مجتمع های آموزشی رزمندگان در پشت جبهه ومناطق جنگی، ایجاد شرایط ادامه تحصیل و تشکیل کلاس های جبرانی و تقویتی دانش آموزان رزمنده، آموزش از طریق تلویزیون در دوران بمباران شهرها اقدام کرده است. مهمترین کنش های عمومی این وزارتخانه اقدام به راه اندازی ستاد امداد وپشتیبانی جنگ، اعزام معلمان و دانش آموزان به جبهه، مشارکت درایجاد استحکام و پناهگاه درمدارس و بازسازی مداوم مدارس بمباران شده بدست آمد. این وزارتخانه با مدیریت چالش های اخلاقی و عدالت بنیان آموزش در پشت جبهه به تقویت حمایت جامعه ازجنگجویان عرصه نبردکمک کرد. مناسبات آموزش و پرورش و جنگ تا حد زیادی بر مثبت شدن ارزش های فرهنگی جامعه و گسترش ایدئولوژی رهبران در دهه اول پس از انقلاب اسلامی تاثیر گذاشت.
روایت هایی از سینمای ایران در تحولات انضباط و قدرت در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث اصلی در ساخت اجتماعیِ عصرِ کودکی، مقوله کنترل و انضباط است. مدرسه – در کنار سایر نهادهای کنترل کننده کودکی - از طریقِ طرح ها و تنظیمات خویش به نظم، فهم و یادگیری، بلوغ و رشد، مهارت و کنترل و قاعده بخشی تصورات و ذهن کودک فرم می دهد. مقاله حاضر قصد دارد روایت هایی از سینمای ایران را منعکس کند که در آنها کودکان ایرانی چگونه در معرض شیوه های خاص کنترل به عنوان ابزار اساسی میکروپلتیک قدرت قرار گرفته اند و این شیوه ها چگونه متحول گشته اند. فرضیه مقاله این است که با توجه به روایت های سینمایی از تحولات انضباط و قدرت در مدرسه، میکروپلتیک قدرت در این نهاد، سه مرحله مقاومت در برابر انضباط، مشروعیت بخشی به انضباط و در نهایت تسلط انضباط را از سر گذرانده است. در این پژوهش با استفاده از روش تبارشناسی قدرت فوکو و به شیوه توصیفی- تحلیلی انعکاس زیست کودکان ایرانی در مدرسه در سه فیلم منتخب از دهه های پس از انقلاب اسلامی، از منظر میکروپلتیک قدرت مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی نهادهای آموزشی علوم قرآنی در دوره تیموریان؛مطالعه موردی مساجد و مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2582 - 2598
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر،شناسایی کارکرد نظام آموزشی قرآنی ،مسجد و مدرسه در دوره تیموریان است.برای این پژوهش از شیوه تحلیلی با رویکرد تاریخی استفاده شده است. یافته ها پژوهش گویای این است که نظام آموزشی جایگاه ویژه ای در تاریخ اسلام دارد ، مطالعه و بررسی دستاردهای فرهنگی و علمی اعصار و قرون مختلف ، مستلزم توجه به سازمان های آموزشی آن دوره،همچون مساجد و مدارس می باشد. این اماکن به غیر ازاین که محلی برای مباحث و مناظره محسوب می شدند، در جهت اشاعه و انتقال فرهنگ اسلامی کمک شایانی کردند. در دوره تیموریان افراد مقامات حکومتی هر کدام به سهم خود در رشد نهاد آموزشی اهتمام نمودند.با وجود آرامش نسبی،ثبات سیاسی و امنیتی که در پی مرگ تیمور در قلمرو تیموریان به وجود آمد وضعیت معیشت مردم نیز بهبود یافت و زمینه ای مناسب برای حرکت علمی و فرهنگی آماده شد و مساجد ،مدارس ،کتابخانه ها و محافل آموزشی فراونی احداث گردید.بنابراین در این پژوهش سعی بر آن است تا با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای ،چگونگی کارکرد نظام های آموزشی قرآنی در حکومت تیموری نشان داده شود.یافته های پژوهش حاکی از این است که تیموریان از یک سو با فراهم ساختن امکانات آموزشی و تسهیلات لازم در جهت رفاه حال اساتید و طلاب علم و همچنین ارتقاء سطح آموزش ،گام بر می داشتند و از سوی دیگر مشروعیت حکومت را دنبال می کردند.