پژوهش حاضر با هدف بررسی مبانی، اهداف و اصول تربیت دینی در دو دهه اول انقلاب اسلامی، با محوریت «طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران»، با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. بررسی اسناد بالادستی با هدف ریشه یابی اشکالات گذشته و همچنین اشکالات احتمالی بعدی در حوزه تربیت دینی، از مهم ترین ضرورت های این پژوهش است. بعد از انقلاب اسلامی، با تغییر فلسفه حاکم بر آموزش و پرورش، خانواده ها امر تربیت دینی فرزندان خود را به تنها نهاد تربیت رسمی و عمومی در کشور سپردند. در حالی که گزارش ها حاکی از ضعف تربیت دینی در سطوح مختلف دانش آموزی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تربیت دینی برگرفته از آموزه های اسلامی در دو حوزه اعتقادی و عبادی است، در حالی که سند مورد بررسی، تربیت دینی را مساوی با تربیت اسلامی لحاظ داشته و این نگاهی غیرتخصصی به حوزه تربیت دینی است. همچنین در حوزه تربیت اعتقادی به صورت کلی و مبهم برخی از مبانی، اصول و اهداف را مطرح نموده است؛ اما در حوزه تربیت عبادی، توجه چندانی صورت نگرفته است. از بررسی و جمع بندی یافته های پژوهش به دست می آید که رویکرد آموزش دین در سند فوق، رویکردی تلفیقی نیست؛ که این خود از مهم ترین علل ریشه ای در ضعف تربیت دینی دانش آموزان است.