مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
صدرا
حوزه های تخصصی:
مسأله علم الهی، یکی از مسایل مهم فلسفی و کلامی است که فلاسفه اسلامی خردورزی را در آن به اثبات رساندهاند؛ ولی چون روش آنان این بوده که در سخنان پیشینیان خود، اشکالتراشی و نکتهسنجی کنند و پس از تخریب از طریق اشکالها، به بازسازی و یا نوسازی نظام فلسفی و یا قواعد عقلی بپردازند. ابنسینا صور علمی را در علم باری تعالی به غیرمطرح نموده و خواجه نصیرطوسی با اشکالات متعددی این صور مرتسمه را مورد انتقاد قرار داده است. صدرالمتالهین صور مرتسمه را دارای اشکال میداند ولی در مقام دفاع از ابنسینا برآمده و به اشکالهای طوسی پاسخ گفته است. این مقاله در پی تحلیل عقلی و پاسخ صدرا به اشکال اول طوسی بر ابنسینا برآمده است.
انسان شناسی صدرا و تاثیر آن در اثبات مسئله ولایت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
صدرا فیلسوفی است که به اصول و مبانی شیعه، اعتقاد راسخ دارد و در مواضع متعددی به تبیین و توجیه آنها می پردازد. عقیده به وجود ولی و امام، به عنوان حجت دائم خدا در روی زمین، از جمله اینهاست. از نظر او امامت و ولایت ـ برخلاف نبوت ـ برای همیشه جاری است و سیاس
بازسازی قضایای اخلاقی در حکمت متعالیه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های حکمت متعالیه ملاصدرا اعتماد بر منطق عقل و استفاده از دستاوردهای شهودی عقلانی متکلمان و عارفان است، به همین سبب سلسله مباحث عمیقی در قضایای اخلاقی و فلسفه ی اخلاق از جانب متکلمان اسلامی پیرامون قضایای منطقی در گرفته است که اصلی ترین آنها در ارتباط با حسن و قبح عقلی یا شرعی است. شخصیت های اندیشمندی نظیر خواجه نصیرالدین طوسی، ملاعلی قوشجی، عبدالرزاق لاهیجی و علامه حلی و ده ها متفکّر دیگر در جریان بوده اند که در ارتباط با این قضیه داد سخن داده اند. همچنین ملاصدرا در حکمت متعالیه بزرگ ترین نظریه پرداز حکیم قرن یازدهم سعی کرده است آن دسته از قضایای منطقی را که به نظر برخی متفکران پیشین موجب ابهام و تناقض در آنهاست حل نماید. او با بیان فرق میان حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی به این ابهامات خاتمه داد و توانست حوزه ی بحث های چندی و چگونگی و چسانی را که از مقوله ی «استی ها» است از حوزه ی شناخت فلسفه که از مقوله ی «هستی ها» است بیرون نماید. ما در این مقاله ضمن بیان نظرات منطقی متکلمان در بحث های قضایای اخلاقی، به تبیین نظر ملاصدرا پرداخته و بر این باوریم که صدر المتألهین با اشکال حمل قضایا به دو صورت ذاتی و شایع صناعی به بازسازی قضایای اخلاقی در حوزه ی فلسفه ی اخلاق پرداخته است.
درون نگری، گواهی، و حافظه در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مباحث مهم در معرفت شناسی معاصر سخن از منابع معرفت است. معرفت شناسان پنج منبع معرفت را بر می شمرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی، و حافظه. نویسندگان در این مقاله سه منبع معرفت، یعنی درون نگری، گواهی، و حافظه را با محوریّت آرای صدرا و دکارت به صورت مقایسه و تحلیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند. دکارت و صدرا درون نگری، گواهی، و حافظه را از جمله منابع معرفت می دانند و معتقدند انسان از این راه ها می تواند معرفت کسب کند. آن ها معلومات حاصل از درون نگری را یقینی تلقی می کنند. همچنین هر دو از گواهی به منزله انتقال دهنده، و از حافظه به مثابه نگه دارنده معرفت یاد می کنند.
معناشناسی متون دینی با کاربست آموزه حقیقت و رقیقت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزة حقیقت و رقیقت آموزه ای برهانی عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میان رشته ای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیل های مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهان بینی عقلانی ارائه دهد. بر اساس این آموزه، حداقل دو طبقة کلی برای موجودات قابل تصویر است؛ «حقیقت» به منزلة خزاین و ملکوت و «رقیقت» به منزلة تنزل وجود از آن مراتب. این آموزة متناظر با تشکیک در مظاهر، «حقیقت» را «متنزّل» در مراتب رقیقه و رقایق می داند و سلسلة عریض و طویل هستی را دارای وحدت حقیقت می بیند، و از کثرت تباینی موجودات به شدت فاصله می گیرد و به توحید شخصی وجود می گراید. بر این اساس هستی از حقیقت اصیل خود به عالم اسمای الهی تجلی می کند، و از آن پس سیر نزولی آغاز و با گذر از هر عالمی تنزلی دیگر روی می دهد، و یکی دیگر از رقایق بروز می کند. برخی متون غامض دینی دربارة موجودات، فقط با این آموزه قابل تفسیر مطلوب و به دور از تشبیه صِرف یا تنزیه و تعطیل محض است که در آن ها از عینیت اولیت و آخریت حق تعالی، عینیت ظهور و بطون واجب، معیت خداوند با مخلوقات بدون تجافی از مقام شامخ وجوب، تنزل موجودات از گنجینة غیب الهی، و تأثیر اسمای الهی در کیان موجودات و فیض بخشی به هستی سخن به میان آمده است.
جدال های الهیاتی در عالم قدیم و پدیدار شدن روشنفکری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصور غالب درباره روشنفکری در ایران ، آن را پدیداری وارداتی و برآمده از خلاء توصیف می نماید.این تصور، مانع توجه به شرایط امکان درونی تفکر روشنفکری می گردد؛مدعای اصلی نویسندگان مقاله این است که هویت روشنفکری تنها با توجه به تجربه فکری ایران پیشاروشنفکری (عالم قدیم) در کنار تجربه فکری در غرب قابل ادراک است؛ در پژوهش های جاری برآمدن روشنفکران تنها در پرتو ارتباطات ایران و جهان غرب مورد تحلیل قرار می گیرد،اما این پدیدار بدون رخ نمودن تحولاتی در صورت بندی تفکر قدیم، زمینه و شرط ظهور در فضای فکری ایران نمی یافت. این نوشتار با تحلیل جدال های الهیاتی میان اندیشه الهیاتی صدرایی، شیخیه و بابیه در دوران «پیشاروشنفکری»، نشان خواهد داد که چگونه این جدال ها به ظهور تفکر روشنفکری به مثابه یک زبان فکری جدید مدد رسانده است. تحلیل جدال های الهیاتی در پیشاروشنفکری نشان می دهد، که شاهد به حجاب رفتن معرفت قدسی به مثابه امری عینی، بسط تصور طبیعت گرایانه از عالم و انسان، جانشینی علمحصولی به جای معرفت قدسی، و دنیوی شدن زبان الهیاتی هستیم، که پیش از ظهور پدیده روشنفکری، شرایط امکان تفکرات غیرالهیاتی را فراهم ساخته بود.
قضا در فلسفه صدرا: نقدی بر تلقی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
ملاصدرا در عبارتی از اسفار می گوید که قضا صورت هایی علمی است که (1) لازم ذات واجب الوجود، (2) نامجعول، (3) بیرون از عالَم، (4) عاری از امکان واقعی، (5) قدیم بالذات، و (6) باقی به بقای خداوندند. علامه طباطبایی در نهایةالحکمة بر آن است که «لازم» در (1) نمی تواند به معنای «بیرون از ذات» باشد وگرنه (1) با (2) تا (6) در تناقض خواهد افتاد. افزون بر این، اگر آن صورت های علمیْ بیرون از ذات خدا باشند، آن گاه اگر معلومِ حضوری او باشند نظریه مُثُل، و اگر معلومِ حصولی او باشند نظریه صور مرتسمه صادق خواهد بود؛ درحالی که ملاصدرا هر دو را کاذب می داند. پس این صورت های علمی عین ذات واجب الوجودند و قضا نزد صدرا همان علم ذاتی خدا به تفاصیل خلقت است. به رای ما، اما، هم این مدعا ناروا است و هم آن دلایل نارسا. زیرا در فلسفه صدرا صورت های علمیِ یادشده با عقول مجرّد این همانی دارند و عقول مجرّد به هر شش صفت یادشده موصوف اند بی آن که تناقضی پدید آید. هم چنین ملاصدرا، برخلاف ادعای عجیب علامه، وجود مُثُل را به عنوان محل قضای الهی می پذیرد.
شهود و سازگاری آن با تفکر فلسفی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ تفکر، برهان و شهود دو روش دست یابی به حقیقت تلقی شده است. در این راستا آنچه در وهله اول اندیشمندان را به فکر واداشته این است که کدامیک از این دو طریق معتبرتر و کاربردی تر است. بررسی این دو روش نشان می دهد که، گرچه هر یک از آن ها به تنهایی از مزایای خاصی برخوردار هستند، ولی در عین حال حصر نظر به یکی از دو روش برهان و شهود، در مسیر حقیقت یابی، چندان راهگشا نبوده، و توانایی حل بسیاری از معضلات فکری اندیشمندان را نداشته است. لذا تلفیق این دو روش مورد توجه برخی متفکران قرار گرفته است. در واقع این دسته از متفکران اسلامی، فلسفه ای شهودی را ابزار کار خود قرار داده اند، که از جملة آنان می توان به ملاصدرا اشاره نمود. پرسش پایه این جستار عبارت است از: چگونه شهود ملاصدرا با فلسفة او سازگار است؟ در این مقاله ضمن اشاره به پاره ای انتقادات در باب کاربرد شهود در فلسفه و پاسخ به آن ها با توجه به نظام حکمت صدرایی نشان خواهیم داد که صدرا توانست به نحوی از شهود در فلسفه استفاده نماید که نه تنها به حیثیت تعقلی فلسفه خدشه ای وارد نگردد، بلکه چنین کاربردی با تفکر فلسفی صدرایی کاملاً هماهنگ باشد.
منشاء هنر از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین بیش از سایر فیلسوفان مسلمان به بحث و نظر از منشأ هنر و آفرینش هنری می پردازد. به نزد او، خلیفه الهی بودن انسان، عرضه شدن هنرها به انسانها در عوالم ونشئه های پیشین آفرینش، الهام، گرایش های غریزی بویژه میل به عرضه و به نمایش گذاشتن آثار و خلاقیت ها، میل به اتمام و اِکمال آثار و آفرینش ها، میل به تزیین و زیباسازی آثار و تجلیّات طائر قدسی از جمله منشاء های هنر است. این مقاله می کوشد با تکیه بر اشارات پراکنده صدرا در مواضع مختلف او، به بازسازی نظریه او در باب منشأ آفرینش هنری بپردازد که در این میان مفهوم محوری خیال است و منشاء قریب همه آثار هنری محسوب می شود؛ به گونه ای که بر اساس علم النفس صدرایی دو قوّه خیال و متخیّله نقش اساسی در آفرینش هنری دارند. قوایی که در پیوند با دریافت خاص از انفصال صور خیالی قرار داشته و دیدگاه متمایز او را از ابن سینا شکل می دهد.
احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
نوشتار حاضر کوششی در راستای فهم احاطه علمی انسان کامل از دید صدرا و نسفی است . نگارنده بر این باور است که احاطه علمی انسان کامل ، ارتباط مستقیمی با حقیقت علم و تهذیب نفس دارد . حقیقت علم در نظر صدرا و نسفی نوری از جانب حق تعالی است همچنین هر دو بر این نکته واقف اند که این نور براثر سیر و سلوک به دست می آید .بالاترین مرتبه این نور متعلق به انسان کامل است که به همه علوم احاطه دارد . بنا بر نظر نسفی هر چه ریاضت بیشتر شود احاطه علمی انسان بیشتر می گردد و اشیاء راکماهی می تواند ببیند . صدرا و نسفی،رسیدن به بالاترین مرتبه علوم رافی نفسه دارای ارزش ندانستند بلکه علم رازمانی ارزشمند می دانند که توأم با عمل باشد . انسان کامل نه تنها بر علوم ظاهری بلکه با غیب نیز آشنایی دارد . او غیب آسمان و زمین را می داند .بنابراین احاطه عملی انسان کامل آن است که وی بر تمامی علوم ظاهری و باطنی آشنایی و به درک حقیقت اشیاء رسد.
ماهیت و معنای اعتباری بودن آن از نگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های فلسفی صدرالمتألهین شیرازی به عنوان یکی از فیلسوفان صاحب مکتب در حوزه های هستی شناسی، در طول زمان فراز و نشیب های فراوانی داشته است؛ به طوری که بیش تر تفکرات و اندیشه های فلسفی اش به تدریج بر اثر تکامل، دستخوش تغییر گشته و او با گذر و کنار گذاشتن نظریه ها و دیدگاه های پیشین خود، تئوری ها و نظریه های نوینی را جایگزین کرده است. بدین طریق، او فلسفه را به وادی و عرصه های جدید و تازه ای وارد نمود. این مقاله در صدد است با رصد سیر اندیشه های او در باب یکی از مهم ترین مسائل فلسفی، یعنی ماهیت و کیفیت اعتباری بودن آن، آخرین دیدگاه او را در این باره تبیین کند. چالش و مشکل بسیار جدی ای که صدرا در این مورد با آن مواجه بوده، آن است که بالاخره تکلیف ماهیت چیست؟ آیا ماهیت در جهان خارج تحقق دارد یا نه؟ او در پاسخ به این مسئله، اعتباری بودن ماهیت را مطرح می کند و با گزاره های «ماهیت، بالعرض است»، «ماهیت، حد وجود است»، «ماهیت امری مجازی است» و «ماهیت امری تبعی و بالتبع است» به تبیین آن می پردازد. آنچه وی درصدد است در قالب این گزاره ها به عنوان نظر نهایی خود ابراز کند، این است: ماهیت به هیچ وجه تحقق خارجی ندارد و اینکه آن را امری اعتباری دانسته و با عبارات بالعرض، بالتبع، حد وجود یا المجاز بودن ماهیت در صدد تبیین آن است، تنها به دلیل ضیق واژه بوده وگرنه برای ماهیت تحقق خارجی قائل نیست.
تبیین عینیت مفهوم علیت تجربی بر اساس امکانات فلسفه صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
33 - 56
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های ارتباط میان فلسفه اسلامی با فلسفه غرب، عرضه کردن پرسش های هر کدام به دیگری و تلاش برای پاسخ دادن به آنها بر اساس امکانات موجود در آن فلسفه هاست. بر این اساس، در این نوشته بر آنیم تا با مواجه کردن فلسفه ملاصدرا با پرسش و اشکال هیوم در مورد اصل و منشأ مفهوم علیت تجربی، به تبیین مفهوم علیت تجربی بپردازیم. هیوم بر اساس مبنای تجربه گرایی خود، با انکار ادراک و شناخت علیت توسط عقل، عینیت مفهوم علیت را انکار کرد. در پاسخ به پرسش هیوم، می توان گفت بر اساس امکانات موجود در متون ملاصدرا در بحث ادراک و نیز ارتباط نفس و بدن، عقل انسان در همان موطن حس، علیت را به نحو مستقیم ادراک کرده و در مرحله دیگر با تحلیل عقلی، مفهوم آن را انتزاع می کند. به عبارت دیگر بر خلاف هیوم که شهود عقلی در مورد علیت را انکار می کرد، بر اساس امکانات فلسفه صدرا، شهود عقلی نسبت به علیت قابل تبیین است. بنابراین در پاسخ به اشکال هیوم در مورد تبیین عینیت علیت، در کنار تبیین های ایده آلیستی همچون ایده آلیسم استعلایی کانت، می توان تبیینی کاملاً ریالیستی از مفهوم علیت عرضه کرد.
مقام خلافت از دید ملاصدرا و عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
129 - 148
حوزه های تخصصی:
مقام خلافت یکی از مقامات انسان کامل است. باری تعالی از بین تمام موجودات تنها انسان را بدین مقام منصوب نمود؛ اما آیا در دستیابی بدین مقام تمام انسان ها یکسان اند؟ چه تفاوتی بین خلافت حقیقی و اعتباری و خلافت کبری و صغری وجود دارد؟ در اینجا به بیان دیدگاه های صدرا به عنوان یک فیلسوف و نسفی به عنوان یک عارف می پردازیم. در این مقاله بر آن ایم که با روش تطبیقی به این پرسش بپردازیم که آیا نظریات صدرا و نسفی درباره مقام خلافت با یکدیگر هماهنگ است یا بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد؟ هرچند در بادی امر چنین می نماید نظریات این دو با یکدیگر هماهنگ است؛ اما با دقت در عبارات بدین نکته رهنمون می شویم که بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد.
مقایسه هستی شناسی ملاصدرا و روی بَسکار با تاکید بر نقش مفهوم «غیب »(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم انتقادی، نحله ی نسبتا نوظهوری است که دو ادعای مهم دارد: ابتدا، این که جهان خارج، مستقل از ما وجود دارد و دوم، این که معرفت به این جهان، آن گونه که هست، امکان پذیر است. روی بَسکار (Roy Bhaskar) - برجسته ترین اندیشمند این جریان - در نظریه پردازی های خود سهم بسیاری برای هستی شناسی قائل است. پرسش اولیه ایشان، این است که جهان چگونه باید باشد تا معرفت ما از آن ممکن شود؟ پاسخی که به این پرسش می دهد، هستی شناسی لایه بندی شده ای را در برابر دیدگان به تصویر می کشد که شامل سه لایه: تجربی، بالفعل و واقعی است. این نوع هستی شناسی، علاوه بر دیدگاه او در باب وجود ضرورت و مکانیسم های علّی و نیز طرح مفهوم غیب در نظریه ی دیالکتیک وی، شباهت هایی را با هستی شناسی تشکیکی ملاصدرا مبتنی بر اصالت وجود به وجود می آورد و این سوال در ذهن ایجاد می شود که این دو هستی شناسی چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟<br /> این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، مقایسه ای را بین هستی شناسی این دو متفکر انجام داده و نشان می دهد؛ اگرچه بَسکار در هستی شناسی لایه بندی شده ی خود با باور به وجود ضرورت و مکانیسم های علّی از محسوسات فراتر رفته ولی هستی شناسی وی در نظام اندیشه ی صدرایی در لایه ی ماده بوده و قائل به امر مجرد نیست و مفهوم غیاب در هستی شناسی هر یک از این دو اندیشمند، اگرچه معنایی نزدیک پیدا می کند، ولی متفاوت است.
درباره تاریخ مشهور مسئله اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 120
حوزه های تخصصی:
در میان معاصران، روایت تاریخی مشهوری برای مسئله اصالت وجود مفروض دانسته شده است که طبق آن نقش های اصلی از آنِ ابن سینا، سهروردی و صدرا است و میرداماد نقش مکمل روایت را به عهده دارد: ابن سینا، در تقابل با متکلمان اشعری، قائل به زیادت وجود بر ماهیت در ذهن می شود؛ سهروردی این تمایز را در خارج انکار می کند؛ میرداماد این مسئله را به شکل مسئله دَوَران اصالت میان وجود و ماهیت تنظیم می کند؛ و در نهایت، صدرا نظریه اصالت وجود را پدید می آورد. استدلال خواهد شد که این روایت تاریخی در همه بخش هایش دچار نقص ها و اشتباهات تاریخی است. اولاً به لحاظ تاریخی محل نزاع بوده و هست که آیا ابن سینا مدعی زیادت وجود و ماهیت در ذهن بوده است یا در خارج. ثانیاً، نزاع تاریخی بر سر زیادت خارجی یا ذهنی وجود در میان شارحان و مفسران ابن سینا دامنه وسیعی داشته است. ثالثاً، سهروردی تنها یکی از فیلسوفانی است که در این نزاع وارد شده و علیه تابعان مشائیان استدلال کرده است. رابعاً، تنها متنی که بر اساس آن طرح مسئله اصالت وجود به میرداماد منسوب شده است، منحول است؛ و خامساً، میرداماد و صدرا در همین نزاع کهن وارد شده و بر سر حل آن اختلاف نظر داشته اند.
بررسی و نقد منابع معرفت از نظر صدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
7 - 26
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین مباحث مطرح شده در فلسفه معرفت، مسئله شناخت منابع معرفت است. منابع معرفت، سرچشمه های کسب شناخت برای نفس انسان است که نفس شناسا در مواجهه با آنها، با استفاده از ابزارهای ادراک، به کسب معرفت می پردازد. صدرالمتألهین و رنه دکارت دو تن از فیلسوفان برجسته تاریخ اندیشه و صاحب مکتب در دو جغرافیای مختلف فلسفی بوده اند که دیدگاه های خاص، ابتکاری و تأثیرگذار در این حوزه ارائه کرده اند. نگارندگان در مقاله حاضر، دیدگاه های این دو اندیشمند را به صورت موجز و کامل بیان کرده اند. صدرا عالم طبیعت، عالم مثال و عالم عقل را منابع اصلی معرفتی معرفی می کند. قلب و عقل انسانی نیز از نظرگاه صدرا، دو ابزار معرفتی هستند که در اثر ارتقا، توانایی نیل به جایگاه منبع معرفتی را دارند. دکارت نیز عقل، معارفِ به خودی خود صریح و بی نیاز از تأمّل، محسوسات، گفت وگو و کتاب را منابع معرفت دانسته، و وحی، الهام، علل اولیه و اصول حقیقی را جزء منابع معرفت ندانسته است. در ادامه به بررسی و نقد دیدگاه های این دو فیلسوف در خصوص این مباحث خواهیم پرداخت.
از کوگیتو تا یقین (بررسی مقایسه ای یقین در حکمت صدرایی و فلسفه دکارتی با تأکید بر جنبه الاهیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یقین، از نگاه ملاصدرا تصدیق همراه با اعتقاد جازم و مطابق با واقع است که صرفاً با دستیابی به مبادی و اسباب به مدد اتصال نفس قدسی با ملائکه و دریافت علوم از آن ها فراهم می آید. یقین از نگاه دکارت، وضوح و تمایز ی که در حوزه روابط اعداد ریاضی و هندسی وجود دارد، در زندگی عینی و واقعی هم جاری است و همان معیار یقین است که با یقین عقلی به وجود نفس شروع شده سپس جسم اثبات می شود و نهایتاً به اثبات جهان خارج می انجامد . در اندیشه الهیاتی هر دو، خدا معیار و پشتوانه یقین است. ملاصدرا با نگرش وجودی به مسأله یقین ، یقین دکارتی را از بن بست عقل گرایی محض خارج نموده و با اعتقاد به اشتداد وجودی نفس و فعالیت و خلاقیت آن، مدعیِ تعامل حداکثری میان معرفت عقلی و شهودی است و نهایت مراتب یقین را به ساحت علم حضوری و شهودی می رساند. مقاله حاضر با تبیین مسأله یقین در گذر اندیشه این دو فیلسوف به وجوه تشابه و تمایز این دو اندیشمند در مبانی و اصول این بحث اشاره دارد.
نارسایی نظریه وحدت تشکیکی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق اصول و مبانی نظریه وحدت تشکیکی وجود، از آنجایی که در این نظریه وجود امری اصیلِ حقیقی است و در این وجودِ اصیلِ حقیقی، تشکیک راه دارد، سلسله مراتبی از وجودها (موجودات)، تحقق دارند که وجودِ آنها همگی اصیل و حقیقی است. از این رو، سؤال اساسی این است که این نظریه با چه نارسایی هایی روبرو است؟ آیا بر بنیاد اصول نظریه وحدت تشکیکی وجود، می توان این نارسایی ها را برطرف کرد؟ از آنجا که این دستگاه فلسفی در تبیینِ تشکیک انواع، تشکیک عرضی، مطلقیت ذات حق تبارک و تعالی، اتصافِ تمامی مراتب وجود به اوصاف کمالی وجودی و تقسیم وجود به ثابت و سیال ، ناتوان است، با نارسایی هایی روبروست که این نظریه را دچار چالش کرده است. البته نارسایی های نظریه وحدت تشکیکی وجود، تنها با تأویل و تبیین آن به نظریه وحدت شخصی وجود، قابل رفع نیست. درنتیجه، با عدول از این نظریه، جایگزین کردنِ نظریه وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی آن، بازسازی مفاهیم فلسفی در پرتو این نظریه و طراحی دستگاه فلسفی نوین، می توان این نارسایی ها را برطرف نمود. شاید به همین دلیل بود که ملاصدرا نیز در اواخر جلد دوم اسفار و ایقاظ النائمین، با عدول از نظریه وحدت تشکیکی، نظریه وحدت شخصیه وجود را مطرح کرد اما نتوانست آن را کامل کند. تحقیق حاضر می تواند گامی کوچک در جهت آغاز این اقدام بزرگ باشد.
کمال انسان در حوزه عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه مکتب صدرایی
منبع:
کلام حکمت سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
43 - 62
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با موضوع «کمال انسان در حوزه عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه مکتب صدرایی»، به بررسی کمال انسان بما هو انسان و چگونگی وصول به آن با استفاده از آثار ملاصدرا و شاگردان مکتب او تدوین شده است. ملاصدرا کمال انسان را در دو بعد معرفتی و عملی دانسته است. کمال انسان در بعد معرفتی، کسب حقایق و معارف حقیقی است که بالاترین درجه آن معرفت به خداوند و فنا در شهود ذات اوست. و کمال در بعد عملی، تطهیر ظاهر و باطن است که حاصل آن قرب و فنا در صفات و افعال خداست؛ به گونهای که انسان متصف به صفات و متخلق با اخلاق الهی شده است. و از مهمترین عوامل برای رسیدن به کمال عبارت است از تفکر و شناخت سلوک علمی، جهاد نفس و ریاضت شرعی، اخلاص و عشق الهی.
واقعیت از نگاه محمدباقر صدر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی واقعیت از نگاه صدرالمتألهین که تساوی واقع با وجود را امری بدیهی تلقی می کند، همان وجودشناسی است. اما شهید سید محمدباقر صدر با انکار بداهت این تساوی، سعی می کند با استناد به صدق قضایایی که مطابقی موجود در خارج ندارند، واقعیت را اعم از وجود نشان دهد. اگرچه این ادعا، در اندیشه اسلامی طرف دارانی چون معتزله را دارد، اما شهید صدر هم در انگیزه بیان این ادعا، هم در محتوای آن و هم در ادله ارائه شده برای آن، از معتزلیان فاصله گرفته و دیدگاهی متقن عرضه کرده است. به هرحال نتیجه این اختلاف مبنایی میان صدر و صدرا، دو توصیف کاملاً متفاوت از عالم واقع است، اگرچه نسبت واقعیت با وجود، ماهیات، معقولات ثانی فلسفی، معدومات و مدرکات عقل عملی در این دو نگاه، قرابت های زیادی نیز با هم دارند. پژوهش حاضر با نگاهی تطبیقی، ابتدا عالم واقعِ صدری را در کنار وجودشناسی صدرایی، تبیین و ارزیابی کرده است، سپس نشان داده که این دو متفکر با وجود اختلافات مبنایی در بداهت برخی گزاره ها، روش مشابهی را در شناسایی واقعیت به کار بسته و در تعارض میان برهان و بداهت، هر دو جانب برهان را گرفته اند. در نهایت چرایی و چگونگی تجدیدنظر آن ها در گزاره هایی که بدیهی به نظر می رسیدند، تبیین شده و منشأ آن، تفاوت و مرز میان وجدان عدم و عدم وجدان، دانسته شده است.