فاطمه عبدالله آبادی کهن

فاطمه عبدالله آبادی کهن

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری رشته فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم(ع)

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

طراحی الگوی تبیین مخاطرات در عرصه اجتماع از منظر حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مخاطره ریسک حکمت صدرایی اولریش بک انسان کامل اختفای هستی از انسان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۱۷۴
مفهوم مخاطره از تهدیداتی حکایت می کند که در نتیجه تصمیمات انسانی به خصوص پس از مدرنیته ایجاد شده اند. پیچیدگی، کنترل ناپذیری و وسعت جهانی مخاطرات در جهان مدرن سبب شده است این مفهوم از اواخر قرن بیستم، هر چه بیشتر از سوی محافل علمی مورد استقبال قرار گیرد. در این پژوهش، مفهوم مخاطره در دستگاه فکری ملاصدرا ترسیم گردیده و در این راستا از روش تحلیلی بهره برده می شود. این مفهوم هنگامی که در نظام حکمت صدرایی طرح می شود، چه از نظر مفهومی و چه از حیث مصداقی، گستره ای وسیع تر و عمیق تر از آنچه در نظریات غربی طرح گردیده است را شامل می شود و تنها به عوارض جانبی مدرنیته ختم نخواهد شد. از دیدگاه صدرایی، مخاطره به دلیل عدم هماهنگی با هستی و بر اثر غفلت انسان از حقیقت هستی رخ می دهد که به موجب آن، هستی نیز خود را از انسان مخفی می سازد. همان گونه که سرپیچی و غفلت از اوامر پرودگار و انسان کامل به عنوان حقیقت هستی و خلیفه خداوند بر روی زمین موجب ایجاد مخاطرات می شود، بازگشت انسان به حقیقت و پناه بردن به انسان کامل به عنوان یگانه کسی که قدرت تصرف در هستی را داراست، باعث رهایی انسان از مخاطرات خواهد شد.
۲.

مقایسه هستی شناسی ملاصدرا و روی بَسکار با تاکید بر نقش مفهوم «غیب »(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: صدرا بسکار هستی شناسی رئالیسم انتقادی غیاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۵ تعداد دانلود : ۵۱۸
رئالیسم انتقادی، نحله ی نسبتا نوظهوری است که دو ادعای مهم دارد: ابتدا، این که جهان خارج، مستقل از ما وجود دارد و دوم، این که معرفت به این جهان، آن گونه که هست، امکان پذیر است. روی بَسکار (Roy Bhaskar) - برجسته ترین اندیشمند این جریان - در نظریه پردازی های خود سهم بسیاری برای هستی شناسی قائل است. پرسش اولیه ایشان، این است که جهان چگونه باید باشد تا معرفت ما از آن ممکن شود؟ پاسخی که به این پرسش می دهد، هستی شناسی لایه بندی شده ای را در برابر دیدگان به تصویر می کشد که شامل سه لایه: تجربی، بالفعل و واقعی است. این نوع هستی شناسی، علاوه بر دیدگاه او در باب وجود ضرورت و مکانیسم های علّی و نیز طرح مفهوم غیب در نظریه ی دیالکتیک وی، شباهت هایی را با هستی شناسی تشکیکی ملاصدرا مبتنی بر اصالت وجود به وجود می آورد و این سوال در ذهن ایجاد می شود که این دو هستی شناسی چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟<br /> این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی، مقایسه ای را بین هستی شناسی این دو متفکر انجام داده و نشان می دهد؛ اگرچه بَسکار در هستی شناسی لایه بندی شده ی خود با باور به وجود ضرورت و مکانیسم های علّی از محسوسات فراتر رفته ولی هستی شناسی وی در نظام اندیشه ی صدرایی در لایه ی ماده بوده و قائل به امر مجرد نیست و مفهوم غیاب در هستی شناسی هر یک از این دو اندیشمند، اگرچه معنایی نزدیک پیدا می کند، ولی متفاوت است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان