مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رستم
حوزه های تخصصی:
هنر حکیم توس و تشخیص زبانی و سبکی او، اثری را پدید آورد که یکی از بزرگترین و بی نظیرترین آثار حماسی جهان شد و امروز ما به واسطه آن برخود می بالیم و آن را فرماندگاری زبان و هویت ایرانی می دانیم. از وجوه برجسته کلام حکیم توس در شاهنامه، کاربرد کنایه است که از یک سو سخن است و از سوی دیگر نقاشی. کنایه نقاشی زبانی است، یعنی سخن را تا حد تصویر اعتلامی بخشد و می تواند مفهوم پیام را نشان دهد و دو بعدی است و دو منظره را نشان می دهد و به گفته سارتر، پیکاسو در حسرت آن بود و آرزو می کرد قوطی کبریتی بسازد که هم خفاش باشد و هم قوطی کبریت (سارتر، 1352: 21) در این مقاله به استفاده از این شگرد هنری در داستان رستم و اشکبوس پرداخته می شود .
همانندی های دو قهرمان اسطوره ای در ادبیات حماسی ایران و ادبیات نمایشی ایرلند (رستم - کوهولین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، دو قهرمان همانند از دو دسته ادبی مختلف – رستم از ادبیات حماسی ایران با کوهولین از ادبیات نمایشی ایرلند – مقابله شده است. بررسی همانندی این دو قهرمان به منزله ارزیابی امکان و توانایی نمایشی و روایت داستان رستم و سهراب شاهنامه فردوسی است. از این رو به همین ضرورت است که کردارهای رستم و کوهولین در جریان داستان مورد ارزیابی قرار گرفته؛ کردارهای قهرمانی اسطوره ای که فرجامشان فرزندکشی است. در اینجا نسبت میان هر یک از قهرمانان (رستم – کوهولین) با وقایع، تصمیم و اعمالشان از آغاز تا پایان حادثه در مقایسه ای تطبیقی و محتوایی ارزیابی خواهد شد. در این روش مبنا، مقایسه هر جز از طرح داستانها با هم و هر جز از کردار قهرمانان با هم است. در این تحلیل توصیفی و تطبیقی، در خواهیم یافت که بین دو اسطوره، مشترکات فراوانی وجود دارد که می تواند بر هم خانوادگی و یگانگی در خاستگاه و منشا آنها دلالت کند.
مقایسه شخصیت رستم و ارجن در شاهنامه و مهابهارات
حوزه های تخصصی:
مهابهارات اثر حماسی هندوان روایتگر جنگ پاندوان و کوروها بر سرحکومت منطقه ای به نام هستناپور است. در این جنگ که هیجده روز به طول می انجامد پاندوان برپسرعموهای خود پیروز می شوند. ارجن در میان باقی قهرمانان این کتاب از نظرگاه های متفاوت شبیه رستم، جهان پهلوان شاهنامه است. این مقاله به مقایسه دو قهرمان از دو فرهنگ حماسی پرداخته است؛ ارتباط با خدایان، ازدواج در شهری بیگانه، جنگ با حاصل این ازدواج که پسری است، آگاهی از وجود دارویی زندگی بخش، رفتن به سفرهای خطرناک هفتگانه، کشتن برادر از جمله موارد مشترک میان این دو قهرمان است. این مقاله بر آن است که سرایندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن احتمالا متاثر از داستان های حماسی ایران درباره رستم بوده اند؛ داستان هایی که به زعم بسیاری از پژوهشگران منشا سکایی داشتند ارتباطات فرهنگی میان ایران و هند، مهاجرت بسیاری از اقوام و نژادها از جمله سکاها به هند و بردن آیین ها، باورها، اساطیر، داستان های حماسی بدان سامان از دلایل اثرپذیری هندوان از داستان های حماسی ایران می تواند باشد که در این مقاله ضمن اشاره به آنها، مشابهت های میان دو شخصیت نیز نشان داده خواهد شد. پیش از این نیز دارمستتر در مقاله ای تاثیرپذیری حماسه هندوان را از داستان کیخسرو نشان داده بود.
تطبیق شخصیتهای اساطیری انئید و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطبیق مبانی اساطیری آثار حماسی جهان می تواند در شناخت هرچه بیشترشان مؤثر باشد، با این رویکرد است که شناخت وجوه عظمت شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از برترین نمونه های حماسی جهان آسان تر شده و لایه های تو در توی آن کتاب آشکارتر می شود. در مقاله حاضر، شاهنامه که نمونه ای از آثار حماسی غیر مصنوع است، با برترین نمونه حماسه کلاسیک مصنوع، یعنی انئید ویرژیل سنجیده شده است. در این سنجش کنار هم نهادن و مقایسه شخصیت های اصلی و حماسه ساز آن دو اثر و بیان شباهت ها و اختلافات اسطوره شناختی مد نظر است، اما در این سنجش، برای نشان دادن ابعاد گوناگون شخصیت ها و عناصر تشکیل دهنده و وجوه بارز رفتار آنان در داستان، از قیاس یک به یک، یعنی برابر نهادن یک شخصیت از شاهنامه با شخصیتی دیگر از انئید پرهیز شده است، چرا که نمی توان شخصیت های اسطوره ای را که در حماسه ملتی ظهور می یابند با شخصیت های اسطوره ای ملتی دیگر با دقت برابر نهاد و از مطابقت کامل آن ها سخن راند، بلکه مقایسه خصایص یک شخصیت، برای مثال در شاهنامه از طریق دریافت عناصر هویت ساز او و تمییز آنها در شخصیت های گوناگون که با هم پیوند اسطوره شناختی دارند، در عرصه تحقیق رهگشا تر است. از این رو با توجه به ذو ابعاد بودن انئاس در انئید ویرژیل و این حقیقت که این قهرمان در زمان واحد مظهر شاه و پهلوان است، وجوه گوناگون وی با توجه به جنبه های نمادین در برابر عناصر هویت ساز قهرمانان شاهنامه قرار داده شده و عوامل افتراق و شباهت آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
رستم و دوشیزه روشنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوشیزه روشنی از اساطیر مانوی است که نور ربوده شده به دست دیوان را دوباره به سرزمین روشنایی برمیگرداند . در برگرداندن این نور ، مهرایزد (روح زنده) با یاری زروان و مادر زندگی و ... برای نجات انسان نخستین که نور او ربوده شده ، در دست دیوان اسیر گردیده و در دنیای تاریکی افتاده ، در تکاپو هستند . آنها انسان نخستین را نجات داده ، نور را به او برگردانده و او را به سرزمین روشنایی باز میآورند . رستم نیز در هفت خان برای نجات کاوس که نور چشم او به دست دیوان ربوده شده و در سرزمین تاریکی در دست دیوان اسیر است با راهنمایی زال و رودابه ، و یاریگری رخش در تکاپوست ...
رستم و ایزد باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باد یکی از عناصر طبیعت است که در آغاز تنها عنصری نیک و اهورایی بوده، اما در مبارزه اهریمن با اهورا، به وسیله اهریمن فریفته می گردد و به جنگ با اهورا بر می خیزد. گرشاسپ با او مبارزه کرده و او را تسلیم می کند. یکی از داستانهای پر راز و رمز شاهنامه فردوسی نبرد رستم و اکوان دیو است. این نبرد بازمانده نبرد ایزد باد و دیو باد و همچنین نبرد گرشاسپ با باد اهریمنی است. اکوان دیو همانند اهریمن و سایر دیوان ویژگی نابودگری و همچنین ویژگیهای دیو بوشاسپ و دیو مرگ را دارد. برجسته ترین ویژگی اکوان دیو سرعت شگفت انگیزی است که او را به نماد دیو باد تبدیل کرده است. رستم با شمشیر باد و اسب باد با اکوان دیو مبارزه می کند و او را همانند اهریمن نخست به بند کشیده و در پایان، سر می برد. رستم در این داستان نماد ایزد باد و زندگی است.
ویژگی های شخصیتی پیران ویسه
حوزه های تخصصی:
درنگی بر داستان رستم و اسفندیار
حوزه های تخصصی:
جایگاه رستم در گرشاسب نامه
حوزه های تخصصی:
توصیف یا تصویر
حوزه های تخصصی:
مکر و نیرنگ در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
بازتاب آیین راه و رسم آموزی جوامع باستانی در فرهنگ کهن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله به بررسی آیین راه و رسم آموزی در جامعه کهن هندو ایرانی می پردازد. در این جامعه با گذشت زمان، زمانه نیز می گذرد و ساختار این آیین را دگرگون می سازد. بدین گونه که پس از گذشت زمانی دراز و جای گیری روایات نوین در داستان های کهن که به روشنی نمایانگر آیین رازآموزی جامعه هندو ایرانی بوده اند. دیگر اکنون دستیابی به عناصر، اجزای ساختار و درون مایه رویداد و نیز بررسی تاریخی این رخداد آیینی دشوار و پیچیده است و به سادگی نمی توان به چگونگی برگزاری این آیین در جامعه کهن هندو ایرانی پرداخت.
از این رو نگارنده، نخست با پژوهش پیرامون آیین در جوامع معاصری که همچنان پای بندی ساختار ساده و نخستین خود هستند به بازآفرینی اسلوب و چگونگی برپایی این آیین در جامعه هندو ایرانی روی می آورد. سپس با بررسی روایات اژدهاکشی رستم و کی گشتاسب در چهار گوشه گیتی از یکسو، و کاخ رودابه و جشنگاه منیژه از دیگر سو، بازتاب آیین راه و رسم آموزی پسران و دختران نوبالغ جامعه هندو ایرانی را به نمایش می گذارد.
هدف این مقاله، بررسی بازتاب آیین راه و رسم آموزی جوامع باستانی در روایات اساطیری، داستان های حماسی و فرهنگ عامیانه ایران است. بخش نخست گزارش آیین رازآموزی پسران نوبالغ و بخش دوم مناسک پاگشایی دوشیزگان نابرنای جامعه را بر دارد."
بانو گشسب، پهلوان بانوی حماسه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله معرفی منظومه حماسی منحصر به فردی است که قهرمان آن زنی پهلوان به نام بانو گشسب، دختر رستم است. تصحیح انتقادی بانو گشسب نامه که پنج دست نویس و 1034 بیت دارد اخیرا به پایان رسیده و در دست چاپ است. سراینده قصه معلوم نیست و زمان سرایش آن نامشخص است اما گمان می رود در سده ششم قمری - به تحقیق پس از سال 520 قمری - سروده شده است. بانو گشسب نامه منظومه ای حماسی است که موضوع آن روایتی از زندگی دختر رستم و نبردهای پهلوانانه اوست . تصویر منحصر به فرد زنی در ادبیات فارسی که با تغییر نقش جنسی همراه است و با تصاویر کلیشه ای و رفتارهای قالبی زنان تفاوت دارد. در این قصه حماسی اندیشه نابرابری جنسی را از مفهوم عشق و همچنین شیوه همسر گزینی می توان باز شناخت. ساختار قصه جنس گرایانه است و هدف اصلی گزارنده قصه تلاش زن برای اثبات هویت است؛ که در پیکار نمود یافته است.
روایتی دیگر از برزونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان حماسه هایی که پس از شاهنامه ی فردوسی به نظم درآمده اند، «برزونامه» نسبتا رواج بیشتری در میان عامه ی مردم داشته است. طرح داستانی ساده و عامه پسند، زبان روان و خالی از آرایه های دشوار بیانی و بدیعی، زودیاب بودن موقعیت های داستانی، بافت حماسی و سرگرم کننده و... سبب شده است این داستان بیش از دیگر حماسه های ملی و تاریخی پس از شاهنامه در اندیشه ی مردم برخی از مناطق ایران جای گیر شود و با حفظ ویژگی های حماسی خود در ردیف داستان هایی مانند امیر ارسلان نامدار و حسین کرد شبستری، در حافظه ی تاریخی مردم رخنه کند و بماند.
رواج این متن در گوشه و کنار ایران سبب شده است که در گذر زمان، روایت نخستین این منظومه دست خوش دگرگونی شود و روایت های شفاهی گوناگونی از آن در میان مردم پدیدار شود که گاه با یکدیگر کاملاً متفاوت هستند.
در این جستار کوشش شده است، نخست روایتی شفاهی از این منظومه که در منطقه ی کوهمره سرخی رواج دارد، معرفی و سپس به واکاوی شباهت ها، تفاوت ها و بررسی تطبیقی این روایت و روایت مکتوب و منظوم موجود، پرداخته شود
شخصیت شناسی شغاد در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی در توصیف شخصیتهای مهم شاهنامه به گونه ای نشانه گذاری و تصویر پردازی کرده که با تحلیلهای روان شناختی می توان به لایه های پنهان روانی و شخصیتی ایشان دست یافت. این امر، حاکی از نگاه دقیق و بصیرت شاعر به سرشت و روان آدمی است. از جمله شخصیتهای پیچیده روانی و اثرگذار، اما منفی شاهنامه، شغاد برادر ناتنی رستم است که فردوسی چنان هنرمندانه و دقیق به ارائه نشانه ها، توصیف رفتارها و علل انگیزشی وی در قتل رستم می پردازد که با بررسی کلیه این توصیفها و نشانه ها و مقایسه آنها با نابهنجاریهای روانی شناخته شده در دانش روان شناسی، می توان نتیجه گرفت شغاد دچار اختلال روانی عقده حقارت است.
بنابر گزارش فردوسی، می توان علل پیدایش احساس حقارت و تبدیل آن به عقده حقارت را در شغاد نسبت به رستم در این موارد دانست: مادر کنیز و بی اصل و نسب، تولد شوم، تبعید از کشور و خانواده در سن نوجوانی و آوازه جهانگیر رستم. همچنین برخی از ویژگیهای رفتاری افراد دارای عقده حقارت ـ بر اساس نظریه یِ آلفرد آدلر ـ که در شغاد یافت می شود عبارتند از: خشم، نفرت، حسادت، تکبر، تناقض رفتاری، هراس و استفاده ی ابزاری از ارزش ها.
رخش و آذرگشسپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسب پاره ای بایسته و ناگزیر است، پهلوان را و به اندامی میماند گسسته از پیکر او. از این روی، اسپان پهلوانان نامدار همانند سوارانشان نامدارند و ستورانیاند بیهمانند و از گونه ای دیگر. در آن میان، رخش نیز همچون سوار خویش رستم، باره ای است شگرف که به شیوه ای رازآلود و فراسویی، به پاس این پهلوان، به جهان میآید. رخش ستوری است سرخفام و بسیار تیزپوی و تندپای و برخوردار از ویژگیهایی بنیادین که آن را به آتش ماننده میدارند. در این جستار، پیوند رخش با آتش، به ویژه با آتش سپند آذرگشسپ که آتش جنگاوران بوده است، کاویده و بررسیده آمده است.
اکوان دیو و «وای» اسطوره ی باد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به فرهنگ دهخدا از فراوانی وجود اسم «باد» در ترکیب نام روستاهای ایران شگفت زده می شویم. این اسامی حکایت از اهمیت واژه ی «باد» در اندیشه ی ایرانی دارد. بدیهی است که اعتقاد به تقدس و احترام به عناصر عالم و مظاهر طبیعت در نزد تمام اقوام بدوی رایج بوده است. آب، باد، خاک و آتش هر کدام جایگاه خاص خویش را داشته و پرستش مخصوص به خود را دارا بوده اند.
فرشته ی ایرانی باد با نام وای vāy هم ایزدی بوده بزرگ، قاهر و قادر، ایزدی ازلی و زندگی بخش و نیز پایان دهنده و مرگ آور و نیز خدایی جنگجو. وای ایزدی بوده دو چهره: نیکوکار و در عین حال، شوم. چرا که هم ایزد زندگی و هم خدای مرگ بوده است.
تمدن و فرهنگ یک ملت در سیر تکاملی خویش برای خروج از مرحله ی افسانه ها و اسطوره های رنگارنگ دو راه را در پیش می گیرد: یا به تدریج اجزای ناخالص را حذف می کند تا به موضوعاتی واقعی تر برسد، یا اینکه اسطوره ها و افسانه های خویش را به زبان شعر درمی آورد تا برای خواننده معقول تر گردد. این هر دو فرآیند را در شاهنامه، می توان دید که پیوسته حرکتی از سوی اساطیر به حماسه در آن وجود دارد، اساطیر گذشته ی ما در حماسه های شاهنامه تداوم یافته اند.
پس با بررسی داستان اکوان دیو در شاهنامه، می توان آشکارا چهره ی اسطوره ای دیو وای بد را به تصویر کشید.
اسطوره شناسی سیاسی در ایران باستان، مطالعه موردی رستم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، جستاری است در جهان شگرف اسطوره و حماسه و تلاشی است برای شناخت سیاست، بدان گونه که در ایران باستان مورد توجه بوده است و براین پایه پیوستگی تنگاتنگی دارد با اندیشه سیاسی ایرانشهری. اما از آن روی که بر محور شخصیت رستم مطالعه می کند، ناگزیر است به بازخوانی مهمترین منبع موجود درباره رستم بپردازد که همانا «شاهنامه» فردوسی است. این پژوهش می کوشد تا نقش ها و کارکردهای سیاسی این پهلوان اسطوره ای را در سیاست شهریاری ایران باستان به کند و کاو پردازد؛ همو که در بخش حماسی شاهنامه بیشترین جلوه را دارد و در یک سخن محور حماسه ملی است، زیرا نام وی با قدرت و امنیت و آزادگی و پادشاهی عجین شده است. تحقیق به آن جهت که نیازمند پایه ای نظری است همت گماشته تا از «نظریه کارکرد اسطوره» بهره جوید و نیز در روش مطالعاتی خود به جزء تفسیر و تاویل متن شاهنامه به برخی داده های تاریخ باستان نیز نظر افکند و همچنین از روش آماری استفاده نماید. پژوهش با چنین بنیادی در جستار خود به نماد قدرت، نماد امنیت، نماد آزادگی و تاج بخش بودن رستم توجه نموده و تلاش می نماید به بیشتر زوایای شخصیت رستم از نقطه نظر سیاسی نظر اندازد.
نقد پیش درآمد داستان رستم و سهراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فردوسی معمولا سرآغاز پاره ای از داستانها را به گونه ای سروده است که خواننده از همان آغاز فضای کلی داستان را پیش چشم می آورد. چنین آغازی را که در شاهنامه تحت عنوان « خطبه داستان» یا «پیش درآمد» نام نهاده اند. به غیر از داستان رستم و سهراب، در داستانهای رستم و اسفندیار، سیاوش، فرود و ... نیز به چنین پیش درآمدهایی برخورد می کنیم که در هر یک، سرآینده به نوعی مسیر و محتوای کلی داستان را در ذهن خواننده مشخص می کند.شاعر حماسه پرداز در پیش درآمد داستانه بینش خود را نسبت به شخصیت های اصلی داستان بازگو می کند و آنها را در تراز وی نقد قرار می دهد تا خواننده با سر نخ هایی حکایت را پی گیری کند. بدیهی است که در این صورت خواننده از خالی الذهن بودن خارج می شود و با همان اطلاعات و با شوق و ذوق مضاعف داستان را به مطالعه می گیرد.ما در این مقاله به چگونگی حاکمیت تقدیر و شیوه ابهام سازی شاعر که از شگردهای داستان پردازی می باشد، پرداخته ایم.
جابه جایی و دگرگونی اسطوره رستم در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم یکی از پرآوازه ترین پهلوانان شاهنامه است. در شاهنامه، پدر او دستان، پدربزرگ او، سام و جد او نریمان است و اصل و نسب او از سوی مادر به ضحاک فرزند مرداس می رسد. با این اوصاف، روشن می شود که اسطوره رستم در شاهنامه به کلی دگرگون شده است؛ به این ترتیب که نه دستان پدر اوست و نه سام و نریمان، پدربزرگ و جد او هستند. از سوی دیگر، در اصل و نسب مادری او نیز، خلاف آنچه در شاهنامه آمده است، ضحاک پسر مرداس نیست. بنابراین در واقع، شکل کهن تر اسطوره رستم این گونه بوده است که دستان، صفت رستم، نریمان، صفت گرشاسپ، مرداس، صفت ضحاک و سام، نام خاندانی بوده است که گرشاسپ از آن برخاسته است و بنابراین رابطه خویشاوندی که در شاهنامه درباره اصل و نسب رستم بیان شده، در نتیجه دگرگونی و جابه جایی اسطوره شکل گرفته است و واقعیت ندارد.