مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
استبداد
حوزههای تخصصی:
مدرنیته مفاهیم اساسی و مشترکی را شامل عقل گرایی، تجربه گرایی، اومانیسم، علم گرایی، سکولاریزم و قانون گرایی در بر می گیرد که تمامی نحله ها و اندیشه های مدرن بدان ها باور دارند و بدین ترتیب تشکیل دهنده بنیادهای مدرنیته می باشند؛ اما در عرصه عمل، مدرنیته با دو چهره جداگانه بر سر تقدم و تاخر یا اولویت بندی هر یک ظاهر گردید که به ضرورت های تاریخی و سیر تحول جوامع و پیش زمینه های آن باز می گردد. در حالی که در چهره نخست مدرنیته حول محور «دموکراسی» قرار دارد، چهره دوم آن بر «توسعه» تاکید می ورزد که بسیاری از مواقع آنها را در مقابل یکدیگر قرار داده است. برای جوامعی که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی نابسامانی دارند و برای جوامع در حال گذار، چهره دوم تجدد یعنی "" توسعه "" جلوه بارزتری داشته و در نهایت غلبه با این چهره بوده است. لذا جوامعی که بر این بعد از مدرنیته تاکید دارند، دستیابی به هر گونه پیشرفت و ترقی را مستلزم آماده نمودن شرایط آن به ویژه از بعد عینی می دانند که مهمترین آنها تمرکز قدرت و ثروت و مراکز تصمیم گیری در دست دولت، نظم، بوروکراسی، امنیت، وحدت ملی، ناسیونالیسم، عدالت اجتماعی و صنعتی شدن است. آنچه که در ایران سالهای 1320-1304 رخ داده است، غلبه چهره دوم مدرنیته بر چهره نخست آن یعنی دموکراسی بود که بنابر علل تاریخی و ساختاری، برای پایه گذاران آن از اولویت برخوردار بوده است. در این مقاله به نقش و علل استقبال نخبگان ایرانی به ویژه روشنفکران در شکل گیری گفتمان توسعه در سال 1304 در ایران خواهیم پرداخت که در واقع غلبه بر آرمانهای دموکراسی خواهی انقلاب مشروطیت بوده است.
نقش مذهب تشیع در رشد فرهنگی ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تلاش شده تا نقش انحصاری تشیع در رشد فرهنگ و تمدن و حتی جلوه های مادی ایران زمین در قرن گذشته به تصویر کشیده شود و نشان دهد که چگونه مذهب تشیع توانسته فرهنگی تمدن ساز را در این مرز و بوم رشد دهد و خصوصاً با هجوم فرهنگ غرب این مذهب بیشتر کارایی خود را نشان داد و جنبشهای اجتماعی معاصر نشانگر اوج هجوم استعمار و همچنین اوج بالندگی و مقاومت فرهنگ تشیع میباشند. در این منازعات نه تنها خطرات احتمالی هجوم بیگانه دفع میگردد بلکه عناصر دینی فرهنگ ایرانی رشد کرده و بارورتر شده و عناصر غیر دینی آن کم رنگ شده و حتی در بعض موارد جای خود را به عناصر دینی داده است. تاکنون این سیر به انقلاب اسلامی ختم شده و در ادامه به حکومت آرمانی امام زمان(عج) ختم خواهد شد.
اندیشه سیاسی حاج آقا نورالله در مشروطه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر هدف تاریخ به اعتبار «فاعتبروا یا اولی الابصار» روشن نمودن زوایای پنهان و تاریک باشد تا وجدان خفته ملتی را بیدار نماید، این رسالت بر عهده پژوهشگران و محققان است. مشروطیت را میتوان نخستین گام عینی و عملی توسعه گرایی ایران دانست. تحولات اجتماعی معمولاً «جامعه محور» یا «نخبه محور» هستند. از جلوه های مهم تاریخ، یکی هم شناخت شخصیت های دینی، سیاسی و اجتماعی است. در تحولات مشروطیت ایران شخصیت های مهم سیاسی با نگرش ها و گرایش های مختلف نقش داشتند. شناخت روش و منش این چهره ها در نشان دادن مسیر درست آینده فراروی ملت ایران بسیار مؤثر است.
مقاله حاضر با انگیزه روشنگری اندیشه سیاسی حاج آقانورالله در هدایت و پیروزی مشروطیت در اصفهان، سعی در تبیین دیدگاه های ایشان نسبت به برخی مفاهیم، از جمله: استبداد، استعمار، مشروطه مشروعه، سکولاریسم، آزادی، مردم و... دارد. پژوهش در اندیشه سیاسی حاج آقانورالله، بیانکننده این حقیقت است که ایشان فردی واقع گرا و در عین حال، آرمان گرا بود، به اندیشه مشروطه مشروعه اعتقادی راسخ داشت، مخالف سکولاریزه شدن مشروطیت در ایران بود و در حکومت مردمی سه ساله سعی در اجرای احکام شریعت در اصفهان داشت.
الگوی نظری دولت مطلقه و پیدایی دولت مطلقه شبه مدرن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت مطلقه شبه مدرن پهلوی، نخستین دولت شکل گرفته در ایران بود که بر اساس الگوی نظریِ جان فرانکو پوجی در پرتو شکل گیری و بسط نهادهای بوروکراسی و دیوان سالاری، تمرکز قدرت در پهلوی اول و ارتش مدرن پدیدار شد. این دولت تلاش همه جانبه ای را در تمرکز و انحصار قدرت با سیطره کامل بر منابع اجبارآمیز و غیر اجبارآمیز صورت داد.
ریشه شکل گیری این دولت را باید در تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی مشروطه و پس از آن جست وجو کرد. برخلاف دولت های مطلقه اروپایی همچون انگلستان و فرانسه که در آنجا یک طبقه نوظهور توانست در محیطی رقابتی همگام با نوسازی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت، جامعه ای دموکراتیک و مردم سالار پدید آورد زیرا اتکای دولت به طبقات مختلف، مانع از رویه استبداد دولت شده و مرحله گذار به جامعه ای مردم سالار را هموار ساخت؛ اما در ایران در نبود یا ضعف این طبقات در نهایت دولت مطلقه پهلوی توانست با تمرکزدهی هرچه بیشتر قدرت در دربار و با ایجاد ارتش مدرن و بوروکراسی نوین و با تاکید بر ایدئولوژی ناسیونالیسم، شکل و ماهیت متفاوت تری از دولت های مطلقه اروپایی به خود بگیرد. در این دولت با وجود برخی از نوسازی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هرگز مقدمات گذار به حکومت و جامعه ای مردم سالار فراهم نشد.
الگوی آونگی در تحلیل مطالبات ملی: آزادی و امنیت - استبداد و بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار نظریه ای با عنوان الگوی آونگی برای تحلیل مطالبات و تحولات سیاسی ایران ابداع گردیده تا در مقاله ای دیگر برای تشریح علل و نتایج انتخابات سال 1388 در متن سه دهه عمر جمهوری اسلامی ایران مورد استفاده قرار گیرد. این تلاش می تواند برای مدیریت سیاسی آینده مفید باشد.
مفروضات این الگو حاکی از ان است که امنیت و آزادی دو خواسته اساسی مردم هستند. امنیت مستلزم یک دولت متمرکز و حداکثری است. اگر این دولت نقد و نظارت نشود به استبداد کشیده می شود. اما آزادی نیازمند مردمی آگاه، مسولیت پذیر و سازمان یافته است و افت آن هرج و مرج است. پس در مسیر زمان جوامع در طلب آزادی و امنیت هم چون آونگ به این سو و آن سو می روند و تاریخ شان ساخته می شود. این جریان اگر به درستی فهم و مدیریت شود می تواند در مرحله ای از تاریخ به جائی برسد که جامعه هم زمان دارای امنیت و آزادی بوده و دوره جهش و پیشرفت خود را آغاز کند.
الگوی ابداعی آونگی از یک سو به عنوان ابزاری برای تحلیل علمی مطالبات و تحولات سیاسی جامعه ایران در دو قرن اخیر به کار رفته و از سوی دیگر واقعیات سیاسی این دوران برای صحت آزمائی این نظریه کارساز هستند. «آزادی و امنیت چیستند و چگونه تحول سیاسی معاصر ایران را متاثر کرده اند؟» به عنوان دغدغه و مساله مولف هستند که با روشی توصیفی ـ تبیینی بررسی شده اند. فرضیه این است که این دو مطالبه اساسی مردم نقش اساسی در ترسیم صورت و ماهیت تاریخ سیاسی ایران و انقلاب اسلامی داشته اند و آینده را نیز شکل خواهد داد.
نظام ایلیاتی و الگوی حکومت در ایران
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی دوره پنجم پائیز و زمستان ۱۳۸۴ و بهار و تابستان ۱۳۸۵ شماره ۶ و ۷
حوزههای تخصصی:
اوضاع جغرافیایی و طبیعی، و مناطق مختلف در ایران ساختار نظام قومی و ایلیاتی، زمینه هایی را مهیا نمودند که ایلات و قبایل در بخش عمده ای از تاریخ ایران بر نظام سیاسی و حکومتداری کشور تسلط یابند. هجوم قبایل و صحرانشینان و سلطه طولانی مدت آنان و سپس مهاجرت ایلات و قبایل و تهدیداتی که از جانب ایشان متوجه جوامع یکجانشین شهری و روستایی بود؛ ضرورت های خود را در شکل الگوی سیاست و حکومتداری ایران نهادینه نمود. این مقاله به بررسی ساختارجامعه ایلیاتی و تاثیرگذاری آن بر الگوی سیاست و حکومتداری در ایران می پردازد.
در این کهنه محراب؛ فردوسی و نقد سیاست های ساسانی و غزنوی در سایة چرخش شخصیت گشتاسب در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
یکی از شخصیت هایی که حضور او در شاه نامه، وقایعی دردناک را می آفریند، گشتاسب است. چهرة این شاه کیانی در شاه نامه، متفاوت از آن چیزی است که در متون دینی اعمّ از اوستا و پهلوی نقش شده است. او در شاه نامه پادشاهی کوته اندیش، آزورز، پیمان شکن و خودپرست است؛ در حالی که در اوستا و متون پهلوی از تقدس بسیار برخوردار است. شاید در ذهن خوانندة شاه نامه این پرسش پیش آید: مگر نه این که فردوسی، بنابر تأکید بسیار خود در اثرش، به منابع مورد استفاده اش پای بند بوده، پس چگونه این چرخش شخصیتی در شاه نامه پدیدار شده است؟ این نوشتار بر آن است تا به علل و عوامل این دگرگونی پاسخ دهد. شاید بتوان چنین پنداشت که یکی از عوامل تغییر شخصیت گشتاسب، مبارزة فردوسی و دیگر ایران دوستانِ هم فکر او، با حکام عصر، اعمّ از ترک و تازی باشد. به دیگر سخن، تغییر شخصیت گشتاسب، حاصل اهداف سیاسی شاعر و راویانی بوده است که روایت هایی را برخلاف متون دینی زردشتی انتشار داده بودند، چه با گردش شخصیت گشتاسب که ساسانیان خود را بدو منسوب میکردند، حکومت ساسانی و شیوة حکم رانی آن ها مورد نقد قرار می گرفت؛ یعنی حکومتی که محمود غزنوی مدعی پیوند با آن بود؛ که البته در نوع شکل گیری و زمان سیطره شباهت هایی بسیار به شیوة حکم رانی ساسانیان دارد. بنابراین شاعر، چهرة حقیقی سلطنت ترکان و تازیان را که طریق حکومت ساسانی را می پیمودند و به استبداد دینی و تمرکز قدرت روی آورده بودند، آشکار می کند. فردوسی و راویان هم فکر او با چرخش احوال گشتاسب، قصد مبارزه با همه کسانی را داشتند که هم چون او می اندیشیدند و می گفتند و عمل می کردند.
آخوند خراسانی؛ طلایه دار تقریب و اتحاد در عرصه عمل
حوزههای تخصصی:
بدون شک در چارچوب گفتمان وحدت گرا و تقریبی شیعه، آخوند خراسانی جایگاه ویژه ای دارد. آخوند پس از تحکیم جایگاه علمی و فقهی خود در حوزه علمیه نجف، بر اساس مبانی فقهی و کلامی و با توجه به شرایط زمانه وارد پروسه استبداد زدایی و استعمارستیزی شد. این دو پدیده آخوند را به خودی خود به سمت موضوع اتحاد ملی ـ اسلامی و اتحاد بین المللی ـ اسلامی سوق داد و وی را به عنوان یکی از طلایه داران ایده اتحاد و تقریب و شخصیتی که فرایند اتحاد اسلامی را از قوه به فعل درآورد، معرفی نمود. بنابراین این نوشتار در صدد تبیین نقش و جایگاه آخوند خراسانی در فرایند اتحاد اسلامی و تقریب مذاهب و تشریح کارنامه نظری و عملی وی در این خصوص است.
تفکیک قوا؛ رؤیای تقدیس شده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفکیک قوا، نظریه ای است که در چند سدة اخیر، به یکی از مشهورترین نظریات مطرح در حوزة اندیشة سیاسی، تبدیل شده است تا جایی که در کلام و قلم برخی نویسندگان و مترجمان، رنگی از تقدّس به خود گرفته و معیاری برای ارزش گذاری نظامهای سیاسی قلمداد گردیده است. این در حالی است که صرف نظر از چالش های کارکردی این نظریه و علی رغم تلاشهای صورت گرفته در تکمیل و ترویج آن، همچنان از تناقضات و نواقص تئوریک متعددی، رنج می برد.
در نوشتار حاضر، نخست به نقد فهم نادرست تفکیک گرایان از قدرت و انسان و پس از آن واکاوی خطای تاریخی «مونتسکیو»[***] در مدل سازی این نظریه و در نهایت، ناکارآمدی تفکیک قوا در تأمین غایات مطلوب نظریه پردازان پرداخته شده و تلاش گردیده است، ضرورت پردازش نظریه ای جایگزین، مبتنی بر اندیشه های بومی و متناسب با اقتضائات حیات نوین جوامع بشری، اثبات گردد.
ررسی و تحلیل عناصر استبدادستیز در نظریة ولایت فقیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، ایده های مختلفی برای اداره جوامع انسانی، مطرح شده است. یکی از این ایده ها در قالب نظریة ولایت فقیه مطرح شده است؛ اما به دلایلی درباره این نظریه، شبهاتی مطرح گردیده که یکی از مهم ترین آنها مربوط به اختیارات ولی فقیه و فقدان محدوده مشخص برای آن می باشد که ادعا شده این نظریه به شکل گیری نظام استبدادی خواهد انجامید. به منظور پاسخگویی به شبهاتی از این سنخ، در این نوشتار به بررسی عناصر استبدادستیز در نظریه ولایت فقیه خواهیم پرداخت. در نظریه ولایت فقیه، اهدافی برای حکومت و شرایطی برای ولی فقیه بیان شده است که هر کدام می تواند در ممانعت از شکل گیری استبداد، نقش اساسی ایفاء کند. علاوه بر این، محدویت هایی برای رفتار ولی فقیه بیان شده است که در تقابل با ویژگی های حاکم بر نظامهای استبدادی قرار دارد؛ از جمله این موارد می توان به قوانین الهی، قوانین موضوعه، عدالت، مصلحت و نظارت عمومی اشاره کرد. در کنار چارچوب حاصل از این شرایط، ولی فقیه موظف است بر عملکرد سایر مسؤولین در سطوح مختلف نظام سیاسی نظارت داشته باشد تا از هرگونه تمایل به سمت خصیصه های نظام استبدادی، خودداری شود. لازم به ذکر است که در این مقاله از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است.
پیشزمینههای استبدادپذیری در امثال فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جا که امثال، برخاسته از تجربه های حیات قومی اند با مطالعه ی آن ها می توان ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی هر قوم را بازشناخت. ساختار سیاسی ایران تا دوره ی مشروطیت، با استبداد شناخته می شود که در آن، پادشاه پیوسته در رأس قدرت بود و مردم همگی رمه ی او به شمار می رفتند. حاکمیت استبداد، رواج اندیشه ی جبرباوری، فقدان زمینه های عقلانی و فلسفی در جامعه، سرسپردگی و نفی فردیت از جمله عواملی هستند که در طول تاریخ ایران سبب شکل گیری سخنان و امثالی شده اند که بنیان هرگونه تعقل، حرکت اجتماعی و پیشرفت را سست کرده اند.
امثال و حکم به عنوان نمایان ترین تجلی گاه اندیشه و مهمترین دستورالعمل زندگی عامه ی مردم، بخش درخوری از فرهنگ و زبان ایرانیان را تشکیل می دهد و ازین رو برای شناخت و تحلیل فرهنگ ایرانی بسیار کارآمد است. در این مقاله به بررسی چند مورد اساسی از پیش زمینه هایی پرداخته ایم که پذیرش و پرورش استبداد را در میان مردم موجب شده و در امثال و حکم نمود یافته اند. نتیجه آن که استبدادپذیری پیش و بیش از آن که ناشی از اعمال قدرت باشد، دارای زمینه هایی فرهنگی است و قرون متمادی ذهن و زبان مردم را شکل داده است.
نگرشی بر آسیب های اقتصادی ایران عصر صفوی
حوزههای تخصصی:
صفویه با ایجاد حکومت مرکزی بسیار نیرومندی موفق به تغییرات زیادی در زمینه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شد و همین تغییرات، پایه و اساسی شد که بر مبنای آن، صفویه قدرت خود را استقرار و استمرار بخشد. اگر چه در این دوره پیشرفت های چشمگیری شاهدیم، ولیکن عواملی که تقریباً پیشینه ای تاریخی بر حاکمیت های ایرانی داشته، در این دوره نیز موجب شد که اقتصاد، شکوفایی و رونق خود را بیشتر از اتفاق موجود نمودار و استمرار نبخشد. نوشتار حاضر بر آن است تا با رویکردی نو به منابع عصر صفوی، آسیب ها و موانع رشد و توسعه اقتصادی را در ایران این دوره شناسایی و بررسی نماید. هدف اصلی آن است که از یک سو، سبب ساز اصلی تداوم روند کند اقتصادی در ایران را که ساختاری کهن و بنیادی است و در مقاطعی صفویه را نیز شامل می شود، به چالش بکشد و از دیگر سو، بیان دارد که رکود اقتصادی نیز خود معلول عدم احساس نیاز جامعه ایران به تحول و دگرگونی در ساختار نظام سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی بوده است. نبود بستر فکری مناسب جهت تحول نظام سیاسی ـ اقتصادی، فقدان نهادهای سیاسی و اقتصادی مستقل از حکومت، جنگ های داخلی و خارجی، حوادث طبیعی، تأثیر استبداد، افزایش مالیات ها بر مردم، ناامنی راه ها و کاهش تجارت خارجی و بی توجهی به شبکه آبیاری و عمران کشور و مواردی از این دست، از جمله عواملی هستند که در این نوشتار به عنوان آسیب ها و موانع رشد و توسعه بیشتر اقتصادی ایران عصر صفوی از آن ها یاد شده است.
مقاله به زبان فرانسه: استبداد حکومتی، تصویر ایران صفوی از منظر سیاحان اروپائی (Despotisme du pouvoir ; L’image de la cour safavide d’après les voyageurs européens)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت ایران در عصر صفویه و سلاطین بعد از آن توجه بسیاری از سیاحان اروپائی مثل شاردن˛ تاورونیه˛ تِوِنو ... را برانگیخته است. ایران در این دوره به شیوة مستبدانه و سلطنتی اداره می شده و شاه و حاکمان شهرها از قدرتی مطلق و بیچون و چرا برخوردار بودند. سلسلة صفویه به دو دوره تقسیم می شود. از یک سو دورهای که تمام قرن 17 را تشکیل می دهد و سیاحان از ایران تصویری بسیار زیبا و جالب توجه از جانشینان صوفی کبیر ارائه می دهند اما از سوئی دیگر و در قرن 18 نوعی خشونت و بی رحمی کم نظیر از شاهان صفوی به نمایش گذاشته می شود. دربار ایرانی بارها توسط این سیاحان به دربار فرانسه تشبیه شده است. اما تضادی بزرگ میان دربار ایران که تحت سلطة شاه عباس بوده و بسیار مورد تحسین شاردن قرار گرفته با دربار فرانسه وجود دارد. دربار ایران بعد از سلطنت شاه عباس دچار موقعیتی بسیار غم انگیز می شود. در حالی که دربار فرانسه بعد از 30 سال جنگ مداوم که در زمان لوئی 14 بوده بالاخره در قرن 18 میلادی 77 سال سرشار از صلح و آرامش را می بیند.
روح القدس، انتقادی ترین روزنامه دوره مشروطه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله، درصدد نشان دادن دیدگاه های انتقادی روح القدس نسبت به مستبدان و عوامل وابسته به استبداد در مملکت ایران در دورهء مشروطه می باشد.
روش: این مقاله با استفاده از منابع اصلی تاریخ شامل و بر پایه بهره گیری از مطبوعات تنظیم و از روش تحلیل محتوا استفاده شده است
روح القدس، یکی از مهم ترین روزنامه های دورهء مشـروطه است که توسط شیخ احمد تربتی (سلطانالعلمای خراسانی) از 25 جـمـادی الثانی 1325/ 12 مـرداد 1286/ 5 اوت 1907در تهران منتشرشد و انتشار آن تا کـودتـای مـحمـدعـلیشـاه قاجـار ادامه یافت.
فرضیه: میزان و نحوهء انعکاس مطالب انتقادی نسبت به مطالب غیرانتقادی در محتوای سرمقاله ها و مقاله های روزنامهء روح القدس بیشتر باشد.میزان و نحوهء انعکاس نقد نظام سیاسی در محتوای سرمقالهها و مقاله های روزنامهء روح القدس نسبت به سایر موارد بیشتر باشد.میزان و نحوهء انعکاس جهت انتقادی سرمقاله ها و مقاله های روزنامهء روح القدس بیشتر شامل وزراء باشد.
یافته ها: عمدهمحورهای انتقادی روزنامه، پیرامون سه موضوع اساسی شخص محمدعلیشاه- وزراء و بهخصوص میرزاعلیاصغر خاناتابک- درباریان و عوامل وابسته به استبداد بوده است
مؤلفه ها و عناصر بیدارگر شعر بهار در مقابله با سیطره ی استبداد
حوزههای تخصصی:
ادبیات مشروطه بخشی از ادبیات غنی و پربار ایران است که در دوره ای شکل گرفت که اوضاع سیاسی اجتماعی، ساخت طبقاتی و بافت سنتی جامعه در حال تغییر بود.آنچه موجب تسریع این تحول در سطح کشور می شد، شعرها و اعمال مشروطه خواهان و روشنفکرانی بود که به صورت نظری و عملی در حوادث نقش مهمی داشتند و شعرهایشان که به زبان بسیار ساده و عامه پسند سروده می شد، زبانزد مردم کوچه و بازار بود.در میان این مشروطه خواهان و نواندیشان، ملک الشعرای بهار جایگاه ویژه ای داشت و شعرهایش بازتاب دهنده ی تحول زمان و نبوغ و آگاهی فراوان وی درباره ی شعر فارسی بود.نبوغی که عناصر بیدارگرانه ای همچون وطن، استبدادستیزی، آزادی خواهی، حکومت قانون، استعمارستیزی، آزادی خواهی، حکوت قانون، استعمارستیزی، و حتی اسلام را به قالب های شعری کهن درآورد و موجب بیداری و روشنفکری جامعه ی زمان خود می شد. در این مقاله تلاش می شود عناصر بیدادگر و هویت ساز شعر ملک الشعرای بهار، و انگیزه ای او از سرودن این شعرها، و نیز تأثیر آن ها بر جامعه تبیین شود
شیخ الرئّیس قاجار و انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابوالحسن میرزا- شیخ الرّئیس قاجار- در انقلاب مشروطه است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانهای و با رویکرد تاریخی به بررسی فعّالیت های شیخ الرّئیس قاجار میپردازد. یافتهها و نتایج این تحقیق نشان میدهد که با وجود شاهزادگی شیخ و منتسب بودن به خانواده قاجار، در طول حیات خود همواره به مخالفت با حکومت استبدادی قاجار پرداخته است. شیخ از جمله رجال منورالفکری است که به هر دو رویه بورژوازی غرب یعنی استعمار و استفاده از علوم و فنون غربی توّجه کرده است.
شیخ الرّئیس معتقد بود که بین دین اسلام و علوم و فنون غربی منافاتی وجود ندارد و عامل انحطاط ایران را در فقدان وحدت بین مسلمانان و استبداد سلاطین و استعمار خارجی میدانست. همکاری با علمای مشروطه خواه، چون سید عبدالله بهبهانی و سخنرانیهایی که بر ضد سلاطین قاجار انجام میداد در راستای مخالفتهای وی با استبداد بود که به بازداشت و شکنجهی وی توسط عمال حکومتی در باغشاه منجر گردید. مخالفت با قرارداد 1907 و 1919 را هم میتوان به عنوان نمادهایی از مبارزات وی علیه استعمار قلمداد کرد.
رهیافتی تاریخی به کاربردی نشدن مفاهیم اسلامی در عرصه ی عمل مطالعه ی موردی: امر به معروف و نهی از منکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله ای که در کانون توجه این نوشتار قرار دارد، «امر به معروف و نهی از منکر»، است که مانند بسیاری دیگر از مفاهیم اسلامی کاربردی نشده است؛ در این پژوهش، علاوه بر تبیین چیستی و اهمیت این مفهوم، تلاش می شود تا به لحاظ تاریخی این پرسش مطرح شود که چرا امر به معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی کمرنگ شده و کمتر مورد رجوع قرار گرفته است؟ «رویکرد تاریخی» در اینجا به معنای تحلیل مساله به شکل انضمامی و در بسترهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در پاسخ، عمده ترین مشکل در شکل گیری ساختارهای متصلب و بسته سیاسی یا همان نظام های استبدادی پی گیری می شود؛ زیرا مفهوم مستتر در امر به معروف و نهی از منکر، متضمن آزادی فردی و اجتماعی در مواجهه با حکومت است. از این رو به رغم تاکید در متون مذهبی، در عمل و در قالب آنچه که تاریخ می نامیم، پرداختن بدان کمتر مشاهده می شود.
امام خمینی(ره) و اتخاذ رویکرد کلامی در به چالش کشیدن گفتمان سیاسی سکولار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های مطرح در محافل علمی، چگونگی توانمندی امام در به چالش کشیدن اندیشه های سیاسی سکولار حاکم در عصر مدرنیته و گفتمان سازی پارادایم ولایت فقیه، و به کرسی نشاندن آن در ایران است. پاسخ به آن، رهاوردی است در توانمندسازی پیروان مکتب امام خمینی(ره) در تشریح ابعاد سیاسی، اجتماعی دین مبین اسلام، با شیوه امام، که توانست شبهات احتمالی را پاسخگو باشند. این پژوهش، به تبیین تحلیل کلامی و عقلانیت امام پرداخته، نتیجه به دست آمده حاکی است که امام تنها با اتخاذ رویکرد کلامی در اندیشه های سیاسی، توانست نظریة توأمانی دین اسلام با سیاست و ولایت فقیه را نزد صاحب نظران مخالف مطرح نموده و با تشکیل حکومت اسلامی، به گفتمان سازی پارادایم ولایت فقیه جامة عمل بپوشاند و دست استبداد و استعمار را از این سرزمین قطع نمایند.