مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
دوزخ
حوزه های تخصصی:
انسان از لحظه شناخت خود و جهان‘خواسته بداند ازکجا آمده و به کجا می رود اندیشه گذر از این جهان همچون گردش روز شب وتغییر فصول‘ بر دل و جانش سایه سیاهی افکنده که نه راه قرار درآن را داشته ونه راه فرار ازآن را.در نگاه شعرای عارف ‘ زندگی جاوید یعنی تحول و تکامل انسان از خاک تا افلاک. به همین خاطر سنایی غزنوی و بعد از او مولوی عاشقانه به توصیف سرای جاوی پرداخته و قیامت را لقاء الهی وبهشت را زمان وصال با یاردانسته اند و دوزخ را لحظه فراق از یار.
اخلاق و عرفان اسلامى از دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۷
حوزه های تخصصی:
از جمله ویژگى هاى عبادالرحمان این است که از عذاب آخرت بیمناکند. بدین روى، از پروردگارشان درخواست مى کنند که آن را از ایشان دور گرداند; چراکه دوزخ بد اقامتگاهى است.
آنان اهل تعقّل و تفکرند و در نتیجه، اذعان مى کنند که جهان آفرینش بى هدف و بیهوده آفریده نشده است. به همین دلیل، معاد در نظر آنان ضرورت وجودى عالم خلقت است.
آنان ایمان دارند که در جهان آخرت و معاد، خداوند پاداش همه اعمال نیک و بد را مى دهد، اگرچه به اندازه ذرّه اى باشد. از این رو، در این اندیشه اند که از عذاب آخرت ایمن باشند.
ترس از جمله مهم ترین عوامل بازدارنده است که خداوند یکى از اوصاف پیامبرانش را «نذیر» و هدف از ارسال آنها را «انذار» معرفى کرده است تا بدینوسیله، مردم از گناه سر باز زنند و رو به اصلاح روند.
انذار داراى مراتبى است که هر مرتبه آن براى گروهى کارساز است. کمترین آن انذار از عذاب هاى دنیوى است که براى افرادى که از معارف والاى اسلامى بهره اى ندارند سودمند است. عقل دفع ضرر محتمل را مى پذیرد و بدان امر مى کند. بزرگان ما از بیم عذاب هاى الهى گریه مى کردند، با آنکه اهل گناه نبودند.
این همه از آن روست که عذاب هاى الهى عظیم هستند، هم از لحاظ شدت و هم از لحاظ مدت، به گونه اى که هرگز با عذاب هاى دنیوى قابل مقایسه نیستند.
فرجام کودکان در آخرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۴
حوزه های تخصصی:
هر فرد مکلفى در روز رستاخیز از فرجامى نیک یا بد برخوردار است. بر این اساس، این پرسش مطرح مىشود که سرنوشت کودکان و اطفالى که پیش از بلوغ، شمع وجودشان خاموش مىگردد و از دنیاى فانى رحلت مىکنند، چه خواهد شد؟ آیا آنان در فردوس برین، جاودان مىگردند یا در دوزخ وارد مىشوند و یا در جایگاه دیگرى جاى خواهند گرفت؟
هدف این نوشتار، بازکاوى زوایاى گوناگون فرجام کودکان در جهان آخرت است. در این بازپژوهى، دو مطلب از یکدیگر بازشناخته شده و هر کدام جداگانه مورد کاوش قرار گرفتهاند: یکى. سرنوشت اطفال مؤمنان و دیگرى، عاقبت اطفان مشرکان.
رهاورد نهایى این نوشتار، اثبات این مدعاست که همه کودکان اعم از کودکان افراد مؤمن یا کافر، از فرجامى نیک و سعادتمندانه بهرهمند هستند؛ اگرچه این نیکبختى داراى درجات و مراتب گوناگونى باشد.
این نوشتار براساس شیوه نقلى ـ عقلى پىریزى شده است و پس از
سفر روحانی سنایی و ابوالعلاء
حوزه های تخصصی:
برخورداری انسان از قوه تخیل و تلاش او برای فرار از محدودیتهای بشری، او را به تفکری ماورایی واداشته است که یکی از مجاری به روز این تفکر خلق سفرنامه های روحانی و آن جهانی است که ادبیات جهان به هر رنگ و زبانی، نمونه ای از آن را بروز داده است. در ادبیات اسلامی نیز از این مقوله شاهکارهایی وجود دارد که خود در شکل گیری و حتی روند این سیر و سیاحت در ادب اروپا بسیار تاثیرگذار بوده است؛ همچنانکه پیشینه کمدی الهی دانته را در آثاری چون ارداویراف نامه و فتوحات مکیه و... جستجو کرده اند. البته، بی هیچ گمانی باید تمامی این آثار را برگرفته از معراج حضرت رسول (صلی الله علیه وسلم) دانست. در میان سفرنامه های روحانی ـ اسلامی دو شاهکار ادبی؛ یعنی سیرالعباد الی المعاد سنایی و رساله الغفران ابوالعلاء معری با نگاهی متفاوت از دیگران گزارش شده است که هر دو به لحاظ دشواریهایی که در ارائه اندیشه مؤلفان داشته اند، آنچنان که می بایست تحلیل و بررسی نشده اند. لذا در این نوشتار، تلاش شده است ضمن معرفی و نمودن بسترهای مشترک هر دو سفر، به هدف غایی و باز هم مشترک این دو ادیب پرداخته شود. به همین جهت، ضمن معرفی اجمالی مؤلفان و احوال ایشان در زمان تالیف اثر، با نگاهی انتقادی تشابهات و تمایزات هر دو اثر ارائه و جایگاه هر یک در گستره سفرنامه های روحانی بررسی شده است.
اشارات معادشناختی در گاهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به حیات پس از مرگ و رستاخیز از باورهای اساسی دین زردشتی است که هم بر همه ی جوانب اعتقادی زردشتیان تاثیر گذاشته است و هم تاثیر عمیقی بر ادیان همسایه ی خود، مانند یهودی و مسیحی و حتی دین مانوی، داشته است. باورهای معادشناختی دین زردشتی را که توصیف کاملی از آن در متون زردشتی به ویژه متون پهلوی آمده است، از دو جنبه ی کلی می توان بررسی کرد: 1- سرنوشت روان شخص درگذشته پس از مرگ، چگونگی داوری روان ها، و جایگاه پرهیزگاران و گناهکاران پس از مرگ. 2- ظهور نجات بخشان موعود و مجموعه رخدادهایی که به رستاخیز مردگان می انجامد و سرنوشت جهان هستی پس از نابودی اهریمن و بازسازی آن(فرشگرد). در این مقاله با بررسی گاهان که کهنترین سرودهای اوستایی و به احتمال زیاد سخنان خود زردشت هستند، به بررسی اشارات و مفاهیمی پرداخته ایم که به نوعی بر اعتقاد به حیات بعد از مرگ و رستاخیز دلالت می کنند.
مفهوم شناسی اعراف و اعرافیان در روایات تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم قرآنی در باب معاد، مسألهی اعراف و اصحاب اعراف است که در آیات 46 تا 49 سورة الاعراف به آن اشاره شده است، دربارهی این که منظور از اعراف چیست و کجاست، و اعرافیان چه کسانی هستند؟ دیدگاههای مختلفی در بین مفسران وجود دارد. در این میان، روایات رسیده در این باب، نکات گوناگونی را بیان داشته که عمدتاً به دو نظر اشاره کردهاند که اعرافیان، شفیعان (صاحبان مقام و منزلت) و یا گنه کارانی هستند که حسنات و سیئاتشان بر یکدیگر برتری ندارد. از بررسی و تحلیل این روایات، چنین نتیجهگیری میشود که میتوان با تکیه بر روایات صحیح السند و صریح الدلالت، میان این مباحث به ظاهر متفاوت را با هم جمع کرد و آن اینکه اعرافیان دستهای از مومنان گنه کار و نیز انسانهای دارای مقام و منزلتی هستند که به عنوان ناجیان و شافعان گنه کاران هستند؛ از این رو، تمایز و تفاوتی که بین روایات دیده میشود، برطرف شده و از رهگذر آن، همنوایی روایات با آیات اعراف مستفاد میشود.
مقایسه نگاه ارداویرافنامه و رساله الغفران در دنیای پس از مرگ (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین نظرتی أرداویراف نامه ورسالة الغفران للآخرة)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی معراج نامه ها، «سفر» است. مسافران اینگونه سفرهای روحانی درواقع شارحان سفرنامه روح و روان خویشاند؛ چراکه آنان خود باتوجه به ذوق و عقاید خویش، پله های نردبان عروج را طی می کنند.«ویراف» ــ موبد زرتشتی ــ و «ابن قارح» ــ شاعر و نویسنده عرب که البته از طرف ابوالعلا به این سفر فرستاده میشود ــ دو مسافر جهان آخرت هستند و این دو سفرنامه، شرح مشاهدات و چگونگی سفر این دو شخصیت است.در مقاله حاضر، کیفیت و چگونگی دو سفرنامه جهان آخرت بررسی و تحلیل شده است و ضمن بررسی ارداویرافنامه و رساله الغفران، این دو اثر با هم مقایسه تطبیقی شده و اشتراکات و افتراقات آن دو بیان شده است.نگارنده کوشیده است با بیان کردن مشابهات بسیاری که میان این دو اثر وجود دارد، میزان تاثیرگذاری ارداویرافنامه بر رساله الغفران را آشکار کند و این منبع ایرانی ـ زرتشتی را به عنوان اولین معراج نامه ادیان معرفی کند.چکیده عربی: تتناول کتب الرحلات السماویة (معراج نامه) موضوع الرحلة إلی الآخرة حیث یشرح الرحالون إلی هذه الرحلات المعنویة أسفارهم النفسیة والمعنویة لأنهم یسلکون سلالم العروج إلی السماء وفقا لأذواقهم ومعتقداتهم الخاصة.إن «ویراف» ــ شیخ الزرادشتیین ــ و«ابن القارح» ــ الشاعر والکاتب العربی الذی یرسله أبوالعلاء إلی هذه الرحلة ــ یعتبران رحالتین إلی الآخرة کما یعدّ رحلتیهما شرحا لمشاهداتهما وکیفیة رحلتهما.یدرس هذا المقال رحلة أرداویراف نامه ورسالة الغفران دراسة مقارنة مبیّنا مواضع الافتراق والاشتراک بینهما. إذ حاولت الکاتبة کشف اللثام عن تأثر رسالة الغفران بأرداویرافنامه بعد ذکر المشابهات الموجودة بینهما کما تعرّف بأرداویراف نامه الإیرانیة ـ الزرادشتیة بوصفها الرّحلة الأولی بین کتب الرحلات السماویة.
خورشید و خفاش در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی از واژگانی بهره برگرفته که از ارزش های معنایی چندگانه ای برخوردارند. از جملهی آنها، دو واژگان خورشید و خفاش هستند. در این پژوهش با ذکر نمونه هایی نشان داده میشود که خورشید و خفاش در مثنوی با توجه به ویژگیها یا فضایی که واژگان هم نشین آنها در زنجیرهی کلام فرآهم آورده اند میتوانند نماد شخصیّت هایی قرار بگیرند که با آنها سنخیّت دارند. باید توجه داشت مولانا این دو واژه را چنان طبیعی در بافت کلام جای داده که ارزش نمادین آن ها در نگاه نخست بر خواننده نمایان نمیشود، سپس تأمّل و درنگ در نشانه ها میتواند مفهوم نمادین آنها را توجیه نماید.
اندیشه های آخرت شناسانه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بیان اندیشه های ناب عرفانی «محییالدین ابن عربی» عارف نامی قرن ششم و هفتم، در مورد ماهیت آخرت و بهشت و دوزخ میپردازد. از نگاه ابن عربی، رابطة دنیا و آخرت، رابطة ظاهر به باطن است؛ فلسفه وجودی آخرت، ظهور حقیقت و باطن جهان هستی و هماهنگی و تشبّه به خداست و قیامت روز ظهور حق به وحدت حقیقی و روز تجلّی ذات و صفات و اسماء ربوبی است. از نگاه وی، بهشت و دوزخ هم با ماهیت جسمانی و هم با ماهیت روحانی وجود دارند؛ البته جسم بهشتیان، جسم لطیف ملکوتی است که وی از آن به جسم طبیعی تعبیر میکند، در حالی که جسم دوزخیان، جسمی عنصری و این دنیایی است. از نگاه وی ماهیت حقیقی بهشت، قرب و نزدیکی به خدا و ماهیت حقیقی دوزخ، بُعد و دوری از خدا و محجوب بودن از رؤیت اوست. ابن عربی، خلود کفار در دوزخ را بواسطة عارضی دانستن ضلالت و گمراهی و نیز فراگیری رحمت الهی، تبدیل شدن آن به عذب و شیرینی تفسیر میکند.
بررسی تأویلات ابن عربی درباره آیات خلود و جاودانگی عذاب در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اسلام، کیفر برخی از گناهان، خلود و جاودانگی در دوزخ قرار داده شده و آیات بسیاری از قرآن کریم بر این خلود و جاودانگی صحه گذاشته است. مفسّران و گروه های مختلف فکری مسلمان، درباره دلالت این آیات بر جاودانگی رنج و عذاب با یکدیگر اختلاف کرده اند. برخی، خلود در دوزخ را به معنای خلود در رنج و عذاب دانسته ، و برخی همچون ابن عربی، به خلود در دوزخ و انقطاع رنج و عذاب گرویده اند. در این نوشتار، آیات وعید به خلود در دوزخ، در شش گروه دسته بندی شده و تأویلات ابن عربی در ذیل هر گروه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است، و در پاره ای موارد، بنا بر اقتضا، از رأی و نظر دیگر مفسران برای تکمیل و تأیید و یا نفی و تضعیف نظر ابن عربی استفاده شده، و در خاتمه چنین نتیجه گیری شده است که تأویل آیات خلود با توجه به اصول و مبانی مسلمِ انگاشته شده در مکتب ابن عربی، برای او امری اجتناب ناپذیر بوده است.
درنگی معناشناختی پیرامون واژه لاابالی در ادب و حدیث و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از واژگان پربسامد درمحاورات عرفی و ادبیات کلاسیک و متون مرتبط با عرفان و تصوف، که چه بسا موجب کژتابی در بهره جویی از آن شده ـ واژه لاابالی است. این عنوان از زبان عربی به فارسی آمده و از معنای ترکیبی و اسنادی به معنای جامد و افرادی گراییده است. با عنایت به ریشه داری اصطلاحات و عناوین رایج تصوف و عرفان اسلامی در آموزه های دینی، جست وجو از خاستگاه اصلی عنوان یاد شده و کاربرد آن درباره خداوند از سویی، و نسبت به سالکان راه از دیگر سو، نیز لزوم تلاش معناشناختی در چگونگی تحوّل مفهوم آن در ادبیات و عرفان اسلامی، و توجیه خردپذیر صدق آن بر ذات اقدس ربوبی، زمینه ها و موضوعات اصلی نوشته حاضر را تشکیل داده است.
بررسی و تحلیل نظریه ابن عربی در نفی جاودانگی عذاب دوزخیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحث های معادشناسی درباره کیفیت حیات اخروی، مسئله عذاب دوزخی است. ابن عربی بر این باور است که عذاب دوزخیان ابدی نیست. اگرچه قرآن بر جاودانگی عذاب دوزخی صراحت دارد و مفسران و حکما با دلایل عقلی و نقلی بر جاودانگی عذاب اهل جهنم استدلال کرده اند، محیالدین با تفسیر ویژه ای از متون دینی معتقد است ابدیتِ دوزخ ملازم با جاودانگی عذاب نیست. وی با تمسک به سبقت رحمت خدا بر غضب او، انس و عادت دوزخی به آتش، فقدان نص بر تعذیب ابدی دوزخی، حسن خلف وعید، بینیازی خدا از کیفر و انتقام، غلبه فطرت توحیدی بر عذاب، روایتی که بیانگر روییدن گیاه در جهنم است و با تأویل آیات عذاب، درصدد اثبات ادعای خویش است. در این پژوهش با استدلال به آیات قرآن و دیدگاه های متکلمان و حکما بر ابدیتِ عذاب دوزخیان، پندار ابن عربی مبتنی بر گوارا شدن عذاب اهل دوزخ و موقتی بودن عذاب بررسی میشود.
فرجام شناسی عرفانی در اندیشه و آثار ابوالمجد سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معاد و چگونگی زندگی پس از مرگ از مسائل پیچیده و شگرفی است که ادیان مختلف و مکاتب گوناگون کلامی، فلسفی و عرفانی -هریک به گونه ای- به آن پرداخته، و کوشیده اند تا پرسش های بشر درباره آن را پاسخ گویند. در این میان، عرفا جایگاهی ویژه و مهم دارند، زیرا معاد را با بیان تجارب خویش توصیف می کنند. ازجمله عارفانی که به این مسئله توجه بسیار داشته، ابوالمجد مجدودبن آدم سنایی غزنوی، شاعر و عارف نامی سده پنجم، است. او نهایت زندگی و مرگ -زاده شدن و پس، رخت از عالم کون و فساد بربستن- را معاد و حیات واپسین می داند و بدین سبب، بر گذر از این سرا و حرکت به سوی قرارگاه معاد تأکید می کند.
سنایی در انسان شناسی خود به جوهر قدسی یا همان نفس ناطقه مجرد، در کنار کالبد جسمانی، عقیده دارد و براین اساس، معاد را جسمانی– روحانی ترسیم می کند. او تجرد و بقای نفس ناطقه را همانند حکما و متکلمان و به شیوه استدلالی اثبات نمی کند، و حقیقت و کیفیت معاد را به روش اهل نظر و استدلال صورت بندی نمی نماید؛ اما، به مبانی انسان شناسانه و معادشناسانه حکمی عصر خویش پای بند است و براساس این مبانی، دیدگاه خود را درباره معاد و احوال انسان در حیات واپسین بیان می کند. تأکید بر این نکته از آن رو ضروری می نماید که بدانیم سنایی نه دغدغه های انسان شناسی و معادشناسی اهل نظر را دارد، و نه معادشناسی او یک سر معاد شرعی است؛ بلکه براساس انسان شناسی حکمی عصر خود، معاد شرعی را از آینه سیروسلوک عارفانه و معاد روحانی و عرفانی می نگرد. براین اساس، معاد در آثار سنایی امری نیست که صرفا پس از مرگ جسمانی و در وقت معلوم قیامت روی دهد، بلکه مسیری است که در طی آن انسان، ازنظر جسم و روح، پیوسته تغییر می کند و کامل می گردد. به بیان دیگر، گذر از این مسیر مراحلی دارد که در سلوک عرفانی اسلام در قالب این چهار مرتبه بیان می شود: پاکی از رذایل و تطهیر ظاهر، تهذیب باطن و تزکیه قلب از ملکات ناپسند، روشنایی قلب با نور صفات و ملکات پسندیده و در آخر، فنای نفس و استغراق در ذات و صفات الهی. وی ماهیت دوزخ و بهشت و نیز سعادت و شقاوت انسان را بر همین اساس تبیین و تفسیر می کند.
ازاین رو پس از پاره ای مقدمات، در این پژوهش ابتدا دیدگاه انسان شناسانه و سپس، اندیشه سنایی درباب معاد و فرجام انسانی، به شیوه ای که بیان شد، بررسی می شود.
مقایسه دیدگاه امام خمینی(س) در باب خلود با سایر آرای مخالف و موافق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلود، از پاسخ های احتمالی به سرنوشت دوزخیان و بهشتیان است که توسط برخی آیات و روایات اسلامی مورد توجه قرار گرفته اما با تفاسیر مختلف مواجه شده است. البته آنچه در اینجا بیشتر محل بحث است سرنوشت دوزخیان است چرا که حضور دائمی بهشتیان در بهشت امری است که مورد قبول همگان است. به بیان کلی، در تبیین خلود دوزخیان، با دو دیدگاه مواجه هستیم که در آن گروهی خلود را به معنای وقوف جادوان دانسته و با تمسک به منابع دینی بر آن شده اند که مبتلایان به عذاب الهی امکان رهایی از آن را ندارند و در طرف مقابل گروهی دیگر با بهره گیری از مضامین فلسفی و عرفانی، خلود را مکث طولانی دانسته و معتقدند دوزخیان توسط شفاعت انبیای الهی در نهایت با رحمت خداوند از آتش خلاصی می یابند. در این میان، امام خمینی که یکی از بزرگ ترین مدافعان مباحث فلسفی و عرفانی در قرن حاضر است با برگزیدن دیدگاه مذکور همچون سایر عرفا و فلاسفه قائل به خروج نهایی دوزخیان از آتش است. این نکته لازم به ذکر است که آنچه با ادلة نقلی و عقلی بیان شده است به معنای صدور حکم قطعی درباره سرنوشت گناهکاران نیست چرا که هنوز ابهاماتی وجود دارد که با هیچ کدام از ادله قابل جمع نبوده و پاسخ به آنها خارج از حوزة درک بشر است.
بررسی و تحلیل تطبیقی مفهوم دوزخ از دیدگاه دانته و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه تحلیلی- تطبیقی آثار بزرگ ادبیات جهان، با عنوان ادبیات تطبیقی و تحقیقات بینامتنی شناخته شده است. این پژوهش ها، موضوعاتی ارزشمند و درخور توجه هستند. در این مقاله مبانی دوزخ در کمدی الهیدانته با عرفان اسلامی، باتکیه بر آموزه های ابن عربی مقایسه می شود. هدف این پژوهش آشکارکردن تفاوت ها و شباهت های مبانی اثر دانته با آموزه های اسلامی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیل محتواست. در این پژوهش با مقایسه سروده های دوزخ دانته و مبانی قرآنی، عرفانی، برهانی، ادبی، زبان تأویلی و رازآلود این متن روشن می شود. میان مبانی معرفت شناسانه دوزخ دانته و عرفان اسلامی و به ویژه آموزه های ابن عربی، اشتراکات صوری و معنایی ظاهری و ماهیتی بسیاری دیده می شود که نشانة تأثیرپذیری دانته از ابن عربی و متون اسلامی است؛ مخلوق و موجودبودن دورخ، شکل دایره وار آن، تقسیمات درجات و مراتب دوزخ، درگیری و ستیز اهل آن، ازجملة این اشتراکات است. البته میان منابع مسیحی و اسطوره های یونانی دانته با منابع اسلامی شیخ اکبر اختلافاتی وجود دارد و به همین سبب گاهی مبانی عقیدتی کمدی الهیبا آموزه های ابن عربی ازنظر شکلی و ماهیتی مختلف است؛ اختلاف در جایگاه جغرافیایی و تعداد طبقات دوزخ، همچنین جاودانگی در آن، ازجملة این اختلافات است.
بررسی تطبیقی ظرفیت های بازی سازی از ارداویرافنامه در مقایسه با متن و بازی دوزخ از کمدی الهی دانته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله ی پیش رو هدف این است که با بررسی توأمان بخش دوزخ از متن کمدی الهی دانته و بازی اقتباسی از آن، ظرفیت ها و روند تحولات متن ادبی در تبدیل به بازی رایانه ای بررسی شده و به روش توصیفی- تحلیلی به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که ارداویرافنامه از ادبیات کلاسیک فارسی با توجه به شباهت های ساختاری و محتوایی با کمدی الهی، چه قابلیت هایی برای بازتولید در قالب یک بازی رایانه ای خواهد داشت. با این توصیف، از بررسی همزمان بازی و متن دوزخ و مقایسه ی ارداویرافنامه با آن، می توان نتیجه گرفت که چارچوب داستانی هر دو اثر ادبی مشابه است و روایت ارداویرافنامه نیز با تقویت کشمکش، تعلیق و خرده روایت های مکمل، ظرفیت تبدیل شدن به داستان مناسب بازی اقتباسی را دارد. قهرمانان هر دو متن، ویژگی های مشترکی دارند و همانند بازی دوزخ، می توان شخصیت ها را در ارداویرافنامه از وجه توصیفی و منفعل، خارج کرده و با ایجاد کارکرد و ارتباطات فعال، به شخصیت هایی مطلوب برای بازی اقتباسی تبدیل نمود. همچنین فضا و مکان که در متن دانته مفصل توصیف شده و در بازی اقتباسی به شکلی وفادارانه بازتولید شده است، در ارداویرافنامه نیز به لحاظ کیفی و کاربرد بیان نمادین، قابلیت تصویرسازی مشابهی داشته و این ظرفیت را دارد که با تقویت کمّی و گسترش توصیف و تصویر مکانی، به بستری مناسب برای خلق یک بازی رایانه ای اقتباسی چند مرحله ای تبدیل شود.
بررسی طرح واره های تصویری جانسون در آیات توصیف کننده دوزخ و بهشت در چارچوب معناشناسی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۹
119 - 152
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی طرح واره های تصویری حجمی، حرکتیو قدرتی مطرح شده توسط جانسون در میان آیات توصیف کننده دوزخ و بهشت در قرآن کریم می پردازد. پیکره ما سه سوره واقعه، انسان، الرحمن و همچنین تمامی آیاتی است که الفاظ جَنَّه، فردوس، روضه، عدن، دارالسلام، جهنّم، جحیم، نار، سقر و سعیر در آنان به کار رفته است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش به دنبال بررسی این مسئله هستیم که سه طرح واره مذکور، به چه میزان در آیات مورد نظر به کار رفته است. همچنین از منظر زبانی بررسی می کنیم که واحدهای نمادین هریک از طرح واره ها در پیکره موردنظر کدامند. هدف پژوهش حاضر، نشان دادن نقش برجسته طرح واره های تصویری به عنوان ابزارهایی معناشناختی، در ملموس ساختن فضاهای انتزاعی- مانند دوزخ و بهشت- در ذهن بندگان است. پس از تحلیل داده ها، مشخص شد که طرح واره حرکتی با 38 مورد بیشترین میزان و طرح واره قدرتی با 8 مورد کمترین تعداد را در پیکره مورد نظر دارا می باشند و در این میان طرح واره حجمی 37 مورد را به خود اختصاص داده است.
فرجام شناسیِ انسان با توجه به مهابهاراتا و ارداویراف نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«باور به حیات پس از مرگ» یکی از واکنش های نظری انسان به عطش جاودانگی است و برجسته ترین تجلّیگاه آن، ادبیات دینی می باشد. مهابهاراتا و ارداویراف نامه دو متن کلاسیک دینی هستند که به ترتیب به فرهنگ دینی هندویی و زرتشتی تعلق دارند. یودیشتیرا و ویراف، که اساساً وجود انسانی را در دو سنّت دینی متفاوت نمادپردازی می کنند، در قالب نوعی سفر روحانی، وضعیت انسان ها را در دنیای دیگر تجربه و توصیف می نمایند. جُستار پیش رو با تطبیق این دو متن دینی درمی یابد که در هر دو متن، مرگ امری محتوم، اما نامطلوب است؛ هرچند نه به معنای نابودی، بلکه به معنای گذر از یک نشئه وجودی به مرتبه وجودی دیگر. در این دو متن دینی، کردار صحیح، دوشادوش پندار نیک و گفتار نیک، اهمیت بسزایی در سعادت آدمی دارد و نسیان جوهر الهی و اسارت مادی، ناشی از عدم بصیرت است. با وجود این، برخلاف مهابهاراتا که فرجام انسان را بر اساس هم آموزه سمساره (بازتولد) و هم انگاره بهشت و دوزخ تبیین می کند، ارداویراف نامه فقط از استقرار در بهشت یا دوزخ پس از مفارقت روح از بدن و عبور از پل چینود سخن می گوید.