۴۶.
کلیدواژهها:
زبان فارسی ایران شناسی حکمت
سیزدهمین سال انتشار پیاپی فصل نامه دانشگاهی هنر و تمدن شرق را اینک در پیش رو داریم. در سیزده سالی که گذشت، کوشش مدیریت، گروه دبیران و نویسندگان هنر و تمدن شرق بر این بوده است که استوار بر شالوده های تاریخی و باستان شناختی، دریچه ای ایران شناختی به افق شرق فرهنگی بگشایند: این که از پیدایش و پرورش مفهوم ایران شهر و واژه ایران و آگاهی تاریخی ایرانی بیش از دو هزاره می گذرد، واقعیتی است تاریخی؛ بدین معنا که از روزگار ساسانیان تا به امروز، در سرزمینی پهناور از غرب آسیا و در همسایگی مرزهای فرهنگی غرب که تمدن های کهن سال یونان و روم پیشامسیحی و سپس بیزانس مسیحی آن را نمایندگی می کردند، مردمانی زیسته و بالیده اند که خویشتن را ایرانی دانسته اند؛ از مزار خرداد پور اورمزدآفرید که زندگی اش در قسطنطنیه بیزانس به پایان آمد (Nyberg, 1968) تا پایان ایلخانان، به نوشته «نزهت القلوب» حمدا... مستوفی قزوینی، سرزمین های میانه رودهای فرات و سیردریا و دربند قفقازیه تا خلیج فارس زیستگاه مردمانی بود که نسبت به هویت ایرانی خویش آگاهی تاریخی داشتند؛ برای نمونه، حتی سالیان سال پس از ساسانیان، شرف الدین کرد بدلیسی (1860) وقتی که به سفارش سلطان محمد سوم عثمانی کتاب «شرف نامه» را درباره تاریخ و تبار مردمان کردستان می نوشت، به نسب ساسانی پدران خویش اشاره دارد؛ باز آن که تاریخ سده های اسلامی ایران گواه بازاندیشی حکمت و فرهنگ ساسانیان است: حکمت خسروانی شیخ شهاب الدین سهروردی که از آذرآبادگان برخاست و به زبان فارسی ماندگار گشت (Corbin, 1971) و یا در نمونه ای دیگر، عصر خواجه نصیرالدین طوسی هر چند با یورش مرگبار مغولان به خراسان آغاز شد، اما پایان آن را خیزش فرهنگ ایرانی عصر خواجه رشیدالدین فضل ا... رقم زد که از ساسانیان سرمشق می گرفت؛ وانگهی همین پرسش شمس تبریزی که «زبان پارسی را چه شده است؟ بدین لطیفی و خوبی!» گفتمان دری را چونان زبان مدنیت ایرانی برکشید و با سنت شاهنامه نویسی دربار تبریز ایلخانی و پارسی نویسان ربع رشیدی پرورش یافت (Ajorloo, 2018) و البته اگر از بازتاب خاطره ایوان کسری در چکامه خاقانی شروانی و صفه مسجد علی شاه تبریزی تا واپسین ایلخان مغول یاد کنیم که خویشتن را انوشیروان عادل لقب داد و یادمان های فتح علی شاه قاجار در کنار نقش برجسته های شاهنشاهان ساسانی در ری و کرمانشاه را نیک بنگریم، همگی اندک نمونه هایی از پر شمار بن مایه های ادبی و تاریخی و باستان شناختی گواه بر پیوستگی اندیشه ایران شهری ساسانیان هستند. دوره ایلخانان روزگار گسترش زبان ادبی و دیوانی فارسی به بیرون از مرزهای ایران بوده است: ابن بطوطه که فارسی را در هندوستان سده هشتم آموخته بود، آن را زبان دیوانی هندوستان و زبان بازرگانان چین و راه ابریشم معرفی کرده است؛ کمااین که به نوشته «مقدمه» ابن خلدون، دیگر اندیشمند عصر خواجه رشیدالدین، ایرانیان بانیان گسترش صنعت و شهرنشینی شرق بودند.