مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
ایران شناسی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی پنج ویژگی گروه گویش های فارسی خراسانی می پردازد که آن را از گروه افعانی-تاجیکی متمایز می کند. این ویژگی ها که از دو ویژگی آوایی و دو ویژگی صرفی و همچنین یکی مربوط به حروف اضافه تشکیل شده ، علی رغم اینکه همه وجوه تمایز بین گروه ها را نشان نمی دهد، توسط مؤلف به عنوان پایدارترین ویژگی ها مشخص شده است. مقاله مبتنی بر طیف گسترده ای است از منابع، که شامل تحقیقات میدانی مؤلف و آثار متعدد پژوهشگران روسی، غربی، ایرانی، تاجیکی و افغانی است. متون (افسانه ها و داستان ها راجع به مسائل روزمره) به لهجه هراتی که در نتیجه کار میدانی مؤلف در افغانستان به دست آمده اند از گویندگان بی سواد و کم سواد لهجه مذکور جمع آوری شده اند. این افراد به خاطر عدم تحصیل، تحت تأثیر لهجه کابلی یا زبان ادبی قرار نگرفته، لهجه بومی خود را به خالص ترین شکل حفظ کرده بودند. پژوهش حاضر ثابت می کند ویژگی های موردبحث جزء ویژگی های اصلی متمایزکننده گروه گویش های فارسی خراسانی از گروه افغانی- تاجیکی است.
پیوند ایران شناسی و دیپلماسی عمومی ایران (با تأکید بر نقش فرهنگ و رسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲
273 - 304
حوزههای تخصصی:
ایران شناسی به عنوان یک علم مستقل از شرق شناسی، با توجه به ماهیت میان رشته ای خود نیازمند تعامل و هم افزایی با سایر رشته ها از جمله روابط بین الملل و دیپلماسی عمومی، فرهنگی و رسانه ای است. بنابراین می توان با بررسی اسنادبالادستی، اهداف مرتبط با دو حوزه دیپلماسی عمومی و ایران شناسی را شناسایی کرد و انطباق آن با وظایف و مسئولیت های سازمان های متولی هر کدام از این دو حوزه را سنجید. با این اقدام پژوهشی، اهداف مشترک مشخص می شود که عبارتند از: «اشاعه تصویر مطلوب از ایران، تقویت روحیه تعامل گرایی فرهنگی، مقابله با ایران هراسی، هم افزایی و در نهایت افزایش قدرت نرم ایران». در مرحله بعد و ناظر بر اهداف مستخرج، الزامات پیوند مطلوب میان ایران شناسی و دیپلماسی عمومی مشتمل بر مواردی نظیر ایجاد همگرایی با دیگر کشورها و کاستن از زمینه های واگرایی مشخص می شود. در نهایت سؤال اصلی پژوهش حاضر اینگونه مطرح می شود که «چه راهکارهایی برای پیوند میان ایران شناسی و دیپلماسی عمومی کشور وجود دارد به گونه ای که ظرفیت های ایران شناسی برای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی فعال شود؟» روش انجام این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و به منظور کاربست آن، مطالعه اساسنامه سازمان های مرتبط از جمله صداوسیما و نیز مفاد اسنادبالادستی مبنا قرار گرفته است. به عنوان فرضیه، این امر مستلزم مجموعه راهکارهایی مرکب از اقدامات سخت افزاری و نرم افزاری است که به طور همپوشان و حمایت کننده، مکمل یکدیگر باشند. موارد نرم افزاری نظیر دیپلماسی رسانه ای مبتکر و خلاق با محوریت ایران شناسی و موارد سخت افزاری نظیر ایجاد ارتباط ساختاری میان ایران شناسی با حوزه بین الملل.
نظریه ایران شناسی هانری کربن؛ خوانش تاریخ اندیشه ایران ذیل نظریه جهان معنوی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت بندی نظری از ایران یکی از خطوط مهم فکری در بیش از صد سال اخیر بوده که با فعالیت های تحقیقی شرق شناسان آغاز شده و بسیاری از پژوهشگران ایرانی را نیز به خود مشغول داشته است. در این میان هانری کربن جزو متقدمین این عرصه به شمار می رود. علاوه بر آنکه پژوهش های او در خصوص ایران دارای ویژگی ممتاز و منحصربه فردی است، همواره الهام بخش نسل های جوان بعد از خود نیز بوده است. کربن از بیان فهرست گزارش های میدانی در مورد ایران پا را فراتر می گذارد و به عمق چهارچوب برسازنده ایران دست پیدا می کند. این مسئله به او کمک می نماید تا مؤلفه های حاضر در هویت ایران که علی الظاهر متفاوت و بعضاً متناقض به نظر می رسد را در یک نظام متشکل و منسجم که در درونی ترین عناصر حیات خود پیوندهای ریشه داری با یکدیگر دارند، قرار دهد. کشف عالم معنوی ایران و شاخصه های اصلی آن همچون مسئله تأویل از نقاط برجسته تحقیقات اوست. کربن از این منظر قرائت تاریخ مدرن از فلسفه اسلامی را به بوته نقد می گذارد و در این راه موفق می شود سهروردی را در ادامه سنت فلسفی اسلامی به دنیای مدرن معرفی کند. در این مقاله چهارچوب اصلی نظریه او واکاوی شده و در نهایت ضمن مطالعه ای انتقادی، کاستی های این نظریه بحث وبررسی می شود.
تأملاتی در فلسفه علم ایران شناسی
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
67 - 89
فلسفه علم به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر در پی شکل گیری هر رشته علمی مطرح می شود و به موضوعات مهمی چون واکاوی ماهیت آن علم، روش های مناسب برای به وجود آوردن معرفتی قابل اعتماد و کارآمد، تمایزات شبه علم با معرفت علمی، نقد و بررسی کار دانشمندان آن رشته و چنین موضوعاتی می پردازد. به دنبال تأسیس ایران شناسی که با اهدافی مانند معرفی درست فرهنگ و تمدن ایران به جهان و ساماندهی مطالعات ایران شناسی صورت پذیرفت، این مهم درباره این رشته علمی نیز مطرح شد. براین اساس، نوشتار حاضر می کوشد به کمک روش توصیفی- تحلیلی و با اتکاء به تجربیات عملی در این رشته و با استفاده از منابع و تحقیقات مرتبط با فلسفه علم و نیز مطالعات ایران شناسی به مسئله اصلی تحقیق، یعنی چیستی فلسفه علم ایران شناسی بپردازد. به این منظور، پس از تعاریف مربوط به فلسفه علم ایران شناسی، موضوعات مرتبط با آن نیز مطرح شده است. فلسفه علم ایران شناسی تأمل انتقادی در علم ایران شناسی را که فراورده ایران شناسان است، وجه همت خود می سازد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که برای دستیابی به گفتمان و پژوهش مطابق با معیارهای فلسفه علم در ایران شناسی توجه به مباحثی چون علیت، عینیت و ذهنیت، و روش شناسی ضرورتی انکارناپذیر است.
واکاوی تعامل گفتمان های ایران شناسی و باستان شناسی ایران
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
90 - 113
تغییرات سیاسی و اجتماعی اواخر دوره قاجاریه همزمان با ورود مؤثر شرق شناسان و عتیقه جویان غربی شرایطی را به وجود آورد که ایرانیان برای نخستین بار در طول تاریخ طولانی خود، ایران را ابژه شناخت قرار دادند. روشنفکران ایرانی در پی کسب آگاهی از جریان های فکری اروپایی و در کنار شرق شناسی و ایران شناسی غربیان که منجر به کشف پیشینه تاریخی و آثار باستانی و شکوه و عظمت گذشته ایران شد، به ضرورت درک مجدد و بازتعریفی از خود پی بردند و براین اساس گفتمان ایران شناسی شکل گرفت. همزمان اهداف سودجویانه شرق شناسان و عتیقه جویان غربی که با ناآگاهی پادشاهان قاجار همراه بود، گفتمان باستان شناسی ایران را شکل داد. بدین ترتیب گفتمان ایران شناسی و گفتمان باستان شناسی در ارتباطی تنگاتنگ و در یک برهه زمانی به منصه ظهور رسیدند. پژوهش حاضر با روش تبارشناسانه، درجه صفر پیدایش این گفتمان ها را جهت شناخت دال های مهم آنها و نحوه تأثیر و تأثرشان بر یکدیگر ارزیابی کرده است تا درک جامعی از مبانی نظری، مفاهیم و پیوندهای مشترک گفتمان های مذکور ارائه دهد. نتیجه ارزیابی دال های تأثیرگذار در این دو گفتمان عبارت است از آنکه مجموعه ای از تتبعات ایران شناختی برساختی جدید از هویت ملی ایرانیان منطبق با گذشته غرورانگیز تاریخی آنان پدید آورد و واکاوی های باستان شناختی داده های ملموس این اندیشه را فراهم و تئوری حاکم بر جامعه را رؤیت پذیر کرد.
میراث ادب دری: منظر ایرانی شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
5 - 5
حوزههای تخصصی:
سیزدهمین سال انتشار پیاپی فصل نامه دانشگاهی هنر و تمدن شرق را اینک در پیش رو داریم. در سیزده سالی که گذشت، کوشش مدیریت، گروه دبیران و نویسندگان هنر و تمدن شرق بر این بوده است که استوار بر شالوده های تاریخی و باستان شناختی، دریچه ای ایران شناختی به افق شرق فرهنگی بگشایند: این که از پیدایش و پرورش مفهوم ایران شهر و واژه ایران و آگاهی تاریخی ایرانی بیش از دو هزاره می گذرد، واقعیتی است تاریخی؛ بدین معنا که از روزگار ساسانیان تا به امروز، در سرزمینی پهناور از غرب آسیا و در همسایگی مرزهای فرهنگی غرب که تمدن های کهن سال یونان و روم پیشامسیحی و سپس بیزانس مسیحی آن را نمایندگی می کردند، مردمانی زیسته و بالیده اند که خویشتن را ایرانی دانسته اند؛ از مزار خرداد پور اورمزدآفرید که زندگی اش در قسطنطنیه بیزانس به پایان آمد (Nyberg, 1968) تا پایان ایلخانان، به نوشته «نزهت القلوب» حمدا... مستوفی قزوینی، سرزمین های میانه رودهای فرات و سیردریا و دربند قفقازیه تا خلیج فارس زیستگاه مردمانی بود که نسبت به هویت ایرانی خویش آگاهی تاریخی داشتند؛ برای نمونه، حتی سالیان سال پس از ساسانیان، شرف الدین کرد بدلیسی (1860) وقتی که به سفارش سلطان محمد سوم عثمانی کتاب «شرف نامه» را درباره تاریخ و تبار مردمان کردستان می نوشت، به نسب ساسانی پدران خویش اشاره دارد؛ باز آن که تاریخ سده های اسلامی ایران گواه بازاندیشی حکمت و فرهنگ ساسانیان است: حکمت خسروانی شیخ شهاب الدین سهروردی که از آذرآبادگان برخاست و به زبان فارسی ماندگار گشت (Corbin, 1971) و یا در نمونه ای دیگر، عصر خواجه نصیرالدین طوسی هر چند با یورش مرگبار مغولان به خراسان آغاز شد، اما پایان آن را خیزش فرهنگ ایرانی عصر خواجه رشیدالدین فضل ا... رقم زد که از ساسانیان سرمشق می گرفت؛ وانگهی همین پرسش شمس تبریزی که «زبان پارسی را چه شده است؟ بدین لطیفی و خوبی!» گفتمان دری را چونان زبان مدنیت ایرانی برکشید و با سنت شاهنامه نویسی دربار تبریز ایلخانی و پارسی نویسان ربع رشیدی پرورش یافت (Ajorloo, 2018) و البته اگر از بازتاب خاطره ایوان کسری در چکامه خاقانی شروانی و صفه مسجد علی شاه تبریزی تا واپسین ایلخان مغول یاد کنیم که خویشتن را انوشیروان عادل لقب داد و یادمان های فتح علی شاه قاجار در کنار نقش برجسته های شاهنشاهان ساسانی در ری و کرمانشاه را نیک بنگریم، همگی اندک نمونه هایی از پر شمار بن مایه های ادبی و تاریخی و باستان شناختی گواه بر پیوستگی اندیشه ایران شهری ساسانیان هستند. دوره ایلخانان روزگار گسترش زبان ادبی و دیوانی فارسی به بیرون از مرزهای ایران بوده است: ابن بطوطه که فارسی را در هندوستان سده هشتم آموخته بود، آن را زبان دیوانی هندوستان و زبان بازرگانان چین و راه ابریشم معرفی کرده است؛ کمااین که به نوشته «مقدمه» ابن خلدون، دیگر اندیشمند عصر خواجه رشیدالدین، ایرانیان بانیان گسترش صنعت و شهرنشینی شرق بودند.
بررسی رویکردهای مثبت، منفی و بی طرفانه سفرنامه ها به فرهنگ عامه دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
سفرنامه از مهمترین منابع دست اول برای پژوهش های فرهنگی به شمار می آید و سفرنامه های اروپاییان در دوران قاجار، چه از دید کمی و چه از دید کیفی، دارای بیشترین ارزش برای شناخت و بررسی فولکلور ایران هستند. فرهنگ عامه، خلقیات، آداب و رسوم و آیین های ایرانی بازتاب گسترده ای در سفرنامه های دوران قاجار داشته اند. همچنین سفرنامه های اروپاییان منبع بزرگی برای ایران-شناسان بوده و از پایه های مهم ایران شناسیِ غربی قلمداد می شوند. از این رو چگونگی بازنمایی این فرهنگ در نوشته های اروپاییان دارای اهمیت کلیدی است. این جستار کوشیده است با بررسی این سفرنامه ها و انجام دسته بندی داده های مربوط به فرهنگ عامه ایران، سویه ها و جزییات برخی باورها، آیین ها و روحیات ایرانی را بیرون کشیده، ارزیابی و تحلیل نماید. این بررسی نشان می دهد که بیشتر داده ها با نگاه مثبت یا بی طرفانه و تنها گزراشی/توصیفی به فرهنگ عامه ایران گردآوری شده اند و بخش کوچکی از داده ها نیز با رویکرد منفی و شرق شناسانه انجام شده اند.
معرفی کتاب ایران شناسی: هویّت، فرهنگ و خلقیات ایران
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
165 - 176
حوزههای تخصصی:
این جستار کتاب ایران شناسی: هویت، فرهنگ و خلقیات ایرانی نوشته زاگرس زند را معرفی می کند. مطالب کتاب در شانزده گفتارِ مفصل طرح شده است و نویسنده در پایان هر گفتار از آنچه سخن رانده، خلاصه ای و نتیجه ای هرچند کوتاه، تحت عنوان حاصلِ گفتار آورده است. زند به کتاب خود ماهیت علمی و آکادمیک بخشیده و این مهم را با پرداختن به چارچوب نظری و پیشبرد مطالب با درنظر گرفتن چنین چارچوبی و توضیح نظریه در گفتار یکم کتاب پی گرفته است. نویسنده در این کتاب مبحث هویّت ملی را با دو نگاه از درون و بیرون، از دوران باستان و با جمع آوری داده از متون اوستایی، سنگ نوشته های هخامنشی، سکه ها و معماری و ادبیات پارتی دوره اشکانیان و ادبیات کتیبه ای و سنگ نوشته های ساسانیان آغاز کرده است و این مبحث را در دوره ایران پس از اسلام با تکیه بر دوران آل بویه که ایران گرایی را با تشیع و تصوف همراه با تساهل دینی پیوند زده اند طرح کرده و سپس در دوران صفویه و بعد قاجار با تکیه بر سفرنامه هایی که از نگاه دیگری نوشته شده است توضیح داده و همچنین با توضیح نگاه از درون دو نویسنده مهم در این دوران جمالزاده و بازرگان پیش گرفته است. در گفتار پایانی با نقد نگاه ایران شناسان به شرح ارکان هویت ملی و سهم هر یک پرداخته است. واژه های کلیدی: هویت، فرهنگ، خلقیات ملی، سفرنامه، ایران شناسی، خودی، دیگری