مقالات
حوزه های تخصصی:
دین اسلام بر مبنای کتاب آسمانی قرآن و سیره معصومین(ع)، جهان بینی کامل و جامع الهی-اسلامی را برای بشر به ارمغان آورده است و از انسان ها می خواهد که برای رسیدن به غایت حیات خویش، در تمام روابط چه با خود، با خدا، با دیگران و با طبیعت اخلاقی زندگی کنند و در قرآن به کسانی که در این مناسبات مومن بوده و عمل صالح انجام دهند وعده ی حیات طیبه داده شده است. دغدغه ی ما در این مقاله این است که بر مبنای آیات قرآن، اعمال صالحی که انسان مومن در ارتباط با طبیعت باید انجام دهد تا به حیات اصیل و حقیقیِ ورای حیات دنیوی دست یابد، چیست؟ سخن این است که در مقابل این نگاه الهی به حیات و در بحث ما حیات طبیعت، جهان بینی مادی قرار دارد که بالاترین نوع نگاهی که به جهان هستی و به خصوص طبیعت پیدا کرده نگاه اومانیستی بر مدار خواست های خودخواهانه ی انسان بوده است و در نتیجه اعمال ضالّه و ظلم گونه ای نسبت به حیات طبیعت که خداوند آن را گاهواره ای برای رسیدن به غایت کمالش قرار داده انجام داده است؛ در نتیجه استنباط و تبیین اخلاق قرآنی در جهت حفظ طبیعت اولا: باطل کننده ی آن نوع نگاه مادی خواهد بود ثانیا: در صورت توجه به انجام رفتارهای قرآنی رفتارهای نامطلوب اصلاح خواهد شد ثالثا: جامعیت دین اسلام را برای زندگی راستین بشر ثابت خواهد کرد.
داوری اخلاقی بر مبنای استثنایی سازی موقعیت: کاوش پدیدارشناختی اخلاق پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف کاوش پدیدارشناختی فهم دانشجویان دکتری دانشگاه شیراز از اخلاق پژوهش انجام گرفته است و از طریق مصاحبه عمیق با 8 نفر، داده های مورد نظر جهت تحلیل جمع آوری گردید. داده ها با روش پدیدارشناسی تفسیری تحلیل و در اولین مرحله هفت زیر تم پیرامون موضوع مقاله حاضر استخراج گردید. در ادامه هفت زیر تم اولیه توسط محقق در دو تم اصلی: باز اندیشی در مفاهیم و برجسته سازی تعدد موقعیت ها مفهوم سازی شد. در نهایت استثنایی سازی موقعیت، به عنوان مفهوم مرکزی تجربه زیسته مشارکت کنندگان در مواجهه با شرایط متعارض اخلاقی که شیوه داوری اخلاقی آنها را تعیین می کند کشف شد. بنابراین افراد با رجوع به معانی مطلوب خود از مفاهیم و انتخاب گزینشی از موقعیت های چندگانه ای که با آن مواجه می شوند، تفسیری خاص و استثنایی از انجام رساله انجام می دهند. این شیوه تفسیر، آنها را یاری می رساند تا به مدیریت تعارضات و داوری اخلاقی بپردازند.
فضایل و ترابط آنها با قوای نفس از منظر مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکویه تحت تأثیر حکیمان یونانی فضایل را در گام نخست به چهار دسته – حکمت، عفت، شجاعت و عدالت – تقسیم می کند و از آن ها به عنوان فضایل رئیسه یاد می کند. او بر این باور است که حکمت فضیلت قوه ناطقه است و در سایه آن انسان به شناخت امور الهی و انسانی می پردازد و عفت فضیلت قوه شهوانی است و در صورت اتصاف انسان بدین فضیلت، او بر این قوه استیلا می یابد و تمایلات شهوانی خویش را بر اساس رأی و فکر صائب بکار می گیرد و از اسارت شهوات آزاد می گردد. از دیدگاه مسکویه شجاعت، فضیلت قوه غضبیه نفس انسان است، در صورتی که این قوه تحت سیطره قوه عاقله باشد انسان به فضیلت شجاعت متصف می گردد، و از مبادرت ورزیدن به امور مهیب و خوفناک هراسی به خود راه نمی دهد. آخرین فضیلت رئیسه و بنیادی از دیدگاه مسکویه، عدالت است. او یادآور می شود، در صورتی انسانی بدین فضیلت متصف می گردد، که واجد سه فضیلت بنیادی پیش گفته گردد. و در مجموع، دو قوه غضبیه و شهویه مطیع و منقاد قوه ناطقه گردند. با اندک تأمل در مطالب پیش گفته درمی یابیم که ترابط وثیق و مستحکمی میان فضایل بنیادی و قوای نفس برقرار است. حکمت ناشی از قوه ناطقه، عفت و شجاعت از سازگاری مثبت میان این قوای سه گانه نفس ایجاد می گردد
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی براساس فضیلت اخلاقی صبر با واسطه گری مؤلفه های اهداف پیشرفت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین مؤلفه های فضیلت اخلاقی صبر و اهمال کاری تحصیلی با واسطه گری مؤلفه های هدف گرایی در دانشجویان بود. بدین منظور260 دانشجو (150 پسر و 110 دختر) دانشگاه شیراز با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس صبر، مقیاس هدف-گرایی و مقیاس اهمال کاری تحصیلی پاسخ دادند. پایایی ابزارهای پژوهش به وسیله ی ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن ها به وسیله همبستگی درونی تعیین شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر در مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که از بین مؤلفه های صبر، مؤلفه های شکیبایی، متعالی شدن، رضایت و استقامت پیش بینی کننده منفی اهمال کاری تحصیلی بوده است. علاوه بر این هدف یادگیری در رابطه بین مؤلفه های صبر و اهمال کاری تحصیلی نقش واسطه ای را ایفا کرد. بر اساس نتایج این پژوهش و با توجه به این که صبر پیش بینی کننده منفی اهمال کاری تحصیلی می باشد، بنابر این پیشنهاد می شود، برای کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان برگزاری کارگاه های آموزش صبر مورد توجه قرار گیرد
تأثیر هوای نفس در فتنه های عصر امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش مؤلفه های هوای نفس(بغی، عدوان، شهوت و طغیان)، در فتنه های عصر امام علی(ع) است. عصر امام علی(ع) شاهد مردمانی بود که بر اساس عقل سلیم تصمیم نمی گرفتند، بلکه بر اساس امیال و هواهای نفسانی عمل می کردند. تمایلات نفسانی به چهار صورت: «بغی، عدوان، شهوت و طغیان» در ایجاد فتنه های عهد امام علی(ع) نقش ایفاء نمودند. «بغی» و ظلم های هواپرستانه ی اهل جمل، صفین و نهروان، سه فتنه ی پى درپى را پدید آورد. دسته ای از روی حسادت و گروهی به خاطر هلاکت نزدیکان خویش توسط امام علی(ع)، در جنگ های بدر و احد و... به دشمنی با ایشان پرداختند تا «عدوان»، صورت دیگر هوای نفس نیز در قالب کینه ها بروز پیدا نماید. «تمایلات شهوانی» نیز در شکل گیری فتنه های آن روزگار تأثیر بسزائی داشت، اشتیاق فتنه گران به مال و ثروت که ستون شهوات است، پایه ی اساسی فتنه های عصر حضرت(ع) بود. از سوی دیگر، نافرمانی از حجت و نماینده ی خداوند در میان بندگان مصداق «طغیان» است، که مردم پس از رحلت رسول خدا(ص) با گستاخى و وقاحت تمام، مرتکب آن گشتند و فتنه ها خلق کردند. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانه ای با مراجعه به منابع اصلی و نیز نرم افزارهای موجود در قالب پرونده های علمی به صورت ثبت اطلاعات در فیش های تحقیقی می باشد
بررسی رابطه سیاست و سعادت در اندیشه ارسطو و ابن مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه "سیاست" و "سعادت" از جمله مسائلی است که از دیر باز کانون توجه متفکران اخلاق اجتماعی قرار گرفته است. بررسی و مقایسه آراء دو متفکر بزرگ در این زمینه- یکی از یونان باستان و دیگری از حکمای اسلامی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر کوشیده است به روش تحلیلی - تطبیقی به تبیین چگونگی رابطه این دو موضوع و وجوه اشتراک و افتراق آراء ایشان در این زمینه بپردازد. هم ارسطو و هم ابن مسکویه، غایت سیاست و جامعه سیاسی را دستیابی به سعادت می دانند و مولفه های دستیابی به جامعه مطلوب سیاسی را همان عناصر وصول به سعادت مطرح می کنند. با توجه به تأثیر آراء ارسطو بر اندیشه های ابن مسکویه، تفاوت در جهان بینی این دو متفکر، تفاوت در برخی مباحث را موجب شده است. ارسطو معیار مطلوب بودن جامعه سیاسی و وصول به سعادت را زندگی بر طبق فضیلت می داند. اما با توجه به جهان بینی توحیدی ابن مسکویه، او شریعت را عنصر لاینفک سیاست می داند و بهترین نوع سیاست را سیاست الهی معرفی می کند.
خویشتن داری و نقش آن در آرامش نفس از منظر افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درجهت حل معضل ناآرامی و اضطراب انسان معاصر، با تکیه بر آرای افلاطون، نشان می دهد، ازجمله راه های تحقق آرامش نفس، پای بندیِ آدمی به فضایل و در رأس آنها خویشتن داری است. افلاطون پس از ترسیم منزلت انسان در هستی به عنوان موجودی بهره مند از قوه ی عاقله و مستقر در شبکه ی خویشاوندی مثل، به تحلیل و نقد درک عامیانه ی خویشتن داری پرداخته و آن را بازاندیشی می کند. به زعم او، برداشت عامه از مفهوم خویشتن داری در معنای مالکیت فرد بر نفس خویش، ضمن تناقض ذاتی و کارکرد صرفاً شخصی آن، به استتار عملکرد واقعی عقل می انجامد؛ زیرا خویشتن داری همان نظام مندی و هارمونی نفس است که در نتیجه ی حاکمیت عقل بر قوای محکوم نفس حاصل شده و بدین وسیله فرد را به ثبات نفس و نوعی مصونیت و استقامت دربرابر انواع هیجانات سوق داده، آرامش او را تأمین می کند. ازاین رو به زعم افلاطون، آرامش آدمی بر امری درونی استوار است و همواره در نظم حاکم بر نفس تعیّن می یابد. براین اساس می توان گفت، مهم ترین عامل ناآرامی انسان معاصر، بحران معرفتی او از خود و نیروی درونی خویش است؛ فلذا برای حل این بحران، باید ماهیت الهی نفس و نظم حاکم بر آن را به او یادآوری کرد؛ امری که در فلسفه ی افلاطون در فضیلت خویشتن داری، صورت بندی می شود
تبیین جامعه شناختی و بستر اخلاقی بنیان های گفتگو در اندیشه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با تبیین جامعه شناختی، به بررسی بنیانهای گفتگو در اندیشه امام خمینی(ره) ، با استفاده از روش اسنادی وتحلیل محتوی متون وتاکیدبرادبیات نظری تحقیق برگرفته ازآیات قرآن وتئوری رهبری فرهمندانه ماکس وبر و تئوری انقلاب کرین برینتون می پردازد. دربخش اسنادی از اغلب آثار امام خمینی (ره) فیش برداری شده است.عظمت امام این است که اصالت فکرش را در آثارش بتوانیم نشان دهیم ، بنابراین، توجه به اندیشه امام بیشترازگذشته ضروری است .امام با اخلاق و منش متعالی خود توانست، نظم فکری را به نظم اجتماعی با ساختاری جدید تبدیل کند و با تحلیل انتقادی گفتمان های قبلی آنها را به چالش کشید. پس می توان گفت امام با تأسی از روش انبیاء به گفتگو می پرداخته واز گفتگو بیشتر در تبیین واصلاح واشاعه استفاده نموده است، که البته در صورت عدم نتیجه به قیام وجنگ می پرداخت. امام با رویکرد تعاملی خود، اندیشه های یکسویه وجانبدارانه را به موزه های تاریخ اندیشه سپرد.ایشان درتعاملات دیپلماتیک با توجه به اصول اخلاقی ومصلحت جامعه ودفع مفاسد به تدبیر امور می پرداختند، پس در تحلیل اندیشه هایشان بایستی به این اصول ثابت تفکرشان توجه نمود. طرح اندیشه مذهبی واخلاقی در جهان وجهانی شدن اسلام، آگاهی بخشی، تمایز اسلام واقعی از اسلام آمریکایی، توجه خاص به نیروی انسانی، کاربست مفاهیم برمبنای اسلام، رعایت احترام متقابل و رعایت عدالت بین دولت ها، مصلحت اندیشی، تعمق وواقع بینی، خلق باوری، آینده پژوهی مبانی گفتگواو را تشکیل می دهند.
تحلیل رابطه جو اخلاقی و نوآوری از طریق متغیر واسطه گر خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت خلاقیت و نوآوری برای بقا سازمان در دنیای امروزی، پژوهشهای متعددی در زمینه عوامل ایجاد کننده خلاقیت و نوآوری صورت گرفته اما تحقیقات بسیار کمی در زمینه تاثیر جو اخلاقی بر خلاقیت و نوآوری صورت گرفته است. این پژوهش درصدد است با معرفی مفاهیمی چون جو اخلاقی، خلاقیت و نوآوری به بررسی رابطه میان این مفاهیم و نحوه تاثیرگذاری آنها بپردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها مشابه تحقیقات توصیفی-همبستگی است. جامعه مورد نظر، کارکنان بانک ملی مشهد بوده و داده های مورد استفاده از کارکنان بانک ملی جمع آوری شده است. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه 9 سوالی خلاقیت، پرسشنامه 8 سوالی نوآوری و پرسشنامه 8 سوالی جواخلاقی بودند. جهت تحلیل یافته ها و تایید الگوی پژوهش از الگوسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. نتیجه پژوهش گویای آن است که جو اخلاقی به صورت مثبت و معنی داری بر خلاقیت و نوآوری تأثیرگذار بوده اما متغیر میانجی بر شدت این رابطه تاثیر نداشته است. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که تاثیر مستقیم جو اخلاقی بر نوآوری بیشتر از تاثیر جو اخلاقی بر نوآوری از طریق متغیر میانجی خلاقیت است.
بررسی و بازخوانی دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی درباره عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی مفهوم بنیادین عدالت در اندیشه هر اندیشمندی از اهمیت بسزایی برخوردار است. خواجه نصیرالدین طوسی یکی از اندیشمندانی است که درباره مساله عدالت سخنان گرانبهایی را بر زبان رانده و آثار سترگی را به رشته تحریر در آورده است. خواجه با رویکردی تلفیقی از اندیشه های فلاسفه یونان (آراء افلاطون و ارسطو) و آموزه های فلسفی و کلامی، توانسته است با ابزار عقل و نقل، ابعاد مغفول مانده کلامی عدالت را روشن و رویکرد اسلام به مقوله عدالت را به درستی تبیین نماید. او با بهره مندی از این روش، میان عدالت و دیگر بخش های حکمت عملی اسلام، انسجام و هماهنگی ایجاد نموده است.در این پژوهش تلاش شده است تا به شیوه تحلیلی- توصیفی با رجوع به آثار به جا مانده از خواجه به ویژه کتاب اخلاق ناصری جایگاه عدالت در منظومه فکری خواجه تبیین گردد.
نژادپرستی در فلسفة اخلاق کانت با تکیه بر امر مطلق کانتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نژادپرستی در معنای فراگیر خود به معنای برتری برخی انسان ها بر برخی دیگر به واسطه نوع نژاد آن هاست. موضوع نژادپرستی در علوم مختلفی از جمله سیاست، جامعه شناسی، حقوق، روان شناسی و به ویژه علم اخلاق مورد توجه قرار گرفته است. در برخی سیستم های اخلاقی، همچُون دستگاه فلسفه اخلاق کانت، موضوع نژادپرستی، همانندِ بسیاری از موضوعات موردیِ دیگری، مورد توجه خاص قرار نگرفته است. اما این امر بدین معنا نیست که نتوان بر اساس آن سیستم، نژادپرستی را بررسی کرد. در این نوشتار سعی بر آن است تا بر اساس دستگاه اخلاقی کانت و با شرح و توضیح سه تنسیق مشهور او از امر مطلق، به استخراج و استنتاج نظر کانت در باب بحث نژادپرستی پرداخته شود. در فرجامین تحقیق، این نتیجه رُخ خواهد نمود که کانت، بر اساس دستگاه اخلاقی خود، نمی تواند نژادپرستی را موجّه بداند. در نظر کانت، فضیلت اخلاقی عبارت است از ادای تکلیف یا فعل مطابق تکلیف، که این امر نمی تواند ارتباطی با نوع نژاد فاعلِ فعل داشته باشد. این امر در حالی است که برخی، پاره ای از نظرات او، از جمله امر مطلق متعیّن، را موجب بروز عقاید نژادپرستانه می دانند.
انسان شناسی تکاملی و بن بست اخلاقی آن: با تأکید بر قانون طلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان و تاثیر آن بر نگرش اخلاقی یکی از مسائل مهم در فلسفه است. انسان شناسی تکاملی به عنوان یکی از محصولات عصر جدید با بن بست چاره ناپذیری در حوزه اخلاق مواجه است به نحوی که امکان هر نوع سازش منطقی میان آن و خدا گرایی توحیدی را منتفی می سازد. ابعاد مختلفی را می توان محور تضاد میان انسان شناسی تکاملی و اخلاق نشان داد. تحقیق حاضر محدود به قانون طلایی خواهد بود و هدف نویسنده نشان دادن ناسازگاری موجود میان انسان شناس تکاملی و قانون طلایی است. بر اساس این قانون " برا ی دیگران همان را باید دوست داشت که برای خود دوست داریم". تبدیل قانون طلایی به یک قانون غیر قابل دفاع و نگرش ساده لوحانه که صرفا منفعت فردی در آن توصیه می گردد از عمده ترین بحرانی است که انسان شناسی تکاملی به لحاظ اخلاقی به همراه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و تمسک به تبیین علی به معنای کشف روابط علی بین احکام و گزاره های مورد بررسی انجام می شود.