مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۶۱.
۵۶۲.
۵۶۳.
۵۶۴.
۵۶۵.
۵۶۶.
۵۶۷.
۵۶۸.
۵۶۹.
۵۷۰.
۵۷۱.
۵۷۲.
۵۷۳.
۵۷۴.
۵۷۵.
۵۷۶.
۵۷۷.
۵۷۸.
۵۷۹.
۵۸۰.
تربیت
حوزههای تخصصی:
هدف : این مقاله در صدد بود تا تأثیر روش نیازمحور بر تربیت اخلاق دانش اندوزی دانشجومعلمان دختر پردیس بنت الهدی صدر دانشگاه فرهنگیان استان گیلان را در نیمسال دوم تحصیلی 98-1397 بررسی کند. روش: این پژوهش بر اساس شیوه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. یافته ها: بیشتر توانمندی های انسان به دانایی برمی گردد و دانایی جز با دانش اندوزی به دست نمی آید. شخصیت آدمی در پرتو کسب دانش و معرفت، در تمامی ساحتهای وجودی، به رشد و تکامل می رسد. به همین دلیل، جامعه هایی که علوم و معارفشان در رشته ها و زمینه های مورد نیاز رشد نکرده باشد، نمی توانند به شکوفایی برسند. در زمان حاضر اخلاق به عنوان یکی از ضروریات جامعه دانشگاهی کشور محسوب می شود و تقویت و رشد اخلاق دانش اندوزی با توجه به تأثیر آن بر رفتار علمی ما در مراحل تحصیل، تدریس، تحقیق و خدمات علمی، از الزامات کشور به شمار می رود. نتیجه گیری : روش تدریس نیازمحور بر تقویت و پیشرفت اخلاق دانش اندوزی دانشجومعلمان مؤثر بود.
مؤلفه های قدرت نرم بانوان در بصیرت افزایی جامعه در تقابل با جنگ نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نیروهای ضد نظام اسلامی در تلاش اند در قالب جنگ نرم شناختی، زمینه مبارزه درون دینی را در جوامع اسلامی ایجاد و از این طریق، جامعه اسلامی را دچار اضمحلال هویتی کنند. بصیرت افزایی، بنیادی ترین راهبرد در پیشگیری و مقابله با جنگ نرم شناختی است و بانوان با توجه به گستره قدرت تأثیرگذاری، نقش بی بدیلی در این مهم دارند؛ پژوهش حاضر با هدف تبیین مؤلفه های قدرت نرم بانوان در بصیرت افزایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر نوع و هدف، کاربردى است و با روش توصیفى- تحلیلى اجرا شده است. داده هاى تحقیق از طریق بررسى اسنادى، فیش بردارى و با رویکرد کیفی صورت گرفته است. سیره بانوان تأثیرگذار به عنوان جامعه تحقیق و روایاتِ ناظر به اهداف پژوهش، به عنوان نمونه تحقیق استفاده شده است. پس از ترسیم مفهوم شناسی پژوهش، مؤلفه های قدرت نرم، تبیین شده و به تحلیل کاربست آن در بصیرت افزایی پرداخته شده است. یافته ها: حاکی از آن بود که قدرت نرم بانوان، حقیقتی مشکک است که گاه با شجاعت و عاطفه و گاه با اقتدار و اطاعت ظهور می یابد. نتیجه گیری: مؤثرترین نقش بانوان در قالب قدرت نرم، اصلاح سامانه معرفتی افراد است که متناسب با موقعیت مکانی و زمانی، با اشکال متفاوتی بروز و ظهور می یابد.
تحلیل آموزه های تربیتی در داستان های برگرفته از کلیله و دمنه و مرزبان نامه درمجموعه آثار آذریزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل آموزه های تربیتی در داستان های برگرفته از کلیله و دمنه و مرزبان نامه در مجموعه آثار آذریزدی چکیده باتوجه به وسعت کاربرد داستان های برگرفته از کلیله و دمنه و مرزبان نامه در قصه گویی برای کودکان و نوجوانان در ایران، هدف پژوهش حاضر تحلیل آموزه های تربیتی این داستان ها در پرمخاطب ترین بازنویسی فارسی آن اثر مهدی آذریزدی بوده است. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و براساس ماهیت، آمیخته ی بهم تنیده بود و تحلیل محتوای کیفی و کمی به صورت موازی همگرا برای مجموع 46 قصه از کلیله و دمنه و مرزبان نامه در مجموعه ی هشت جلدی قصه های خوب برای بچه های خوب انجام گرفت. تحلیل محتوای کیفی از نوع تلخیصی قیاسی بوده و مؤلفه ها و زیرمؤلفه های تربیت با مرور ادبیات پژوهش، شناسایی و پس از تأیید 61 مؤلفه از سوی خبرگان، فهرست وارسی برای انطباق محتوا با ساحت های یادشده به کار گرفته شد. روش شناخت مضامین براساس شناخت کلمات و عبارات مترادف یا تکراری، اصطلاحات، عبارات و واژه های کلیدی بود و به مضامین نهان و آشکار متن توجه شد. کدگذاری پس از مطالعه ی مکرر متن صورت پذیرفت و محتوا براساس وجوه مشترک با هر یک از مقولات اولیه و ثانویه تحلیل گردید. یافته ها نشانگر شناسایی 390 آموزه ی تربیتی در مؤلفه های هفت گانه ی تربیت در این داستان ها بود و آزمون «خی دو»، وجود تفاوت بین میزان توجه به آموزه های تربیتی در داستان ها را تأیید کرد. رشد و تقویت عقلانیت و خردورزی، تربیت اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و اقتصادی به ترتیب در مرکز توجه آموزه های تربیتی در محتوا بوده و برای تربیت در این ابعاد پیشنهاد می گردد؛ ولی به دلیل فقدان یا کمبود محتواهایی پیرامون تربیت جنسی و پس از آن تربیت سیاسی، این داستان ها برای تربیت کودکان در این دو بعد توصیه نمی شود.
آسیب شناسی نظام تربیتی نسل تمدن ساز در بیانیه ی گام دوم انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷
215 - 232
حوزههای تخصصی:
نظام سازی تحول گرایانه به منظور تربیت نسل جوان انقلابی و اثرگذاری آن در طول سال های بعد از انقلاب اسلامی، ازجمله دوران دفاع مقدس، را می توان از مهم ترین تجربه های جمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد اهداف و آرمان اصلی آن، ایجاد تمدن جدید اسلامی، در نظر گرفت. در این راستا، تربیت نسل تمدن ساز برای آینده انقلاب، هدفی ارزشمند و البته به زعم بسیاری از صاحب نظران کاری دشوار است و ممکن است با آسیب های ناشناخته ای همراه باشد؛ بنابراین، مسئله اصلی این پژوهش، آسیب شناسی نظام تربیتی با نگاه تربیت نسل تمدن ساز است که در متن بیانیه گام دوم، نقشه راه تربیتی نسل آینده انقلاب، بروز و ظهور یافته است. روش این مطالعه، به صورت تحلیل محتوای کیفی است که در گام اول، متن بیانیه طی چندین مرحله از سوی نویسندگان، با نگاه نکته سنجی و استخراج کدهای اصلی، مطالعه شد و با روش تحلیل محتوای کیفی، مؤلفه ها و مقوله های مرتبط با کدهای اصلی استخراج شدند؛ در گام دوم نیز موانع و آسیب های بیرونی و درونی دسته بندی شدند. یافته های تحقیق بیان کننده این است که نسل جوان تمدن ساز ما از یک طرف، دارای آسیب های درونی، مانند عدم درک صحیح از موقعیت ها، فاصله از خطوط اصلی، عدم شناخت صحیح از گذشته، عدم استفاده از تجربیات گذشتگان، ترس کاذب و عدم رعایت اولویت ها است و از طرفی دیگر، با موانع بیرونی، مانند تحریف حقایق از سوی دشمنان، رهزنان فکر و عقیده، مأیوس سازی مسئولان، سیاست های تبلیغی و تحلیل های مغرضانه دشمنان، کانون های ضدمعنویت و تلاش برای القای سبک زندگی غربی رو به رو است.
الگوی تربیت اخلاق فردی و اجتماعی زمینه ساز ظهور (الگوی تعالی انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی تربیت اخلاق فردی و اجتماعی زمینه ساز ظهور مبتنی بر شناسایی ابعاد و مؤلفه های تربیت اخلاق فردی و اجتماعی زمینه ساز ظهور بود. روش: پژوهش حاضر از منظر ماهیت و روش جمع آوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و راهبرد پژوهش ترکیبی (کیفی و کمّی) است. جامعه مورد مطالعه، خبرگان سازمان های مذهبی و فرهنگی بودند و نمونه گیری به شکل هدف مند انجام و در مجموع 25 نفر انتخاب شدند. پس از تعریف موضوع و انجام مطالعات اکتشافی، کتابخانه ای و تحلیلی متون اسلامی مرتبط با تربیت اخلاقی، ابعاد و مؤلفه های متغیرها از طریق روش دلفی و پرسش نامه پژوهش گرساخته گردآوری شد و براساس روش های آماری کیفی توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 تحلیل و نهایتاً تناسب الگو به اجماع خبرگان رسید. در ادامه تحلیل عاملی تأییدی هر یک از متغیرهای پژوهش توسط نرم افزار اسمارت پی ال اس3 انجام شد. یافته ها: براساس یافته ها، الگوی تعالی انسان دارای ۵ بُعد (اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، رفتار اجتماعی، شناخت اجتماعی و احساس اجتماعی) با 18 مؤلفه (تقوای فردی، هدایت یافتگی فردی، عمل به واجبات و مستحبات، تواضع و فروتنی، استقامت، ارتقای سطح تربیت و تهذیب، محبت در میان مردم، احترام و اعتماد میان مردم، رشد علمی و عقلی مردم، وحدت و عدم تفرقه، عدالت خواهی فراگیر، مبارزه با امتیازات طبقاتی، مقابله با تبعیض نژادی، حذف تجمل گرایی و امنیت همه جانبه، ویژگی های رفتاری، ویژگی های شناختی و ویژگی های احساس اخلاق اجتماعی) می باشد. نتیجه گیری: از آن جایی که ساخت روایی مشترک متقاطع، میزان پایایی مرکب و میانگین واریانس های استخراج شده در الگوی پژوهش در سطح قابل قبول بود، الگوی مناسبی تشخیص داده شد.
رابطه عملکرد خانواده با سبک تفکر در تربیت کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین رابطه عملکرد خانواده با سبک تفکر در مادران کودکان مهد کودک شهر قم انجام پذیرفت. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مهد کودک شهر قم که زیر نظر سازمان بهزیستی شهر قم بودند، صورت گرفت. ۱۴۱ نفر از مادران کودکان مهد کودک به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر(1992) و پرسشنامه استاندارد ابزار سنجش خانواده (1983) استفاده شد. داده ها با آزمون معناداری همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد رابطه مثبت و معناداری بین متغیر عملکرد خانواده با سبک تفکر وجود داشت(0/01>p < /span>). سبک تفکر جزئی رابطه منفی و معناداری با عملکرد خانواده در سطح معنادار یک صدم داشت و بین سبک تفکر قضایی با عملکرد خانواده رابطه منفی و معنی داری برقرار بود. سبک های تفکر سلسله مراتبی، کلی، رابطه منفی و معنی داری با عملکرد خانواده برقرار کردند. سبک تفکر اولیگارشی، درونی، محافظه کار، آزاد اندیش، رابطه مثبت و معناداری را با عملکرد خانواده به ترتیب برقرار کردند. نتیجه گیری: تربیت و عملکرد موجود در خانواده بر شکل گیری و پرورش سبک های تفکر افراد از زمان کودکی تأیر بسزایی می تواند داشته باشد.
واکاوی نقادانه فهم نو معلمان دوره ابتدایی از مفهوم «تربیت»: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی باهدف واکاوی نقادانه ی فهم نومعلمان دوره ابتدایی از مفهوم تربیت است که با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری هدفمند با معیار اشباع نظری است. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15نفر از نومعلمان که در سال تحصیلی 1402-1401 در مدارس ابتدایی شهرستان فِلارد از توابع استان چهارمحال وبختیاری در حال تدریس بودند، به دست آمد. پرسش های مصاحبه برپایه ی چارچوب نظری پژوهش در دو مرحله طراحی و ویرایش شدند. هم چنین داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها بیانگر آن است که شش انگاره یِ تربیت مؤمن پرور، تربیتِ آداب دان، تربیت شهروندمدار، تربیت آگاهانه، تربیت نوگرا و تربیت سرسِپرده به عنوان مقوله های فرعی و سرانجام مقوله ی اصلیِ آشفتگی در نظر پریشانی در عمل، نماینده ی فهم نومعلمان از مفهوم تربیت است. برپایه ی رهیافت های پژوهش، فقدان ادراک معنای تربیت واقعی ممکن است سبب شود که در فعالیت های تربیتی آن چه در واقع وسیله ای بیش نیست هدف انگاشته شود و جریان رشد در نیمه ی راه متوقف گردد. سخن دیگر این پژوهش و البته جانِ کلام آن، پرهیز از ساده اندیشی و سهل نگری پیرامون مفهوم و عملِ تربیت است. برای روگردانی از این آفت، موضوع تربیتِ معلم، قبل از شروع معلمی و بعد از آن، نیازمند دقت نظری ژرف اندیشانه و همه جانبه است.
الگوی کاربرد مولفه های اخلاق محور در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی (مورد مطالعه: دوره متوسطه اول آموزش و پرورش استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
160 - 139
حوزههای تخصصی:
برای تربیت نیروهای اخلاقی، باید یک نظام آموزش و تربیت مبتنی بر اخلاق را شکل داد هدف این پژوهش، ارائه مدل کاربردی اخلاق محور در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی می-باشد. روش پژوهش حاضر مطالعه موردی کیفی است و روش گرداوری اطلاعات از طریق مصاحبه و پرسشنامه و روش تحلیل نیز تحلیل مضمون با رویکرد زمینه ای است. جامعه آماری دربخش کیفی (مصاحبه) شامل 13 نفراز مدیران سازمانی و مدارس متوسطه اول استان گلستان به صورت مطالعه موردی و در بخش کمی (پرسشنامه) تعداد 382 دانش آموز مقطع متوسطه اول به روش تصادفی طبقه ای بودند. تحلیل داده ها دربخش کیفی باکدگذاری بازو محوری با MaxQDA و دربخش کمی از طریق رگرسیون و تحلیل مسیر در SPSS و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد که در ارتباط با مضامین مدل کاربردی اخلاق محور مجموعا تعداد 397 مضمون در قابل 7 حوزه شامل حوزه شناختی، حوزه عاطفی، حوزه مهارتی و مدیریتی، حوزه برنامه ریزی و دانش، حوزه تفکر و توانایی، حوزه فردی و شخصیتی و حوزه نگرش و اعتقادات دینی را نام برد و در قسمت کمی (پرسشنامه) باتوجه به مولفه های از پیش تعیین شده طبق نظریات علمی مشخص شده تنها 8 مولفه شامل احترام به دیگران، برتری جویی و رقابت طلبیف رعایت احترام نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی، سازگاری اجتماعی، سازگاری فردی، شجاعت اخلاقی، صادق بودن و عدالت و انصاف مورد تایید قرار گرفتند. در یک الگوی کلی می توان بیان نمود که باورها و عقاید و اعمال مذهبی افراد و همچنین خانواده ی آن ها نقش مؤثری در بهزیستی اخلاق کاربردی شان ایفا می کند.
تحلیل روش تربیتی تجربه گرایانه پدری در قابوس نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
173 - 184
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد کمتر شناخته شده در کتاب قابوس نامه اثر عنصرالمعالی از آثار اواخر قرن چهارم در نثر فارسی، رویکرد تربیتی آن است. این کتاب که خطاب به گیلانشاهِ نوجوان؛ پسر عنصرالمعالی نوشته شده است، مجموعه ای از پندها در چهل و چهار باب است و به این دلیل از نظر تربیتی برجسته است که با گفتمانی عاری از نصیحت و با لحنی عاری از امر و نهی مستقیم و با آگاهی کافی از روان شناسی نوجوان با او به صحبت می پردازد و تلاش می کند با رویکردهای تربیتی از ورود نوجوان به عرصه های مخاطره آمیز جلوگیری کند. داعیه پژوهش حاضر واکاوی رویکردهای نوین تربیتی در این کتاب بر اساس رابطه والد_ نوجوان است و نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده قابوس نامه، پیری آگاه، خوش فکر، مسامحه گر و روان شناس است که با آگاهی از روحیات نوجوان بر چگونگی صحبت بر وی آگاهی دارد و چهار مقوله ارتباط و درک نوجوان، فرزندپروری، کنترل عشق هیجانی و مدیریت ارتباط با دوستان از موضوعات تربیتی در قابوس نامه است.
بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به هرمنوتیک فلسفی گادامر و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
51 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان تحقق مدارای معرفت شناختی با اتکا به عناصر سازنده ی هرمنوتیک فلسفی گادامر و بیان دلالت های تربیتی آن است. روش مورد استفاده این پژوهش روش تحلیل مفهومی است. از طریق این روش می توان تبیینی صحیح و روشن از معنای مفاهیم بواسطه توضیح رابطه ی آن با سایر مفاهیم بدست داد. در این پژوهش با استفاده از این روش، از طریق تحلیل مفاهیم دیدگاه گادامر، پیش فرض های فلسفی وی درباره ی مدارای معرفت شناختی تبیین می گردد. سپس دلالت های تربیتی به واسطه ی این این تحلیل، استنتاج می گردد. در ارتباط با مدارای معرفت شناختی ایده ی صریحی وجود ندارد و آنچه بیان شده سطوح مختلف مداراست. این پژوهش این مفهوم را در سطوح بالاتر، مورد بررسی قرار داده و مفهوم مدارای معرفت شناختی را روشن کرده است. هرمنوتیک فلسفی گادامر می تواند مبنای مناسبی برای دستیابی به مدارای معرفت شناختی باشد. با توجه به اینکه تنوع افکار و عقاید در جامعه ی امروز قابل انکار نیست، آموزش مدارای معرفت شناختی در جریان بیلدونگ با فهم و تفاهم گره خورده است. لازمه ی یک نظام تربیت اجتماعی منسجم، در نظر گرفتن حقوق متقابل افراد انسانی در جامعه می باشد. مباحث مورد بحث گادامر می تواند به ما آموزش دهد برای حرکت در مسیرِ حقیقت، به نگاه دیگری و فهم او از رویدادها توجه داشته باشیم. این توجه به دیگرپذیری موجب می شود قادر به گفت وگوی مؤثر و سازنده باشیم.
آموزش، شکوفایی و تربیت: نسبت و چگونگی کاربست این مفاهیم در عمل تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی مفهومی و تبیین رابطه سه مفهوم اساسی تربیت، آموزش و شکوفایی و استنتاج کارکردهای آن در نظام تربیتی است. برای این منظور از روش تحلیلی-استنتاجی استفاده شده است. در ابتدا به تبیین سه مفهوم آموزش، شکوفایی، تربیت و نسبت آنها با هم پرداخته شده است و با مرور آثار کلاسیک و نو در حوزه تربیت، درصدد تحلیل این مفاهیم و چگونگی کاربست آنها در نظام تربیتی است. نتایج پژوهش نشان از این دارد که سه مفهوم تربیت، آموزش و شکوفایی به مثابه حوزه های مجزا دارای حالات و کارکردهای خاص هستند. آموزش مجموعه ای از فرایندها است که هدفشان تسلط همراه با فهم است. اما حالت انحرافی و ضعیف آن زمانی است که صرفا تسلط بدون فهم مد نظر باشد. حالتی که به آن کارآموزی گفته می شود. شکوفایی به فعلیت رساندن ویژگی های عمومی (رشد) و ویژگی های منحصربه فرد (نبوغ) توجه دارد. حالت انحرافی در رابطه با شکوفایی عدم تمایز رشد از تحول، تحول از نبوغ و نبوغ از علاقه است. اما تربیت زمانی شکل خواهد گرفت که آموزش و شکوفایی یک شرط ضروری را به همراه داشته باشند. این شرط، ارزشمندی ذاتی است. ارزشمندی ذاتی منجر به آن می شود که نتیجه فرایندهای آموزشی و شکوفا کننده، فردی تربیت یافته یا فرهیخته قلمداد شود. ارزشمندی همچنین حیات بخش و ایجاد کننده روح بر فعالیت های آموزشی و شکوفا کننده مدرسه خواهد بود. رابطه میان مفاهیم فوق چنین است که آموزش و شکوفایی زیربنای تربیت هستند. یعنی تا آموزش و شکوفایی شکل نگیرد تربیتی نیز صورت نخواهد گرفت. از طرف دیگر تربیت حکم روبنا را دارد که هدفش جهت دهی به دو مولفه دیگر است.در صورت فقدان تربیت، نظام مدرسه ای صرفا ماهیتی ابزار گرایانه داشته و فاقد روح و انسانیت خواهد بود. پیشنهادات منتج از این پژوهش که شامل راهکارهایی برای معلمان، مربیان و مجریان برنامه های تربیتی خواهد بود بدین صورت قابل ارائه است: ضرورت تمایز موضوعات فاهمه ای و بی نیاز از فهم و اصالت بخشیدن به هردو، توجه به اهمیت و جایگاه روش های فعال و غیر فعال، تمایز مفاهیم رشد و تحول در شکوفایی، ضرورت نقش هدایت گری تربیت در رابطه با آموزش و شکوفایی به منظور دوری از ابزارانگاری، در هم تنیدگی فهم، چیرگی و رغبت در امر آموزش و شکوفایی، تمایز کوشش و رغبت و تلاش برای منطبق نمودن آنها، تمایز یادگیری و کارآموزی.
امنیّت و آسایش خانواده و تربیت فرزند در سایه مهر مادر و اقتدار پدر
پایه های تربیتی دارای وجود مِهر مادر و اقتدار پدر شکل می گیرد. مهر مادری جزء مهم ترین ارکان تربیتی در خانواده است. بسیار از انحرافات ، عقده های روانی ، ضعف های اخلاقی ، زاییده کمبودمحبّت است. اولین آسیب فرزند پروری در خانواده ، شکسته شدن اقتدار مرد است. رفتارهایی مانند بی احترامی و پرخاش کردن به مرد ، جرّ و بحث و قهرمانی بامرد و گریه کردن زن ، باعث شکسته شدن اقتدار مرد می شد. این پژوهش با هدف « بررسی امنیّت و آسایش خانواده و تربیت فرزند در سایه مهر مادر و اقتدار پدر » انجام شده است. با توجّه به هدف ، نوع و ماهیّت نظری این مقاله ، کتابها و مقالات مربوط ، به صورت ژرفانگری بر اساس نوع جستجوی کیفی ، بررسی و تحلیل شده است. روش تحقیق بر اساس راهبرد و مسیر اجرا با رویکرد توصیفی- تحلیلی و غیر آزمایشی و مبتنی بر داده های کتابخانه ای است. نتیجه را خداوند مرد را بر پایه اقتدار و زن را بر پایه لطافت آفرید. مرد نباید لطفت همسر خویش را از بین ببرد و زن هم نباید به اقتدار شوهر خویش آسیب بزند. فرزند پروری موفّق ، محصول مشارکت ، اتّحاد ، احترام متقابل ، نظارت پدر و مادر ، حفظ اقتدار مرد ، مهر و محبّت تمرین به فرزندان است.
تبیین و بررسی دیدگاه تربیتی استاد شکوهی در باب تربیت انسان فرهیخته
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف:هدف پژوهش حاضر، تبیین و بررسی دیدگاه تربیتی استاد شکوهی در باب تربیت انسان فرهیخته است. روش ها در این پژوهش از برای پاسخ گویی به سؤال های تحقیق از روش تحلیلی و استنتاجی استفاده شده است. در این پژوهش به تعدادی از آثار استاد شکوهی نظیر؛ «مبانی و اصول آموزش و پرورش» ،« تعلیم و تربیت و مراحل آن» ،« اندیشه هایی درباره آموزش و پرورش»، «تعلیم وتربیت ترجمه» و« مربیان بزرگ» که با مباحث انسان شناسی و تعلیم وتربیت مرتبط بوده و در این آثارکمال انسانی را به تصویرکشیده، مراجعه شده است. یافته ها: از نظر شکوهی تربیت انسان فرهیخته مستلزم مبانی تعلیم و تربیت(علمی و فلسفی) است.انسان فرهیخته استاد شکوهی در چارچوب یا زمینه ای که درآن نظام فکری و فلسفی وی شکل گرفت، معنا می یابد. از نظر استاد شکوهی مراحل تربیت انسان فرهیخته به ترتیب از مرحله پرستاری شروع سپس به مرحله تأدیب و آنگاه نوبت به تعلیم فرا می رسد. او برای هریک از این مراحل ویژگی ها و مختصات خاصی را در نظر می گیرد که در تربیت انسان فرهیخته باید مورد توجه قرارگیرد. نتیجه گیری: هدف غائی تربیت از دیدگاه شکوهی این است که مقدمات حرکت و هدایت آدمی را در صراط مستقیم پرستش پروردگار فراهم آورد و در این راستا هدف آموزش و پرورش، تربیت انسان فرهیخته ای مؤمن،متقی، مسئول در رابطه با خالق، مفید و متعهد در رابطه با جامعه و متفکر وخلاق و مولد در رابطه با عالم طبیعت است.
تحلیل محتوای اندیشه تربیتی امامین انقلاب با محوریت قیام الله
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای اندیشه تربیتی امامین انقلاب با محوریت قیام لله است. نوع پژوهش کیفی بوده و روش آن تحلیل محتوا است. هشت مقوله اصلی پیرامون قیام لله، به همراه مفاهیم آنها به دست آمد، که شامل مفهوم و ماهیت قیام لله (خود را مسئول دانستن، دفاع از حقیقت و ...)، اهمیت قیام لله (تنها موعظه الهی، عامل اصلی و روح معجزه انقلاب اسلامی و ...)، انواع قیام لله (قیام فردی و قیام جمعی)، اهداف قیام لله (رفع خطر از دین خدا، اقامه عدل، نابوی کفر و ...)، نتایج و دستاوردهای قیام لله (پیروزی قطعی، عدم ترس، کوچک جلوه کردن کمبودها و ...)، لوازم قیام لله (مراقبه و خودسازی، امیدواری و استقامت و ...)، نشانه های قیام لله (جان بر کف بودن، افتادن ترس در دل دشمن و ...) و مصادیق قیام لله (قیام نوزده دی، انقلاب اسلامی و...) می باشد. در نهایت، با جمع بندی مفاهیم به دست آمده، تعریفی مفهومی برای قیام لله ارائه شد و کاربرد آن در هدف گذاری و ارزیابی تربیتی مورد بررسی قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش، ماهیت و مفهوم قیام لله را از منظر امامین انقلاب می توان اینگونه تعریف نمود: «حرکتی است که انسان ها به واسطه مسئولیتی که در خود احساس می کنند، برای دفاع از حقیقت، با اتکاء به قدرت الهی و با مقابله با طواغیت و شیاطین بیرونی و درونی انجام می دهند، که خود موجب بیداری از غفلت و پیمودن اولین منزل سلوک الی الله می گردد».
تحلیل محتوای کتب مطالعات اجتماعی متوسطه از نظر توجه به اهداف تربیت اجتماعی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
وزارت آموزش و پرورش مهمترین نهاد تعلیم و تربیت رسمی عمومی، متولی فرآیند تعلیم و تربیت درهمه ساحت های تعلیم و تربیت، است.تربیت اجتماعی به عنوان یکی از ارکان و ابعاد اساسی تربیت است که از سویی رشدشخصیت فردی را همراه دارد و از سویی دیگر میراث فرهنگی را به نسل بعد منتقل میکند. هدف از پژوهش حاضر بررسی محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی دوره اول متوسطه از نظر اهداف تربیت اجتماعی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است جامعه آماری، کلیه کتابهای مقطع متوسطه دوره اول است و کتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم و هشتم و نهم نمونه انتخاب شده است.ابزار پژوهش چک لیست آماده با روایی صوری وپایایی.80/. تعیین شده. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از س نجش فراوانی استفاده شد نتایج پژوهش نشان داد در متن این کتابها از بین اهداف تربیت اجتماعی نظام آموزش وپرورش اهداف پرورش روحیه برادری تعاون اسلامی و همبستگی فرهنگی ملی در رتبه ی اول قرار دارد اهداف روحیه امر به معروف ونهی از منکر وتقویت روحیه تولی تبری اصلا توجهی نشده.درکتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم هدف روحیه مسئولیت پذیری ومشارکت در فعالیتهای دینی واجتماعی با فراوانی 29 %، کتاب مطالعات هشتم هدف پرورش روحیه برادری تعاون اسلامی همبتگی ملی فرهنگی با 40.96% در رتبه ی اول درکتاب مطالعات اجتماعی نهم هدف روحیه احترام به قانون والتزام به آن با فراوانی20.37% در رتبه ی اول قرار داردباوجه به نقش کمرنگ اهداف تقویت روحیه تولی وتبری وروحیه امر به معروف ونهی از منکر، طراحی فعالیتهایی متناسب با این دو هدف پیشنهاد میگردد.
واکاوی مبانی فلسفی تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ایران در منظومه فکری امامین انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ ویژه نامه ۱۴۰۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: فلسفه تربیت معلم به چیستی، چرایی و چگونگی تربیت معلم نظر دارد و با سؤال هایی بنیادین، روبه رو است. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مبانی فلسفی تربیت معلم در تراز جمهوری اسلامی ایران در منظومه فکری امامین انقلاب است. فلسفه تربیت معلم در ایران به اندازه ارزش و حساسیتی که دارد موردتوجه قرار نگرفته است. فقدان فلسفه روشن در باب تربیت معلم، یک خلأ محسوب می شود؛ لذا محور این پژوهش، فلسفه تربیت معلم است. روش ها : در این راستا، برای پاسخ گویی به سؤالات تحقیق از روش تحلیلی - استنباطی استفاده شده است. یافته ها: نتیجه یافته ها نشان داد که در منظومه فکری امامین انقلاب تربیت معلم از جایگاه والایی برخوردار است. امام خمینی (ره) با دیدی همه جانبه و در ارتباط با کل هستی و جایگاه درخور انسان در این هستی که همان «خلیفه اللهی» است به موضوع تربیت می نگرد. ایشان به این نکته اشراف داشته اند که راه تربیت انسان در نیل به کمال راستین، از راه هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی آن هم از منظر قرآن و اسلام می گذرد. در منظومه فکری امام خمینی (ره) فلسفه حاکم در تربیت معلم، تربیت معلمی که در مسیر قرب الهی است و در این مسیر از لحاظ اعتقادی و عبادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، علمی، عقلی و فناوری و زیباشناختی و هنری تربیت یافته است. در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هم مبانی تربیت دربرگیرنده مبانی هستی شناسی با محوریت نگاه توحیدی، مبانی انسان شناسی با محوریت الهی بودن انسان و مبانی معرفت شناسی بر حضور الهی و ربوبیت الهی در نگاه حقایق هستی مبتنی است. نتیجه گیری: در گفتمان رهبر معظم انقلاب شکل گیری دولت اسلامی جوان و حزب الهی نیازمند تربیت افراد در تراز انقلاب اسلامی بوده که در این زمینه تربیت معلم نقش اساسی و محوری دارد.
چالش ها و ملاحظات تربیت دینی در گام دوم انقلاب، با نظر به تغییرات دین ورزی در نسل جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ ویژه نامه ۱۴۰۳
147 - 164
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: تغییرات پارادیمی و گذار از دوران سنت به مدرنیته منجر به تغییرات سریع و قابل توجه در باورها، نگرش ها، ارزش ها، رفتارها و سبک زندگی جوانان ازجمله در شیوه دین ورزی آن ها شده است. بی توجهی به این تغییرات جدید و اصرار بر شیوه های سنتی تربیت دینی، می تواند منجر به ناکارآمدی تربیت دینی و حتی نتیجه معکوس شود. هدف این تحقیق، شناخت دقیق تر ویژگی ها و تغییرات در شیوه دین ورزی نسل جدید و سپس بررسی استلزامات تربیت دینی مؤثر با توجه به آن ویژگی هاست. روش ها : روش تحقیق، سنتزپژوهی و سپس پیشنهاد دلالت هایی برای برنامه تربیت دینی مؤثر برای نسل جدید است. یافته ها: طبق یافته ها، نه ویژگی دین ورزی نسل جوان شامل: پررنگ شدن ابعاد ذهنی و عاطفی دین ورزی و کمرنگ شدن ابعاد عملی و مناسکی، دین ورزی خودمرجع، غیر الزام آور، کلاژگونه، تنوع گرا، لذت گرایانه، غیررسمی، کثرت گرا و گرایش به معنویت های نوظهور است. نتیجه گیری: با توجه به این ویژگی ها، ملاحظاتی به صورت زیر مطرح شد: اتخاذ رویکرد تربیت دینی به صورت فرابرنامه درسی، ترکیبی (ضمنی - مستقیم)، لذت بخش، داوطلبانه و متکی بر ارزش های مشترک، اصلاح محتوا (خودشناسی، ایجاد احساس نیاز به دین، آسیب شناسی معنویت های کاذب، تعمیق خداشناسی، توسعه و تعمیق مبانی دینی، جریان شناسی و نقد مبانی مدرنیسم و پست مدرنیسم)، محتوا (نظرخواهی در مورد سرفصل)، منابع آموزشی (تنوع بخشی و امکان انتخاب، استفاده از منابع علمی دست اول، روزآمد و در سطح جهانی)، شیوه تدریس (مشورت با متربیان راجع به شیوه تدریس، الگودهی، روش استدلالی، مسئله محوری و ارائه بحث های چالشی، بحث و گفتگوی آزاداندیشانه، تدریس مشارکتی، روش تطبیقی و انتقادی منصفانه و علمی، استفاده از فعالیت های اجتماعی داوطلبانه، مفید و نوع دوستانه، مشارکت داوطلبانه در مناسک معنوی جمعی و لذت بخش با حاشیه های سرگرم کننده، استفاده از ظرفیت هنر)، شیوه ارتباطی (احترام و توجه مثبت، تعمیق ارتباط عاطفی - تربیتی)، شیوه ارزشیابی (توافق با متربیان راجع به شیوه های ارزشیابی، افزایش سهم فعالیت های داوطلبانه، ارزشیابی مستمر، ارزیابی همتایان و خودارزیابی).
ساز وکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
121 - 141
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عشق و زیبایی اگرچه در تعریف نمی گنجد، اما هر دو موقوف به تربیت و هدایت هستند و یکی از انواع تربیت ها در این راستا، «تربیت زیبایی شناسانه دینی» بر مبنای عرفان اسلامی است که خود عرفان نیز به عنوان هسته زیبایی شناسانه دین بر محوریت عشق مطرح می باشد و در نتیجه، در این مکتب هم زیبایی معنوی و هم زیبایی محسوس و ملموس مدنظر است. این نوع تربیت با گوهر خود یعنی عشق و با ماهیت جذبی آن(عشق الهی)، رویکردی فردگرایانه و درونگرایانه دارد تا زیبایی عبادات و عشق اعلا، زیبایی ایمان و عشق ایمانی، زیبایی اخلاق و عشق اعظیم را دریابد و در مسیر مجذوبانه از ناحیه معشوق به درک عالی از زیبایی عشق پروردگار که معرفتی متعالی است، نائل آید. ازاین رو، در این مقاله به موضوع «سازوکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی» پرداخته شد. در این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع و متون کتابخانه ای به انجام رسید این نتایج حاصل گردید که عشق محوریت زیبایی شناسانه ی دینی و تربیت زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی است، همه اهداف و روش های این نوع تربیت، نمودهای عشق الهی می باشند که با توجه به ابعاد زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، یعنی زیبایی عبادت(عشق اعلاء)، زیبایی ایمان(عشق ایمانی)، زیبایی اخلاق(عشق عظیم) و تجربه زیبایی شناسانه دینی، همه این اهداف و سازوگارهای مولفه های تشکیل دهنده این ابعاد زیباشناسانه دینی بر محور عشق الهی هستند.
دلالتهای ارتباط معنایی حیات و تربیت درآیه 24 سوره انفال و تاثیر آن بر مبانی تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
137 - 164
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق، کشف پیوند معنایی تربیت با حیات در آیه 24 سوره انفال است که در آن تصریح شده که اجابت دعوت خدا و رسول او سبب زنده شدن انسان ها است. از آن جا که سول خدا نیز در این آیه موضوعیت دارد؛ موضوع ولایت نیز به پل ارتباطی بین تربیت و حیات انسانی تبدیل می شود که جای تحقیقات دقیق تری دارد. تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و روش استنباطی انجام شده است.بخش اول آیه مورد نظر، میدان تحقیق و جامعه نمونه تحقیق را تشکیل می دهد. آیه مذکور این است که :أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ"(انفال : 24) ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که خدا و رسول شما را خواندند استجابت کنید تا بدین وسیله به حیات دست یابید. همان طور که در آیه مشاهده می شود مفردات بنیادین آیه فوق این موارد است که در این تحقیق تلاش می شود رابطه آن ها با تعلیم و تربیت روشن شود : ایمان، استجابت، خدا و رسول، هنگامه دعوت، حیات بخشی. اولا بخش اول آیه، به لحاظ اجزاء چه ارتباطی به تعلیم و تربیت دارد؟ دوم این که این معانی با سایه های معنایی خود و سایر آیات و روایات مرتبط چه شبکه ای از معانی را تشکیل می دهند؟ سوم این شبکه معنایی چه مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، دین شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی ای را برای تعلیم و تربیت فراهم می کند؟ چهارم این مبانی تربیتی چه اهداف، اصول، روش هایی را برای تعلیم و تربیت اقتضا می کنند؟ دریافته های تحقیق پس از تفاصیل مبنایی مشخص می شود از جمله علائم حیاتی انسانی بر اساس مبانی تربیتی حیات طیبه، هماهنگی او با اولیاء الله در اعتقادات، تحیت و سلام در روابط اجتماعی و همچنین حیاء و عفاف در حوزه اخلاقی است.
مبانی معرفت شناختی تربیت معنوی در تحقق دانشگاه تمدن ساز مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۴
225 - 254
حوزههای تخصصی:
تربیت معنوی به عنوان یکی از رویکردهای اساسی تربیت در زندگی انسان، نقشی کلیدی در ارتقای کیفیت حیات فردی، اجتماعی و تمدنی ایفا می کند. در محیط دانشگاهی نیز این نوع تربیت اهمیت ویژه ای دارد، چرا که تربیت معنوی می تواند به پرورش ابعاد اخلاقی و معنوی در کنار رشد علمی کمک کند. هدف این پژوهش تبیین مبانی معرفت شناسی تربیت معنوی مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی بود که از روش تحلیل یا برهان فرا رونده استفاده شد و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی و با مراجعه به منابع دست اول بوده و محتوای به دست آمده با استفاده از کتب و همچنین نرم افزارهایی که به جمع آوری سخنان امام خمینی (ره) و امام خامنه ای پرداخته اند گردآوری شد. یافته ها نشان داد مبانی معرفت شناختی تربیت معنوی در تحقق دانشگاه تمدن ساز عبارتند از: وحیانی بودن معرفت، ارزشی بودن معرفت، توحیدی بودن معرفت، عقلانی بودن معرفت، تقلیدی نبودن معرفت و نافع بودن معرفت؛ که این مبانی معرفتی می توانند به دانشگاه ها کمک کنند تا نقش های فعال تری در شکل دهی و پیشبرد تمدن نوین اسلامی ایفا کنند.