مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نماد
حوزه های تخصصی:
در روانشناسی تحلیلی یونگ، آنیما مجموعه ناخودآگاهی است که منشأ بسیار دوری دارد و نمونه نوعی همه تجارب اجدادی بشر در باب موجود مؤنث و باقی مانده همه احساسات و تأثّرات حاصل آمده از زن و نظام سازش یابی روانی است که به میراث رسیده است. این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر جلوهها و کارکردهای کهن الگوی آنیما، همچنین ویژگی های نهادینه در این بخش از روان، اشعار اخوان ثالث را به گونهای دقیقتر مورد کند وکاو قرار دهد. از آنجا که دوقطبی بودن، خاصیت ذاتی کهن الگوها است، در اشعار اخوان ثالث نیز میتوان بسیاری از کارکردها و فرافکنیهای مثبت و منفی آنیما را بررسی نمود و تحت تأثیر این کارکرد دوگانه، دیدگاه اخوان را نسبت به جامعه و محیط پیرامونش بخوبی توصیف کرد.
اسب؛ پرتکرارترین نمادینه جانوری در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسب؛ برای خاندا نهای پهلوانی و جنگاوران هندواروپایی از ارزش توتمی دیرپایی برخوردار بوده، به همین دلیل در شاهنامه که اثری حماسی است، پرتکرارترین نمادینه جانوری را ب هوجود آورده است که نمادینگی آن را تنها باید در ارتباط با که نالگوی قهرمان بررسی کر د. این نماد جانوری که در پیوند با آب و دریا (ارتباط با نیروی سرشار زمین و طبیع ت) کامل م یشود، در حقیقت،تجسم قدرت غریزی ناخودآگاه اوست که که نالگوی قهرم ان، با را مکردن آن (مهار غریزه خو د)، مسیر پیکار برای کمال و پیروزی را پش تسر م یگذار د. از این دیدگاه نمادینگی اس بهای شاهنامه را در ارتباط با که نالگوی قهرمان میتوان به چهار بخش تقسیم کرد:
1. تفسیرهای اساطیری از را مکردن اسب؛ 2. توتم اسب در خاندا نهای پ هلوانی؛
3. شخصیت انسا نگونه اس بهای پهلوانان و نقش مکمل آ نها در تکوین قهرمان؛ 4. اس بهای نمادین هکننده فره.
نقد رنگ خرقه و نمادهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر کوشش شده است رنگ جامه صوفیان و نمادهای آن، بر اساس شواهد مندرج در متون به محک عقلانیت و اشارات اهل شریعت و طریقت سنجیده شود. برای این منظور، بناچار ابتدا فهرست رنگهای جامه درویشان و رموز آنها بازنموده شده است. این رنگها، شامل ازرق، الوان، بور، پیروزه، تراب رنگ، خاکی، رنگین، زنگاری، سبز، سرخ، سفید، سیاه، شتری، عسلی، عودی، فوطه، کبود، کحلی، مرقع، ملمع، ملون و نیلگون یا نیلی است که در نُه دسته اصلی طبقه بندی می شود. مقاله با ذکر معیارهای انتخاب رنگ خرقه ادامه و با نقد رنگ گرایی صوفیه؛ یعنی موضوع غایی این نگارش، پایان می یابد.
طی این مطالعه، امهات متون نظم و نثر فارسی و پاره ای از متون نثر عربی تا قرن هشتم هجری بررسی و شواهد مربوط از میان آنها استخراج و دسته بندی گردیده است. پژوهش حاضر می تواند گامی کوتاه در بازنگری ناقدانه بخشی از میراث تصوف تلقی گردد.
نمادشناسی حاکمیت عنصر بیگانه بر قوم ایرانی در نگارههایی از شاهنامهی شاه تهماسب با تکیه بر آراء کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نماد نام یا نمایهای است که افزون بر معنای قراردادیاش دارای معانی متناقضی باشد و چیزی ناشناخته و گنگ را بنمایاند. برخی از نمادها از تجربیات شخصی فرد ناشی میشوند اما برخی دیگر در بین تمام انسانها در تمام دوران مشترکاند. از نظر کارل گوستاو یونگ این مفاهیم مشترک بین انسانها زادهی ناخودآگاه جمعی بشراست وکهنالگو نامیده میشود. در بسیاری موارد یک انگاره یا نمایه از ناخودآگاه به خودآگاه راه مییابد و هنرمند یا فیلسوف آنچه به خودآگاهش راه یافته را در قالب یک اثر هنری یا فلسفی ارایه میکند. در هنگام تحلیل چنین اثری است که آگاهی از کهنالگوها و ناخودآگاه جمعی مورد نظر یونگ مثمر ثمر واقع میگردد. نگارنده با تکیه بر چنین دیدگاهی نمادهای مربوط به حاکمیت عنصر بیگانه بر قوم ایرانی را در دو نگاره از شاهنامهی شاه تهماسب بررسی کردهاست. هر چند نمادهای موجود در اثر نگارگران این شاهنامه تا حدودی متأثر از نوشتار شاعر است اما نگارگر به عنوان هنرمندی مستقل، ردّی از نمادهای مورد نظر خود را در اثر به جا گذاشتهاست. هر دو هنرمند غلبهی بیگانه را امری مقطعی و گذرا دانستهاند و ظهور اسطورهی قهرمان و پیروزی هویت جمعی ایرانیان بر عنصر بیگانه را در اثر خویش نمادین ساختهاند.
سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درمیان داستان های کوتاه صادق هدایت سه قطره خون ( از مجموعه ای به همین عنوان ) یکی از پیچیده ترین و همگون ترین نوشته های وی از حیث قالب ومحتوا در مقایسه با بوف کور است ؛ به گونه ای که آن یک را می توان « طرح اولیه » ی این یک به حساب آورد. من راوی ِ سه قطره خون، همچون من راوی ِ بوف کور ، هیچ سنخیتی میان خود وآدم ها و محیط اطرافش نمی بیند ؛ از این رو نیازی شدید به تک گویی درونی از طریق نگارش در خود احساس می کند. از میان تمام خطوط ِ در هم و بر هم روی کاغذ تنها چیزی که می توان خواند این است :« سه قطره خون». تمام داستان و تمام شخصیت ها حول همین محور شکل گرفته اند و شبکه ای از ارتباطات و دگرگونی ها را پدید آورده اند. سه قطره خون اثری است بغایت نمادین و دشوارفهم . از این رو ما در این مقاله- که عنوان سه قطره خون یا سه گانه ی یک درد را برای آن برگزیده ایم – می کوشیم تا با تحلیل نماد های داستان، آنچه زندگی روانی و اجتماعی من راوی را تحمل ناپذیر و او را « دیوانه » کرده است بررسی کنیم.
بررسی نمادگرایی در سیرالعباد الی المعاد سنایی و ارداویراف نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ و زندگیِ پس از آن، از معماهای بزرگی است که همواره ذهن انسان را به خود معطوف کرده است. در ادبیات شرق و غرب، آثاری در توصیف چگونگی این زندگی و عقیده به معاد در قالب داستان سفر به جهان دیگر یافت می شود. مثنوی سیر العباد الی المعاد اثر سنایی و ارداویراف نامه که از متون پهلوی در آیین زرتشتی است، دو نمونه از این سفرها هستند. این دو متن مبتنی بر تجربه عرفانی معاد، تصاویر و اشکال حیرت زا و هیجان آوری را از این زندگی منعکس می سازد. هدف از این مقاله بررسی مقایسه ای این دو اثر در شاخص ترین زمینه-های مشترک تجربه عرفانی است. ضمن این بررسی در پی تبیین این فرضیه هستیم که این توصیفات دور از تجربه معمول، مبتنی بر بیانی نمادین اند. بیان نمادین ضمن توصیف و تشریح یک تجربه بیان ناپذیر، نقش مهمی در خردپذیری و تقویت ایمان به عقیده معاد دارد. به این منظور سنایی و ارداویراف حقایق جاودانگی، بهشت، دوزخ و صور اعمال را در قالب نمادهایی همچون گذشتن از پای حد زمان، خواب هفت روزه، افلاک و ستارگان، موجودات وحشی، کنیز و ... تصویر می کنند.
مقایسه کاربرد نمادین آب در غزلیات عرفانی عطار و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمز یا نماد یکی از فنون بیان هنرمندانه است که در فرهنگ و تمدن انسانی جلوه های گسترده و متنوعی دارد و از دیرباز مورد توجه گویندگان و شاعران بزرگ زبان فارسی قرار گرفته است.با نماد، پرده خیال رنگین تر می شود، چرا که نماد یکی از برجسته ترین انواع صور خیال می باشد. ادبیات ایران سرشار از رمز است. رمز یا نماد در بین تمامی گونه های ادبی چون شعر غنایی حماسی، عرفانی و غیره ریشه دوانده است.در این مقاله ضمن تعریف نماد و بررسی انواع آن، ابتدا رابطه نماد با صور خیال مورد بحث قرار گرفته است سپس کاربردهای نمادین آب و ترکیبات گوناگون آن در غزلیات عرفانی مولوی و عطار همراه با شواهد شعری بررسی شده است.
نماد دریا و خورشید در آثار آلبرکامو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آلبرکامو نویسنده بزرگ قرن بیستم، طلایه دار فلسفه پوچ گرایی در آثار خود از نمادهای فراوانی بهره می گیرد.یکی از نمادهای با اهمیتی که وی بر آن تکیه دارد نماد طبیعت است که در تمامی آثار او به چشم می خورد.او که در کشور الجزایر به دنیا آمده همواره در کنار دریا و نور خورشید زندگی کرده است. در اکثر کتاب هایش او به این دو نماد معین دریا و خورشید تکیه فراوانی دارد خورشید نماد روشنگری، نماد عقل و درایت و زندگی بخش است. اما همین نماد خود نشانی از مرگ و نیستی است. دریا نیز نماد بیگانگی و مهربانی است. می توان گفت که نماد خورشید و دریا در آثار او همواره نقش دوگانه دارند. این عناصر هم نشانی از زندگی هم نشانی از مرگ دارند.
مبانی ادبیات مقاومت معاصر ایران و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به گسترش مفهوم ادبیات مقاومت در ادبیات معاصر جهان، به ویژه در ادبیات معاصر ایران و عرب و با توجه به ویژگی خاصی که این نوع و گونه ادبی در جهان معاصر و در میان انواع ادبی گوناگون جهان پیدا کرده است، در این گفتار سعی می شود برخی مبانی و اصول اصلی ادبیات مقاومت در جهان معاصر ایرانی و عرب تبیین شود و تا سر حد امکان عوامل بروز و برجسته شدن این نوع ادبی در این دو ادبیات مهم، معاصر معرفی گردد، هم چنین از بزرگان ادب مقاومت در هر یک از دو ادبیات سخن به میان آید، آنگاه، نمادها و اسطوره های مهم مورد نظر شاعران و ادیبان در بیان اندیشه های خود در این نوع مهم ادبی به طور مختصر تجزیه و تحلیل شود.
از تبار آب یا از دودمان آفتاب؟ «نگاهی به بازتاب اسطوره ها در شعر نیمایی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کیهان شگرف اسطوره ها چنان بشکوه، سترگ، پیچیده، رمزواره و رازآموز است که آدمی را نه تنها به همراه خویش به ژرفای تاریخ و یادمان های قومی می برد، بلکه او را چنان شگفت زده می سازد که گویی در پهنه پندارهای زرین خویشتن با خود واگویه می کند که آیا به راستی من که هستم، از تبار آبم، یا از دودمان آفتاب؟ آدمی که گفته می شود نیمی اهورایی و نیمی اهریمنی است، شگفتی اش آن گاه فزونی می یابد که درمی یابد یادمان های دودمان اش، آفتاب را پسر اهورا و آب را دختر اهورا انگاشته اند، و از آن شگرف تر آن که گاه گفته شده است از پیوند آب و آفتاب، اورمزد پدید آمده است. پس در این میان اهریمن در کجا خواهد ایستاد. بر رواق این ایوان نه تو کلک جادوی زمان چه نقشی برآورده است، آیا با درنگریستن به سروده های تنی چند از شاعران این روزگار برای این پرسش پاسخی درخور خواهیم یافت؟
«گل سرخ در نگاه سعدی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آب و هوای متنوع، فلات ایران را به گل خانه ای بدل کرده است که در آن انواع گل ها و گیاهان می روید و بدیهی است این واقعیت های محیطی در ذهن و زبان و شکل گیری ساختار اندیشه هر ایرانی تاثیر می گذارد، چنان که بوم اندیشه، رنگ زاد و بوم دارد.شاعران ادب فارسی، در بیان اندیشه ها، تصویرهای ذهنی و درونی خود از گل و گیاه بسیار بهره جسته اند، گل و گیاه در نگاه آن ها، بار عمیق معنایی به خود می گیرد. چگونگی کاربرد گل، بیانگر حالات درونی و نمایانگرِ نگرش آن هاست. گل و گیاه، عالی ترین مظاهر زیبایی هستند و در این میان سعدی از آن روی که شیفته زیبایی است، می کوشد تا برای آراستن اشعارش از گل و گیاه بهره برد تا جایی که، واژه های مربوط به گل و گیاه در اشعار او از بسامد بالایی برخوردارند. او که به تصویرگری اهمیت فوق العاده ای می دهد. به مدد اندیشه شاعرانه بسیار نیرومند و شور و شوق عاشقانه اش، توانسته است با زبانی شیرین و شیوا، معانی و مفاهیم بکر و زیبایی بیافریند. هدف این پژوهشِ، بررسی و تحلیلِ گل سرخ در آثار سعدی، به منظورِ درک بهتر زیبایی های بیرونی و مفاهیم درونی سخن او بوده است.
بررسی نقش اسراییلیات در پیدایش نمادهای گوناگون در ادب عرفانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسراییل از القاب حضرت یعقوب (ع) می باشد که در قرآن کریم (آل عمران/ 93) فقط یک بار از آن حضرت با نام اسراییل یاد شده است.اسراییلیات اصطلاحی است که علمای اسلامی به عقاید و داستان های خرافی که از ناحیه علمای اهل کتاب از قرن اول هجری میان مسلمانان رواج یافت، اطلاق کرده اند.این افسانه های دروغین، ضمن رخنه در تفاسیر قرآن و سپس در کتب تاریخی، شعرا و نویسندگان دینی و عارف مسلک را که برخی از آنان حافظ قرآن کریم نیز بوده اند، و مطالعه تفاسیر در دستور کار آن ها بوده، تحت الشعاع قرار داده و بدون بررسی و نقد و پژوهش، این داستان ها را وارد اشعار خود کرده اند. اگر چه زیان های بسیاری از جانب اسراییلیات برپیکر ادب فارسی وارد آمده است، ولی هنرمندی و چیره دستی شاعران و نویسندگان حوزه عرفان، نظیر عطار و مولانا موجب شد تا داستان های اسراییلی سبب پیدایش برخی از نمادها و مفاهیم جدید در ادب عرفانی گردد، که در این مقاله به اهم آن پرداخته خواهد شد.
اندیشه مثالی و ادبیات مثالی سیر تحول نظریه فلسفی عالم مثلی و پیوند آن با ادبیات تمثیلی با تمرکز بر ادبیات تمثیلی مولانا درمثنوی و فیه مافیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نظریه عالم مثلی- اعتقاد به وجود جهانی مثالی که پیش از خلق دنیای مادی موجود بوده است- پیش از افلاطون در اندیشه های زرتشت و اعتقاد او به جهان فروشی وجود داشته است. چنین تفسیری از وجود دوگانه جهان (جهان «مثالی و عالم «سایه»)، در اندیشه فلاسفه و عرفای اسلامی نیز نفوذ کرده، از آن به «اعیان ثابته»، «عالم مثل معلقه» و ... تعبیر شده است. در اندیشه یونگ نیز وجود «کهن الگو» ها را در جهانی ماورای ادراک محسوس («ناخودآگاه جمعی»)، تفسیرجدید و انسان شناسانه ای از همان صورت های مثالی و عالم مثلی دانسته اند. همه این نظریه ها برپایه صدور معقول درمحسوس و نزول از وحدت به کثرت و نظام سلسله مراتبی استوار است. چنین دیدگاه هایی وقتی به تبلور ادبی می انجامند، شکلی از ادبیات تمثیلی یا رمزی را به وجود می آورند که درونمایه ای دوگانه («ممثل به» ملموس و «ممثل» مجرد) به اثر می بخشد. در آثار و افکار مولانا نیز این جهان بینی فلسفی و نمودهای ادبی آن به روشنی قابل پیگیری است. مبانی نظری این تفکر را در مثنوی و فیه مافیه و نمودهای ادبی آن را در مثنوی می توان مشاهده کرد.این جستار، ضمن توصیف سیر تحول این افکار، پیوند نظریه فلسفی عالم مثلی را با ادبیات تمثیلی - که در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی متجلی شده است- مورد بررسی قرار می دهد و به بیان نمودهای فکری و ادبی آن درجهان بینی مولانا و ادبیات تمثیلی او در مثنوی و فیه مافیه می پردازد.
نماد و خاستگاه آن در شعر نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از سمبول با زمینه اجتماعی در شعر، معاصر بوسیله نیمایوشیج با سرودن شعر ققنوس در سال 1316 شروع شد و پس از او پیروان جدی و توانمندی پیدا کرد. با تأمل و تدبر در شعر نیما؛ بویژه اشعاری که پس از سال مذکور سروده شده، می توان بخوبی خاستگاه و سرچشمه نمادهای شعری وی را یافت. سرچشمه اصلی نمادهای وی نخست طبیعت و جلوه های گوناگون آن است که شامل عنصر زمان، مکان، برخی عناصر اربعه، پرندگان، جانوران، جنگل و درختان و... است و سپس نمادهای انسانی که اغلب به شخصیتهای بومی و مردم منطقه زندگی نیما مربوط می شود. از شخصیتهای ملی و حماسی نظیر رستم و اسفندیار و افراسیاب و... و نیز از شخصیتهای اسلامی نظیر پیامبر اسلام (ص)، حضرت علی (ع) و دیگر پیشوایان دین در شعر او به عنوان نماد نشانی نیست. برخی دیگر از نمادهای او ریشه در اساطیر و سنت و فرهنگ گذشته ما دارند. در این مقاله با بررسی نمادها در شعر نیمایوشیج مشخص گردید که اغلب نمادهای وی ابداعی است و جنبه شخصی دارد. البته حتی ذهنی ترین و شخصی ترین نمادهای او ریشه در جهان عینی و محسوس و محیط زیست شاعر دارد.
تحلیل اشعار سیّد حسن حسینی از منظر صور خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صور خیال، بیان غیرمستقیم معنای پوشیده، در پس کلمات است و شاعران برجسته، به ارزش تصویر پردازی بجا، بموقع و به اقتضای کلام آگاه اند. آثار سیّد حسن حسینی، از نظر صور خیال بسیار غنی است. در این مقاله کوشش شده است، صور خیال در مجموعه های شاعر، براساس عناصری چون، تشبیه، استعاره، نماد، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسّامیزی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. در حوزه تشبیهات، در آثار سیّدحسن حسینی، تشبیه مفصّل و بلیغ و تشبیهات حسّی به حسّی بسامد بیشتری دارند. از نظر موضوع، مشبّه اغلب خود شاعر، قهرمان شاعر و عناصر انتزاعی است و به لحاظ مشبّهٌ به، غالباً از عناصر طبیعی، اشیا، حیوانات، عناصر دینی و ملّی و بندرت عناصر انتزاعی استفاده شده است. از انواع استعاره، نوع مصرّحه و استعاره مکنیه هر دو بسامد بالایی دارد و در تشخیص نیز شاعر به مفاهیم متنوّعی توجّه نشان داده و در سطح گسترده ای از آن استفاده کرده است. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارٌمنه عمدهً عناصر طبیعی، اشیا و جانداران میباشند و عناصر سازنده خیال به لحاظ مستعارٌله را تصاویر مربوط به معبود ازلی، شاعر و خصوصیات وی، دین و پیامبر و اهل بیت و تصاویر مرتبط با انقلاب و جنگ و شهیدان تشکیل میدهند. شاعر در همه آثارش از اسناد مجازی بوفور بهره میگیرد. در بخش نماد، سیّد حسن حسینی، از سه خاستگاه نماد؛ یعنی طبیعت، آیین های ملّی و اساطیری و دین و مذهب و بیش از همه از طبیعت برای ارائه تصاویر و بیان احساسات خود استفاده کرده است. نمادهای به کار گرفته شده در اشعار او عمدهً نمادهای قراردادی و مرسوم اند. کاربرد عناصر طبیعت در مقام نماد منجر به شکل گیری سمبولیم اجتماعی در آثار او شده است. کنایه های موجود در آثار شاعر به لحاظ مکنی عنه، کنایه های فعلی و به لحاظ وضوح و خفا، تقریباً تمامی آن ها از نوع ایما است. مجاز به علاقه های مختلف در اشعار او به کار رفته که مجاز به علاقه آلیه و لازمیه نسبت به انواع دیگر بیشتر به چشم میخورد.
پارادوکس ها به دو صورت بیانی و اسنادی آمده که تعداد آنها در حد متوسط قرار دارد. در مورد حسّامیزی نیز، گاهی دو حسّ ظاهری به یکدیگر نسبت داده شده و گاهی یک حسّ ظاهری به یک امر ذهنی که نوع اوّل بسامد بیشتری دارد.
عبور از میلان و سنت رئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبور از میلان و سنت رئالیستی مسعود نذری دوست استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید چمران اهواز nazridust@yahoo.fr ویدا شاه طالبی حسین آبادی کارشناس ارشد رشته زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید چمران اهواز Assal@yahoo.com (۸۷/۱۰/ ۸۷ ، تاریخ تصویب: ۱۰ /۹/ (تاریخ دریافت: ۵ چکیده عبور از میلان اثری است از میشل بوتور، رمان نویس، فیلسوف و منتقد قرن بیستم. به رغم آنکه این اثر نوعی گذر می باشد، خوانندهای که به مطالعه رمانهای رئالیس تی عادت « رمان نو » بین شیوه رئالیستی سنتی و هنرجسورانه کرده، می تواند این اثر را به راحتی بخواند. اما اندک اندک،در نظر خواننده نقاط افتراق آشکار میشود و رما نی نو ظاهر میشود، رمانی که مهمترین ویژگیهای آن عبارت است ازنحوه ارائه واقعیت. هدف ای ن مقاله بررس ی وجوه اشتراک و افتراق این رمان با رمان رئالیستی سنتی است. در این مقاله خواهیم دید که برخلاف آثار رئالیستی ، ای ن اثر واقعیتی را نشان نمیدهد که نویسنده درک و تفسیر کرده است ؛ این رمان سرشار از نمادها و قطعاتی است که خواننده خود باید آنها را به هم ربط دهد تا پیچیدگی واقعیت را کشف و درک کند. نویسنده صرفًا به ذکر رفتار، گفتار و افکار شخصیتها بسنده میکند. کلمات کلیدی : توصیف، شخصیت، رمان نو، نماد ، واقعیت.
خورشید و خفاش در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی از واژگانی بهره برگرفته که از ارزش های معنایی چندگانه ای برخوردارند. از جملهی آنها، دو واژگان خورشید و خفاش هستند. در این پژوهش با ذکر نمونه هایی نشان داده میشود که خورشید و خفاش در مثنوی با توجه به ویژگیها یا فضایی که واژگان هم نشین آنها در زنجیرهی کلام فرآهم آورده اند میتوانند نماد شخصیّت هایی قرار بگیرند که با آنها سنخیّت دارند. باید توجه داشت مولانا این دو واژه را چنان طبیعی در بافت کلام جای داده که ارزش نمادین آن ها در نگاه نخست بر خواننده نمایان نمیشود، سپس تأمّل و درنگ در نشانه ها میتواند مفهوم نمادین آنها را توجیه نماید.
بررسی صور ابهام و عوامل آن در رسائل عرفانی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار صور ابهام و عوامل ایجاد آن را در رسائل عرفانی سهروردی- که از نوع داستان های رمزی هستند- بررسی کرده ایم. از آن جا که بیان عرفانی رمزی از نوع مفاهیم معرفتی است و طریقة تعبیر از آن فقط از طریق الفاظ متشابه ممکن است، سهروردی برای تبیین آن مفاهیم به تمثیل روی آورده است. تمثیل های رمزی او از روایت داستانی و نماد تشکیل شده و همین غلبة نمادها بر روایت داستانی ایجاد ابهام کرده است. در این مقاله بر اساس تأویل هایی که تا کنون از تمثیل های سهروردی صورت گرفته، ابهام های باقی مانده در این تمثیل ها و عوامل آن بررسی شده است. نتایج نشان میدهد میزان ابهامات در هر یک از این تمثیل ها، اولاً به پیش زمینة فکری و عقیدتی مخاطب و میزان آشنایی او با ذهنیّت و جهان بینی سهروردی و ثانیاً به نوع نمادهای بهکار رفته در تمثیل(اساطیری، شخصی و تکراری بودن نمادها) بستگی دارد. بالاترین سطح ابهام را در رسائل آواز پر جبرئیل، عقل سرخ، فی حقیقة العشق و رسالة الطّیر می توان دید.