مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
طراحی آموزشی
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۳۹
9-34
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی دیدگاه معلمان و دانش آموزان در زمینه طراحی آموزشی همدلانه است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن پدیدارنگاری است. جامعه پژوهش معلمان و دانش آموزان شهر تهران بودند که برای انتخاب معلمان از روش نمونه گیری گلوله برفی و برای دانش آموزان از روش ترکیبی استفاده شده است. به منظور گرد آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختارمند استفاده شده و داده های به دست آمده با روشهای کدگذاری باز و مقوله بندی توصیفی و نیز برونداد استنتاجی در نرم افزار MAXQDA کدگذاری و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهند که طراحی آموزشی همدلانه از دیدگاه معلمان، به دو شیوه کلیِ ایجابی و سلبی شکل می گیرد. طراحی همدلانه ایجابی شامل فراالگویی، مشارکتی، ذهنی و یادگیرنده- محور است. طراحی همدلانه سلبی، شامل طراحی غیرمنعطف، طراحی غیرضروری و طراحی هدف- محور است. دانش آموزان معتقدند در طراحی همدلانه نقش معلم باید از دانش آموز مجزا شود. دانش آموزان نقش معلم را در دو بعدِ اخلاق حرفه ای و مهارتهای حرفه ای می بینند. مهارت حرفه ای معلم شامل برنامه ریزی، روش تدریس، مدیریت، روزآمد بودن اطلاعات و سواد علمی بالا، درس پژوهی و سوابق کاری است. بعد اخلاق حرفه ای نیز شامل مؤلفه هایی مانند خودشناسی، انعطاف پذیری، قانون پذیری، وجدان کاری، حسن رفتار و انگیزه شغلی است. نقش دانش آموزان نیز در یک آموزش مؤثر شامل همکاری، یادگیری و درک، انگیزش، عملکرد مناسب، قانون مداری، انضباط و تلاش است. در پایان به منظور طراحی آموزشی مبتنی بر همدلی، چارچوبی جدید برای طراحی همدلانه چهارلایه ای با ابعاد مربوطه ارائه شده است.
طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه اجتماعی و تأثیر آن بر رویکرد یادگیری و ادراک دانشجویان از محیط یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه اجتماعی و بررسی تأثیر آن بر رویکرد یادگیری و ادراک دانشجویان از محیط یادگیری است. در این پژوهش از روش آمیخته استفاده شده است. پژوهش شامل دو مرحله اصلی است: در مرحله اول، با مطالعه روشمند پیشینه و اصول ساخت محیط های یادگیری سازنده گرا، طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه اجتماعی انجام شد و سپس متخصصان حوزه طراحی و فناروی آموزشی آن را نقد و بررسی کردند. نتایج حاصل از بررسی طراحی آموزشی خبرگان نشان داد که این طراحی آموزشی به میزان چشمگیری امکان یادگیری فعال، امکان یادگیری تعاملی و مشارکتی، امکان مباحثه با همکلاسی ها، امکان درک و پذیرش نظر دیگران را فراهم می کند. در مرحله دوم، طراحی آموزشی اصلاح شده در نمونه کوچکی اجرا و تأثیر آن بر متغیر های رویکرد یادگیری و ادراک دانشجویان از محیط یادگیری بررسی شد. به منظور بررسی این متغیرها از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون t نمرات اختلافی و آزمون ناپارامتریک U من ویتنی تحلیل و بررسی شدند. نتایج نشان می دهد ادراک دانشجویان از محیط یادگیری با استفاده از طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه اجتماعی یک محیط سازنده گراست و متغیر های ارتباط فردی، تعامل کلاسی، هدایت و رهبری و حمایت در کلاسی که با این روش آموزش دیده بودند، به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود.
تحلیل کاربست فناوری آموزشی در بهبود و ارتقای کیفیت فرآیند یاددهی- یادگیری در آموزش های فنی و حرفه ای
منبع:
فناوری آموزش و یادگیری سال سوم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
49 - 70
حوزه های تخصصی:
نظام آموزش فنی و حرفه ای نیازمند بهره مندی از رویکرد های نوین فنآوری آموزشی در ابعاد مختلف مفهومی آن به صورت منطقی و هوشمندانه است. پژوهش حاضر به بررسی چگونگی موفقیت و اثر بخشی فرایند یاددهی ویادگیری در آموزشگاه های فنی و حرفه ای پرداخته است. روش تحقیق ، روش نیمه تجربی و مشاهده بوده و نمونه آماری آن شامل 144 نفر از مربیان می باشند که به دو گروه کنترل و آزمایش با روش نمونه گیری تصادفی ساده تقسیم شده اند.برای اجرای طرح در آغاز به مربیان گروه آزمایش طرح ویژه آموزشی با محتوا و مولفه هایی مانند کاربرد و نحوه طراحی منظم آموزشی ، بهره گیری از روشهای فعال تدریس ، بکارگیری مواد و وسایل آموزشی ،نشستها و جلسات توجیهی و آموزشی لازم و مورد نیاز ترتیب داده شد و مربیان این طرح و روش را در فرآیند آموزشی خود مورد استفاده قراردادند .بعد از پایان دوره میزان یادگیری فراگیران دو گروه آزمایش و کنترل بررسی و مقایسه گردیده و با روش های آماری میانگین ،آزمون tبرای دو گروه مستقل و غیره تحلیل شد. نتایج مطالعه ،نشان می دهد که میانگین یادگیری فراگیران گروه آزمایش به جهت استفاده مربیان آموزشی آنها از مولفه های مربوط به فنآوری آموزشی اشاره شده در فوق متناسب با شرایط و محتوای آموزش ها به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بوده و استفاده صحیح و مناسب این فرآیندها موجب بهبود فرآیند یاددهی و یادگیری فراگیران شرکت کننده در آموزش های فنی و حرفه ای می گردد.
ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی (IDMSN) و اعتبارسنجی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
7 - 32
حوزه های تخصصی:
طراحی آموزشی قلب هر فعالیت آموزشی است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی ([1]IDMSN) اجرا گردیده است. بدین منظور، پس از بررسی و مطالعه سیستماتیک پیشینه پژوهشی در رابطه با مدل های طراحی آموزشی ساختن گرایانه و همچنین استفاده از شبکه های اجتماعی در آموزش، مدل اولیه مبتنی بر مبانی نظری طراحی شد. در مرحله بعد، نه نفر از متخصصین حوزه طراحی و تکنولوژی آموزشی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و مدل فرضی اولیه را مورد نقد و بررسی قرار دادند. طبق نظر متخصصین طراحی آموزشی، که در این پژوهش حضور داشتند و از باتجربه ترین متخصصین این حوزه در داخل کشور هستند، مدل IDMSN، دارای ثبات درونی (t=4.438 و p=0.002)، روشن (t=2.828 و p=0.022)، هماهنگ با اصول ساختن گرایانه (t=6.00 و p=0.0)، ساده (t=10.00 و p=0.0)، سودمند (t=4.438 و p=0.002)، جامع (t=2.294 و p=0.50) و بهینه (t=2.828 و p=0.020) است اما قابلیت اجرا در آموزش عالی ایران را ندارد (t=1.512 و p=0.169) و اجرای آن در آموزش عالی ایران منوط به اعمال تغییراتی خارج از مدل است (مانند آمادگی برای تغیر، آشنایی اساتید با ابزارهای وب 2 و روش های تعلیم و تربیت مبتنی بر آن ها و ...) پژوهشگران با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، تجربیات عملی و پیشینه پژوهشی، علاوه بر ارائه مدل مفهومی طراحی آموزشی مبتنی بر شبکه های اجتماعی، پیشنهادهایی جهت قابل اجرا کردن این مدل در آموزش عالی ایران مطرح کرده اند.
بهبود ساختار و فرآیندهای مدیریت و برنامه ریزی راهبردی مهارت ها و شایستگی ها در نظام آموزش فنی، حرفه ای و مهارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
1 - 14
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه های یادگیری با هدف تدارک فرصتهای تربیتی برای کارآموزان جهت کسب شایستگیهای درک و اصلاح موقعیت حرفهای ، مورد توجه جدی است. این پژوهش با هدف بهبود ساختار و فرایندهای مدیریت و برنامهریزی راهبردی مهارتها و شایستگیها برای آینده صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع نظریهپردازی داده بنیاد است و جامعه آن: ذینفعان آموزش فنی و حرفهای، مربیان، هنرآموزان، مدیران و صاحبان صنایع است. با توجه به مبانی نظری و پیشینه تحقیق و با استفاده از نرمافزار اطلس، مصاحبهها و منابع بخش آموزش فنی و حرفهای کدگذاری شده، گزارهها و مقولات اصلی مشخص شدند. روایی ابزار و پایایی مصاحبه ها از روش توافق درون موضوعی است. لذا در گزاره «مهارت» سه راهبرد: کیفیت مهارت آموخته، بهرهوری و انعطاف پذیری؛ در گزاره «دانش» دو راهبرد: ایجاد چارچوب و متولی ملی صلاحیت حرفهای منطبق با استانداردهای جهانی؛ در گزاره «ارزشها» سه راهبرد ایجاد سازوکارهای اصلاح فرهنگ، ایجاد سازوکارهای اشتغال و استقلال سازمان نظام آموزش فنی و حرفهای در کنار آموزش عمومی، متوسطه و عالی؛ پیشنهاد شد.
اثربخشی طراحی آموزشی مبتنی بر تئوری حداقلی بر یادگیری و یادداری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۰
127 - 142
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه حداقلی بر یادگیری و یادداری در درس فناوری اطلاعات بود. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و جامعه آماری دانشجویان مقطع کارشناسی در رشته روانشناسی که در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی در سال تحصیلی 97-1396 مشغول به تحصیل بود که با روش نمونهگیری در دسترس دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل انتخاب شدند. گروه آزمایش، به مدت 6 جلسه ۲ ساعته آموزش را بر اساس طرح درس مبتنی بر نظریه حداقلی گذراندند و گروه کنترل آموزش را به روش رایج دیدند. ابزار اندازهگیری یادگیری و یادداری دو آزمون محققساخته بود. بهمنظور تحلیل دادهها از آزمون آماری تی گروههای مستقل به همراه آزمون لوین برای همسانی و ناهمسانی واریانسها استفاده شد. نتایج نشان داد که روشهای طراحیشده مبتنی بر رویکرد حداقلی بر کیزان یادگیری و یادداری دانشجویان تأثیر مثبت و معناداری دارد (۰۵/۰< p).
طراحی مدل آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی و سنجش تاثیر آن بر کاهش پرخاشگری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع رفتارهای پرخاشگرانه به طور مستقیم با سلامت جسم و روان افراد جامعه در ارتباط است. آموزش تفکر می تواند یک راهبرد موثر برای جلوگیری از بروز رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان باشد. آموزش تفکر مانند هر نوع آموزشی،نیاز به طراحی دارد. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل طراحی آموزش تفکر مبتنی بر نظریه اجتماعی فرهنگی ویگوتسکی و سنجش تأثیر آن بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان است. روش ها: روش پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و زمینه یابی و در بخش کمّی از روش آزمایش استفاده شد. در بخش کیفی با تحلیل متون و مصاحبه ها، مدل طراحی و برای اعتبارسنجی درونی، تصویر مدل به همراه یک پرسشنامه، برای 15 نفر از متخصصان ارسال،داده ها تحلیل و اعتبار درونی مدل تأیید شد.در بخش کمّی 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسرکه بیشترین نمره پرخاشگری را در آزمون پرخاشگری باس و پری داشتند،در 2 گروه آزمایش و 2 گروه کنترل جایگزین و 9 جلسه 75 دقیقه ای به آن ها آموزش تفکر داده شد.به گروه های آزمایش با مدل طراحی شده و به گروه های کنترل با روش های معمول مدارس،مانند روش پرسش و پاسخ،آموزش تفکر داده شد. پس از آموزش با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری، مجدداً پرخاشگری گروه ها سنجش شد. یافته ها: ابتدا مدل طراحی آموزش تفکر تدوین شد. سپس مدل اجرا و داده ها با آزمون t مورد تحلیل قرار گرفت. بین گروه های آزمایش و کنترل پسران، تفاوت معناداری دیده نشد. بین گروه های آزمایش و کنترل دختران با توجه به تفاوت میانگین ها (266/8 و 800/3)، تفاوت معنی داری مشاهده شد. بین دو گروه دختران و پسران در کاهش پرخاشگری، اختلاف معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درکنار طراحی عمومی آموزش، می توان به طراحی آموزش در حوزه های ویژه مانند تفکر نیز پرداخت. مدل آموزش تفکر طراحی، اعتبارسنجی و به کار بسته شد و به کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر منجر شد.
ضرورت بازاندیشی در الگوهای آموزش دانشگاهی رشته های علوم انسانی با تأکید بر رویکرد سازنده گرایی اجتماعی: ارائه یک الگوی پیشنهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
87 - 106
حوزه های تخصصی:
هدف : علوم انسانی نقش مهمی در پیشرفت و حفظ و ارتقای ارزش های اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد. تأکید و تلاشی که در سال های اخیر متوجه تولید دانش، بومی سازی دانش موجود و اهمیت پرورش نیروهای متخصص در این دسته از علوم شده، گویای این اهمیت است. این در حالی است که شواهد پژوهشی نشان می دهند در دانشگاه های ایران الگوهای آموزشی مناسبی برای پرورش دانش آموختگان شایسته در علوم انسانی وجود ندارد. آن چه برای رویارویی با چنین وضعیتی لازم است طراحی آموزشی براساس شایستگی های مورد نیاز دانشجویان این دسته از رشته ها است. بنابراین در پژوهش حاضر به این پرسش پرداخته شده است که الگوی آموزشی مناسب برای رشته های علوم انسانی چه الگویی است؟ روش : این پژوهش، از نوع پژوهش های بنیادی نظری است و برای پاسخ گویی به پرسش موردنظر از روش استدلال عقلانی بر پایه مطالعات کتابخانه ای و پژوهش های انجام شده استفاده شده است. یافته ها : براساس استدلال انجام شده، در علوم انسانی نیاز به تربیت دانش آموختگانی است که به سه دسته از شایستگی های شناختی، اجتماعی و عاطفی مجهز باشند. رویکردی که بتواند این مهم را برآورده سازد و امکان پرورش هر سه دسته شایستگی را فراهم آورد، سازنده گرایی اجتماعی است؛ زیرا در این رویکرد رشد شناختی در بافت اجتماعی و در جریان تعامل و مشارکت انسان ها با یکدیگر شکل می گیرد. بنابراین الگوی آموزشی مبتنی بر شایستگی که برآمده از رویکرد سازنده گرایی اجتماعی است می تواند الگوی پیشنهادی مناسبی برای استفاده در رشته های علوم انسانی باشد.
ترکیب عوامل انگیزشی و کنترل ارادی در آموزش الکترونیکی و تأثیر آن بر یادگیری و انگیزش دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
109 - 129
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف ترکیب عوامل انگیزشی و کنترل ارادی در آموزش الکترونیکی و تأثیر آن بر یادگیری و انگیزش یادگیرندگان انجام شد. روش : به منظور بررسی تأثیر عوامل انگیزشی و کنترل ارادی، با به کارگیری یک طرح شبه آزمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 85 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی پردیس شهید مدرسِ دانشگاه فرهنگیان کردستان (جامعه آماری پژوهش) انتخاب، و در دو گروه آزمایش و کنترل همرا با پیش آزمون و پس آزمون جایگزین شدند. آموزش الکترونیکی طراحی شده برای گروه کنترل با استفاده از الگوی طراحی آموزشی مریل (نظریه نمایش اجزاء) و با تلفیق عناصر انگیزشی الگوی کلر، و برای گروه آزمایش با استفاده از الگوی طراحی آموزشی مریل و با تلفیق عناصر انگیزشی الگوی کلر به اضافه پیام ها و راهبرد های کنترل ارادی طراحی گردید. عوامل انگیزشی و کنترل ارادی براساس الگوی انگیزشی کلر(ARCS) برای طراحی انگیزشی و نظریه های کنترل عمل کوهل، کاربردی کردن مقاصد گولویزر و خودتنظیمی زیمرمن برای کنترل ارادی با هم تلفیق شدند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که با وجود عدم تفاوت اولیه بین گروه ها، نمرات یادگیری گروه آزمایش افزایش و همچنین سطح انگیزش دانشجویان به ویژه در دو عنصر ارتباط و اطمینان ارتقاء یافته است.
تأثیر روش آموزشی مبتنی بر وب کوئست بر یادگیری و میزان رضایت دانشجومعلمان از آن در درس طراحی آموزشی
منبع:
پژوهش در تربیت معلم دوره اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
9 - 27
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر سنجش آموزش مبتنی بر وب کوئست بر یادگیری و رضایت از درس طراحی آموزشی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویانی هستند که در نیمسال تحصیلی 96-95 به تعداد 107 نفر درس طراحی آموزشی را در دوره ابتدایی گذرانده اند. نمونه گیری تصادفی ساده شامل60 نفر است که در دو گروه گواه (30 نفر) وگروه آزمایش (30 نفر) قرارگرفته اند. ابزار پژوهش برای سنجش سطح رضایت پرسشنامه کرمی (1386) براساس مدل کرک پاتریک بوده که پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 93/. شده است. برای سنجش یادگیری از آزمون محقق ساخته استانداردشده استفاده شده است که روایی سؤالات را افراد متخصص تأیید کرده اند و پایایی آزمون، از روش آلفای کرونباخ در مؤلفه رضایت از یادگیری 83/. است. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون های تحلیل واریانس و کواریانس چندمتغیری استفاده شده است. یافته ها بر اساس مقایسه روش آموزشی وب کوئست و روش آموزش سنتی در یادگیری و میزان رضایت از درس طراحی آموزشی نشان می دهد که یادگیری درس طراحی آموزشی در دانشجویان گروه آزمایش (دانشجویانی که برای یادگیری درس طراحی آموزشی، مبتنی بر آموزش وب کوئست) در مقایسه با گروه کنترل (دانشجویانی که در یادگیری درس طراحی آموزشی، آموزش به روش سنتی) به طور چشمگیری بیشتر است. عملکرد دانشجومعلمان آموزش مبتنی بر وب کوئست نسبت به دانشجومعلمان آموزش به شیوه سنتی، در درس طراحی آموزشی به صورت معناداری متفاوت نشان داده شده است.
تحلیل مهارت نگارش در نومعلمان رشته زبان و ادبیات فارسی مطالعه موردی: برنامه کارورزی دانشگاه فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، تحلیل برنامه درسی کارورزی رشته زبان و ادبیات فارسی با درنظر گرفتن مهارت نومعلمان در طراحی های آموزشی نگارش است. برای رسیدن به مقصود، از روش پژوهش کیفی با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و متن گزارش های کارورزان استفاده شد. نمونه گیری به صورت هدفمند بود. شرکت کنندگان، 8 نفر از نومعلمان دختر (دانشجویان ورودی سال 91 و 92 مرکز آموزش عالی شهید باهنر دانشگاه فرهنگیان تهران) بودند. ابتدا متن مصاحبه ها، پیاده و داده ها استخراج شد؛ از گزارش کارورزان نیز داده ها خارج گردید. سپس مجموعه اطلاعات، با روش تحلیل محتوای مضمونی بررسی شدند. یافته های گردآوری شده از منابع اطلاع رسان، به گونه ای در نظر گرفته شد که در سطح محتوا و سطح مهارت های حرفه ای و در ترکیب این دو سطح، قابل تفکیک باشند. نتایج این پژوهش نشان داد دانشجویان زبان و ادبیات فارسی، در دوره کارورزی توجه و علاقه اندکی به طراحی موضوع نگارش داشتند. همچنین آنها در طول دوره کارورزی، در طراحی های آموزشی مبحث نگارش، کاملاً به شایستگی های لازم نرسیدند. دلایل مختلفی برای آن می توان ذکر کرد. در برنامه درسی رشته: کاربردی نبودن برخی واحدهای درسی، ناهماهنگی فرآیند درسی با دروس آموزشی مدارس و نامناسب بودن شیوه و راهبرد آموزشی دروس. در برنامه درسی کارورزی: نارسایی فعالیت های آموزشی، نپرداختن به دانش ها و روش های متناسب با تدریس این موضوع درسی و در طراحی آموزشی مباحث نگارشی: ضعف در سازماندهی مراحل طراحی، عدم تسلط دانشجو برتلفیق دانش محتوایی و مهارت تدریس، کم توجهی دانشجویان به طراحی و اختصاص زمانی کوتاه برای شناخت مسایل حوزه نگارش می باشد.
بررسی میزان انطباق کتاب درسی زیست شناسی پایه یازدهم با معیارهای تألیف سازنده گرایانه
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی ملاک های ده گانه تالیف سازنده گرایانه، نظر دبیران مجرب و صاحب نظر شهر تهران در قالب پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری و با استفاده از آزمون خی دو، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.. روش پژوهش، پیمایشی است که با طراحی پرسش نامه ای با 15 سوال، میزان پیروی کتاب مذکور از ده معیار مورد اشاره که متضمن پوشش دادن به عناصر اصلی یک برنامه درسی مانند اهداف، محتوا، روش های یاددهی-یادگیری و سازماندهی علمی، روشی و شکلی بر اساس معیار های سازنده گرایی است را مورد بررسی قرار می دهد. جامعه آماری پژوهش،20 نفر از دبیران با تجربه و صاحب نظر مناطق 19 گانه شهر تهران، بوده اند. بر اساس نتایج این پژوهش، مولفان کتاب زیست شناسی در 4 مؤلفه: "طراحی دقیق و رشد دهنده، توجه به سطوح عملکردی بالاتر، ارزشیابی درخدمت یادگیری و راهی بسوی یادگیری های جدید" عملکرد موفقی داشته اند. و در معیارهایی چون "توجه به پیش دانسته های فراگیران، توجه به شیوه های فعال یادگیری، توجه به یادگیری گروهی و اجتماعی، اهمیت رویکردهای تلفیقی، کاربست آموخته ها در محیط جدید و توجه به تکالیف خارج از کلاس" عملکرد مطلوبی نداشته اند. و در مجموع کتاب درسی مورد پژوهش با معیارهای تألیف کتاب های درسی بر اساس معیارهای یاددهی-یادگیری مطابقت کمی دارد.
تدوین مدل شاخص های مکانی یادگیری تجربی و کاربرد آن در طراحی محیط های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
111 - 125
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، یکی از مهمترین توجهات در نظام های موفق آموزشی در جهان، خلق فضای مناسب برای تحقق اهداف یادگیری است. دانش های محیطی از جمله معماری نیز با بسترسازی محیطی در جهت نیل به یادگیری اثربخش، نقش به سزایی ایفا می کنند. از مسائل قابل ملاحظه در این حوزه، نظریه های یادگیری و کاربرد آن در طراحی فضاهای آموزشی است. یکی از متأخرترین نظریات یادگیری که منطبق با نگاه جدید به یادگیری است و مقبولیت بیشتری میان محققان دارد؛ نظریه یادگیری تجربی است. پژوهشگران بسیاری به بررسی تأثیر این نظریه یادگیری بر یادگیرندگان و کاربردهای آن در علوم مختلف پرداخته اند؛ اما مهمترین عامل در این زمینه، یعنی فراهم نمودن بستر فضائی مناسب جهت تحقق صحیح و اصولی این نظریه، مغفول مانده است. هدف از این مقاله، دستیابی به مدلی از شاخص های مکانی مؤثر بر یادگیری تجربی است که به عنوان یک چارچوب مفهومی در برنامه ریزی و طراحی فضاهای یادگیری، فراروی مجریان باشد. پرسش اصلی پژوهش آن است که، فضای آموزشی، چگونه فرصت های لازم برای اثربخش ترین شکل یادگیری را که از طریق تجربه عینی حاصل می شود، فراهم می آورد. روش تحقیق در این مقاله، روش دلفی است. یافته ها نشان می دهند که مهم ترین دسته شاخص های مکانیِ تأثیرگذار بر یادگیری تجربی به ترتیب، دسته شاخص های «طبیعت گرائی و خوداکتشافی»، «هویت مندی»، «تنوع و انعطاف پذیری»، «جامعه مداری» و «جمع گرائی» می باشند. در نهایت، مدل شاخص های مکانی مؤثر بر ارتقاء یادگیری تجربی شامل 32 شاخص و در پنج دسته اصلی تدوین شد که در این مدل، اولویت و ترتیب اهمیت شاخص ها در هر دسته نشان داده شده است.
تاثیر الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
منبع:
آموزش پژوهی دوره ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
85 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر بر یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پایه هشتم در درس علوم تجربی بود. روش پژوهش، شبه آزمابشی و با توجه به ماهیت موضوع، اهداف و فرضیه های آن از نوع کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دادند و نمونه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه هشتم مدرسه توحید به تعداد 50 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفنتد. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی مورد استفاده قرار گرفتند. در این پژوهش، گروه آزمایش به روش مدل طراحی آموزشی انگیزشی کلر و گروه کنترل به شیوه مرسوم آموزش دیدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره) انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، میزان یادگیری و انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که با استفاده از الگوی طراحی آموزشی انگیزشی کلر آموزش دیده بودند، بیشتر از گروه کنترل بود.
اثربخشی آموزش بایبی (5E) بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
منبع:
آموزش پژوهی دوره سوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۹)
67 - 86
حوزه های تخصصی:
بکارگیری صرف روش های آموزش سنتی، پاسخگوی نیاز نظام تعلیم وتربیت امروزه نیست؛ در نظام های آموزش امروزی، شیوه های جدید و فعال تدریس در فرایند یاددهی- یادگیری مورد توجه بسیار قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف روش آموزش بایبی (5E) بر انگیزش پیشرفت دانش آموزان در درس زبان انگلیسیانجام گرفت. مطالعه به روش شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 96- 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد66 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات انگیزش پیشرفت دانش آموزان گروه آزمایش که از الگوی طراحی آموزشی بایبی برای آموزش آنها استفاده شده بود به شکل معنی دار آماری از گروه کنترل که به شکل متداول آموزش دیده بودند در پس آزمون، بیشتر بود(p=0.001). همچنین بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در آزمون انگیزش پیشرفت تفاوت معنی دار آماری یافت شد(p<0/05).
ارزیابی تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی (5E)بر یادگیری دانش آموزان در درس زبان انگلیسی
منبع:
آموزش پژوهی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
82 - 90
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی(5E)بر یادگیری در درس زبان انگلیسی انجام گرفت.مطالعه به روش شبه تجربی انجام شد. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر سال سوم دوره متوسطه اول شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 96- 1395 بود. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد66 نفر به عنوان نمونه آماری(33 آزمایش،33کنترل) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش آزمون محقق ساخته میزان یادگیری بود. برای تعیین روایی آزمون محقق ساخته یادگیری از نظر متخصصان استفاده شد که روایی صوری آزمون مورد تأیید قرار گرفت و جهت پایایی آزمون از روش کودر و ریجاردسون استفاده شده است که پایایی این آزمون با این روش78/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات یادگیری دانش آموزان گروه آزمایش که از الگوی طراحی آموزشی بایبی برای آموزش آنها استفاده شده بود به شکل معنی دار آماری از گروه کنترل که به شکل متداول آموزش دیده بودند در پس آزمون، بیشتر بود(p=0.001). همچنین بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل در آزمون یادگیری تفاوت معنی دار آماری یافت شد(p<0/05).
بررسی و تحلیل الگوهای طراحی آموزشی و یادگیری محیط کار و انتخاب مدل انطباقی جهت بهینه سازی آموزش سازمانی در صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل مدل های طراحی آموزشی، یادگیری محیط کار و انتخاب الگوی بهینه از بین مدل های موجود جهت استفاده در حوزه آموزش منابع انسانی صنعت پتروشیمی است . در صنعت پتروشیمی ایران، با شروع فرایند خصوصی سازی و تغییر ماهیت شرکت از بنگاه داری و هولدینگ به یک سازمان حاکمیتی و توسعه ای، نقش های دیروز کمرنگ و فرصت های نوینی نمایان شده است. لذا، با این تغییر رویکرد، سؤال اصلی این مطالعه به این صورت مطرح شده است: الگوهای رایج در زمینه طراحی آموزش و یادگیری محیط کار چه ویژگی هایی دارند و وجوه مشترک آن ها چیست؟ در زمینه آموزش و یادگیری محیط کار چه الگویی برای صنعت پتروشیمی مناسب و با ویژگی های آن منطبق است؟ این پژوهش با روش کیفی و با استفاده از رویکرد فراترکیب کیفی انجام شده و تحلیل ها در دو مرحله صورت گرفته است. مرحله اول تحلیل ها با روش ساندلوسکی و بارسو (2007) انجام شد. در مرحله دوم، جهت انطباق مدل و توجه به شرایط و مقتضیات صنعت پتروشیمی از تحلیل اسناد و مشاهده و دیدگاه خبرگان و روش تحلیل تم با استفاده از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است. درنهایت، الگوی انطباقی مرتبط با ویژگی های صنعت پتروشیمی شامل پنج فرایند تحلیل عملکرد، طراحی عملکرد، انتخاب مداخلات عملکرد، اجرای عملکرد و پایش عملکرد، برگرفته از سه الگوی 70:20:10، میگر و تکنولوژی عملکرد انسانی معرفی گردید. با توجه به رویکرد سیستمی حاکم بر طراحی الگوی آموزشی و یادگیری محیط کار و لحاظ نمودن مفهوم عملکرد در همه فرایندهای طراحی، به نظر می رسد مطالعه حاضر بتواند به عنوان اولین مطالعه صورت گرفته در این زمینه، در آموزش های سازمانی صنعت پتروشیمی نقش اثربخشی ایفا نماید.
الگوی طراحی آموزشی، برای آموزش اخلاق
منبع:
اخلاق حرفه ای در آموزش سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
58 - 103
حوزه های تخصصی:
انسان دارای ابعاد وجودی متنوعی است که برای شکوفا شدن و متعالی شدن این ابعاد و استعدادها، احتیاج به تربیت دارد. در این میان پرورش فضایل اخلاقی یکی از مهم ترین و درعین حال مشکل ترین کارها است و انجام این کار از هدف های مهم و والای جوامع بشری است. آموزش اخلاق، تعامل به منظور دستیابی به عمل اخلاقی معطوف به خیر. پژوهش حاضر در راستای ارائه الگوی طراحی آموزشی برای آموزش اخلاق، از روش مرور مبانی نظری، جهت ارائه الگوی مفهومی و روندی استفاده گردید. یافته پژوهش حاضر در زمینه ارائه الگو، شامل بازشناسی نظریه ها، مفاهیم و عوامل مؤثر در آموزش اخلاق و طبقه بندی آنها، ارائه نقشه مفهومی برای آنها و ارائه الگوی طراحی آموزشی برای آموزش اخلاق بود. الگوی طراحی آموزشی آموزش اخلاق در توسعه (شامل جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل مخاطب، تعیین ابعاد برنامه، طراحی آموزشی، تولید، اجرا، ارزشیابی و بازنگری) دارای رویکرد نظامند و در طراحی آموزشی دارای رویکرد سازنده گرایی انتقادی (شامل آماده سازی، عمل، تبیین، انتقاد و انگیزش) است.
توصیف و تحلیل کتاب های میانی مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی از بُعد طراحی آموزشی (بر اساس شاخص های «لشین» و همکاران در طراحی آموزشی)
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵شماره ۲
117 - 133
حوزه های تخصصی:
در یک نظام آموزشی موفق، محتوای آموزشی همگون و متناسب با اهداف، نقشی کلیدی ایفا می کند و تهیه متن آموزشی در نگاه کلان، نیازمند توجه به راهبردهای آموزشی و در نگاه خُرد، نیازمند توجه به فنون طراحی آموزشی و نیز تمرکز بر اصول کاربردی تهیه متون آموزشی است. در این پژوهش، کتاب های سطح میانی مرکز آموزش زبان و معارف اسلامی جامعه المصطفی از دیدگاه طراحی آموزشی بررسی و تحلیل شده است. پرسش اساسی پژوهش این است که در تهیه این کتاب ها چه اندازه اصول طراحی آموزشی رعایت شده است. برای این منظور ابتدا شاخص های کیفی طراحی آموزشی و نیز اصول آموزش زبان دوم را در قالب چند جدول کمّی بازسازی نموده ایم؛ سپس با بررسی داده های آماری، کتاب های مرکز آموزش زبان را بررسی و تحلیل کرده ایم. پژوهش به شیوه کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی انجام گرفته و به این نتیجه رسیده است که دو کتاب سطح میانی مرکز آموزش زبان، به شکلی مطلوب موفق به رعایت اصول طراحی آموزشی شده اند.
کاربرد اصول برنامه درسی صریح و خلاق در آموزش مطالعات اجتماعی
حوزه های تخصصی:
آموزش مطالعات اجتماعی با مسائل اساسی عمده ای ازجمله؛ محدودیت در روش تدریس، اجرای غیراصولی روش های محدود، عدم توسعه ابزارهای یادگیری و عدم خلاقیت در طراحی تجارب یادگیری روبرو می باشد. همین امر عموماً فضای کلاس درس مطالعات اجتماعی را خسته کننده و غیرکاربردی کرده و دانش آموزان را دچار بی انگیزگی و بی تفاوتی نموده است. این روند نه تنها به تربیت شهروند آگاه و مسئول منجر نمی گردد بلکه به تدریج الزامات دانشی، نگرشی و مهارتی موردنیاز برای تحقق آن را نیز به چالش می کشاند. بر همین مبنا مقاله حاضر باهدف کاربرد اصول برنامه درسی صریح و خلاق، الگویی عملیاتی در شش گام، برای رفع این مسائل ارائه می نماید. مقاله پیش رو، با رویکرد کیفی و روش تحلیل ثانویه در مطالعات اسنادی، ابتدا با بررسی و مطالعه منابع و مقالات علمی، اصول برنامه درسی صریح و خلاق در آموزش مطالعات اجتماعی را تنظیم و سپس گام های عملی آن را در کلاس درس، با ذکر مثال های کاربردی ارائه نموده است. بنا بر یافته های این پژوهش، در کنار اجرایی کردن گام های شش گانه؛ تدوین اهداف صریح، توجه به سطح درک و فهم دانش آموزان، توجه به زمینه های تجربه یادگیری، توجه به ابعاد روانشناختی، تأکید بر تجربیات روزمره و ملموس، طراحی سازوکارهای ارتباط آزادانه و مؤثر در کلاس درس به گونه ای صریح و خلاقانه، خواهد توانست کلاس درس مطالعات اجتماعی را متحول نماید.