در دنیای کنونی، مطالعات تطبیقی بین ادیان،یکی از راه هایی است که موجب ایجاد صلح و همزیستی و تقریب بین پیروان ادیان می شود. یافتن مفاهیم مشترک می تواند اساس گفتگوی شرایع الهی و زمینه ای جهت رفع سوء تفاهم ها و دستیابی به نقاط مشترک باشد. در این راستا، نوشتار حاضر برآن است که به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی مفهوم مثبت اندیشی، در متون دینی اسلام و مسیحیت پرداخته و مبانی مشترک و مورد اختلاف این دو حوزه را در موضوع فوق کشف نماید تا بدین وسیله، به تعارف مبنایی تعالیم ادیان در راستای تفاهم پیروان آن ها کمک کرده باشد. برای نیل بدین هدف، ابتدا واژه شناسی مفهوم مثبت اندیشی در اسلام و مسیحیت انجام شده و سپس راهکارهای ایجاد و تقویت آن، در هریک ادیان فوق، بررسی گردیده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مفهوم مثبت اندیشی در ادیان توحیدیِ اسلام و مسیحیت از راه کلیدواژه امید قابل پیگیری است که متعلق اصلی این امید، در بینش توحیدی اسلام، خداوند سبحان و در اناجیل سه گانه(متی، مرقس و لوقا) و نیز تعالیم پولس، وعده فرارسیدن ملکوت است. در تفکرات یوحنا نیز، مسیح سرچشمه امید به شمار می آید. البته گرچه پیرامون کیفیت دستیابی به این امید و راهکارهای تقویت آن، در ادیان فوق، اختلافاتی وجود دارد اما به طور کلی، امید، در دو حوزه فوق، مرتبط با هدفمندی حیات بشر بوده و در راستای زندگانی اخرویآدمی واقع شده است. از آثار و کارکردهای آن نیز، تقویت روح محبت و احسان به سایرین است.
خداوند به مدد ابزارهای وجودی که در اختیار انسان قرارداده، از انسان با «تعالوا» دعوت می کند. چنان چه انسان از قوّة وهم و خیال گذر کند و رتبة وجودی خویش را به عقل، مزیّن و متعالی نماید، با تکیه بر امید مطلوب که از آن به رحمت الهی تعبیرشده است، پویا و متوکّل، راه تعالی را در پیش می گیرد و به دعوت خداوند لبّیک می گوید. گرچه آرزو و امید، ودیعه های الهی در ضمیر انسان هاست، امّا آرزوهای واهی که بدون پشتوانة عقل و عمل، انسان را به خود مشغول می کنند، نتیجه ای جز حسرت و خسران ابدی در پی نخواهند داشت. در این مقاله، پس از بررسی معنای لغوی آرزو و امید، به ذکر آیات و احادیثی که انواع آرزو را بیان فرموده، نیز افرادی که آرزوی آنها در قرآن آمده، پرداخته شده است. ضمن پرداختن به آثار و نتایج آرزوهای مذموم و بیان آرزوهای برتر، انواع متعلّقِ آرزو و آیات مربوط به هر یک ذکر شده است. در این تحقیق، ابزار مورد استفادة نشریّات، کُتُب و اینترنت می باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی– رفتاری بر ارتقاء امید و سازگاری اجتماعی و عاطفی معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. برای نیل به هدف 20 فرد مبتلا به سوءمصرف مواد که تحت درمان نگه دارنده با متادون در یکی از مراکز ترک اعتیاد استان تهران قرار گرفته بودند؛ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش طی 10 جلسه برگزار شد و پرسشنامه امید اشنایدر و مقیاس سازگاری عاطفی و اجتماعی بل توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه در میزان سازگاری عاطفی- اجتماعی و همچنین امید وجود دارد. به طوری که گروه آزمایش ارتقاء قابل ملاحظه ای را نشان داد. نتیجه گیری: می توان گفت، آموزش شناختی– رفتاری مدیریت استرس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون مؤثر باشد.
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل پیش بین رضامندی زندگی بر اساس سازه های روانشناسی مثبت گرا بود. بدین منظور 1000 نفراز کارکنان دانشگاه های تهران با روش نمونه گیرى خوشه اى چندمرحله اى انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی معنوی، دینداری، امیدواری، خوش بینی، عزت نفس، خودکارآمدی و رضامندی زندگی بود. داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل8/7 به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل اولیه ارائه شده، تنها در بعضی شاخص ها برازش داشت و بنابراین مدل تعدیل شده، برازش بهتری با داده ها نشان داد. نتایج حاکی از آن بود که متغیرهای معنویت، دینداری، امیدواری، عزت نفس و خودکارآمدی رابطه مستقیم معناداری با رضامندی زندگی دارند. همچنین بین متغیرهای معنویت و دینداری به واسطه متغیرهای امیدواری، خوش بینی، عزت نفس، و خودکارآمدی با رضامندی زندگی رابطه غیرمستقیم معنی داری به دست آمد. بین متغیرهای جنس، وضعیت تأهل و وضعیت اقتصادی با رضامندی زندگی رابطه معناداری وجود نداشت. در نهایت در پژوهش حاضر نقش سازه های روانشناسی مثبت گرا در رضامندی زندگی تأیید شد که این یافته بیانگر اهمیت سازه های روانشناسی مثبت گرا در رضامندی زندگی است.
مقدمه: اگر چه سرطان، سلامت روان را تحت تاثیر قرار می دهد اما به نظر می رسد بزرگ ترین مسئله در زمان بروز این بیماری، حس یاس و ناامیدی است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر بهزیستی معنوی، سرسختی روان شناسی و حمایت اجتماعی ادراک شده بر امید در بیماران مبتلا به سرطان بود.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی-تحلیلی، از بین مراجعه کنندگان زن مبتلا به سرطان در دامنه ی سنی 75-17 سال به مجتمع درمانی تخصصی و فوق تخصصی باغبان شهر ساری در پاییز 1393، تعداد 198 نفر به طور داوطلب با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مقیاس بهزیستی معنوی، مقیاس سرسختی اهواز، مقیاس حمایت اجتماعی و مقیاس امید اشنایدر بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و نرم افزارهای آماری SPSS نسخه ی 22 و AMOS-20 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که تاثیر مستقیم (001/0=P) و غیر مستقیم (016/0=P) بهزیستی معنوی بر امید بیماران مبتلا به سرطان، مثبت و معنی دار بود.
نتیجه گیری: در بیماران زن مبتلا به سرطان، تاثیر مثبت بهزیستی معنوی بر امید، از طریق نقش میانجی سرسختی روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده، قابل تبیین است.
مقدمه: ام.اس از شایعترین بیماری های مزمن سیستم عصبی مرکزی است. این بیماری باعث ایجاد اختلالات روانی متعددی در بیماران می گردد که درمیان آن ها افسردگی از شیوع بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید بر امید و افسردگی زنان مبتلا به ام.اس انجام شد.
روش: این پژوهش یک مطالعه ی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و ملاک داشتن حداقل نمره 14 در پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم، تعداد 24 بیمار از بین جامعه ی آماری شامل زنان مبتلا به ام.اس که عضو انجمن حمایت از بیماران ام.اس شهر زاهدان بودند، انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم و مقیاس امید اشنایدر بود. داده های پژوهش با نرم افزار آماری SPSS 16 و با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید به طور معناداری (001/0P<) موجب افزایش امید و کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام.اس در مقایسه با گروه کنترل شده است.
نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید در افزایش امید و کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام.اس مؤثر است. بنابراین می توان آن را به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای بهبود نشانگان افسردگی در بیماران مبتلا به ام.اس به کار برد.
این پژوهش به بررسی تفاوت ویژگی های شخصیتی و امید در میان دانش آموزان مرتبط و غیرمرتبط با جنس مخالف پرداخته است. حجم نمونة پژوهش 316 نفر از دانش آموزان دبیرستان های شهرستان رباط کریم است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. پژوهش از نوع مطالعه کمی همبستگی است. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسش نامة 13 سؤالی ارتباط با جنس مخالف، پرسش نامة 90 سؤالی شخصیتی «آیسنک» و پرسش نامة 12 سؤالی «امید» اشنایدر است. داده ها بر اساس آزمون خی دو و آزمون t مستقل تحلیل شد. یافته ها حکایت از آن دارد که پسران بیش از دختران وارد ارتباط با جنس مخالف می شوند. همچنین ارتباط با جنس مخالف با افزایش ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، روان گسسته گرایی، برون گرایی، و کاهش امید، همبسته است. یافتة دیگر اینکه شدت روان گسسته گرایی در افرادی که ارتباط جنسی را تجربه کرده اند بیشتر است. بنابراین، خودمهارگری جنسی تأکید شده است.
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری بر افزایش امید با تأکید بر قرآن و آموزه های اسلامی در کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی همراه با گروه تجربی و گواه بود. روش نمونه گیری ابتدا کل جامعه آماری به تعداد 300 نفر پرسشنامه ی امید اسنایدر را تکمیل کردند و شرکت کنندگانی که پایین ترین نمره را اخذ کردند تعداد 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه تجربی و گواه جایگزین شدند. به گروه تجربی هشت جلسه ی نود دقیقه ای به صورت هفتگی، آموزش مثبت نگری با تأکید بر قرآن و آموزه های دینی ارائه گردید. در پایان آموزش، از هر دو گروه خواسته شد پرسشنامه مذکور را مجدداً تکمیل نمایند. در مرحله ی بعد، پس از دو ماه آزمون پیگیری امید برای سنجش ماندگاری آموزش های داده شده اجرا گردید. برای تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) استفاده شد. نتایج آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در افزایش امید در مرحله پس آزمون وجود دارد. و در مرحله ی پیگیری نیز ثبات داشته است. نتایج نشان می دهد که آموزش گروهی مثبت نگری با تأکید بر قرآن و آموزه های اسلامی در گروه تجربی نسبت به گروه گواه باعث افزایش متغیر امید و زیر مقیاس های آن شده است. این نتایج در مرحله ی پیگیری نیز ثبات داشته و مورد تأیید قرار گرفت.
امید در قرآن و روایات، حالتی نفسانی است که فرد امیدوار را به تلاش جدی وادارد. امید در زندگی دنیوی و اخروی نقش های شگرفی دارد. در قرآن و روایات نیز فرد با امید به نصرت الهی، به آرامش در زندگی و تربیت خود دست می یابد. در این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آیات و روایات، ضمن بیان مفهوم شناسی از امید و شناسایی انواع آن، با توجه به شاخصه های امید و جایگاه آن در تربیت به تحلیل تربیتی امید در قرآن و روایات پرداخته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در قرآن دو نوع امید شامل امید صادق و کاذب به کاررفته است. امید آثاری در تعلیم و تربیت وزندگی فردی و اجتماعی و در مفهوم بهتر در حوزه های ارتباط با خود، دیگران و جهان بجا می گذارد که ازجمله می توان به مواردی همچون فعالیت هدفمند، معرفی الگو، آرامش و آینده نگری اشاره کرد
هدف اساسی این پژوهش تدوین مدل بومی کارکرد خانواده بر اساس مولفه های امید، صمیمیت و تعارض های زناشویی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه می باشد. این مطالعه توصیفی (غیر آزمایشی)، همبستگی از نوع مدل یابی معادله های ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه می باشد. از بین جامعه مورد نظر تعداد250 نفر زن به عنوان نمونه آماری انتخاب و افراد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گرد آوری داده های پژوهش از چهار پرسش نامه زیر استفاده شد که عبارتند از: مقیاس کارکرد خانواده (FAD)، مقیاس امید اسنایدر، پرسش نامه صمیمیت و پرسش نامه تعارض های زناشویی. جهت تحلیل داده های این پژوهش از آمار استنباطی (روش تحلیل مسیر) و از نرم افزار لیزررل استفاده شد. نتایج نشان دادند که: مدل ارایه شده از برازشی مناسب برخوردار است، تعارض های زناشویی، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند، تعارض های زناشویی با میانجی گری صمیمیت و امید، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند، تعارض های زناشویی امید در افراد را پیش بینی می کند، تعارض های زناشویی صمیمیت افراد را پیش بینی می کند، صمیمیت، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند، امید، کارکرد خانواده را پیش بینی می کند.
زمینه: هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش امید بر درگیری تحصیلی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود.
روش: روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 بود. نمونه پژوهش شامل 30دانش آموز دختر کم توان ذهنی دوره دوم متوسطه شهر خرم آباد بود که با استفاده از روش سرشماری انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 9جلسه تحت آموزش امید قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان از هر 2گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه درگیری تحصیلی زرنگ بود. داده ها به وسیله نرم افزار اس پی اس و آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش امید بر درگیری تحصیلی و مولفه های آن شامل درگیری شناختی، انگیزشی و رفتاری دانش آموزان دختر کم توان ذهنی موثر بوده است.
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش امید توانسته است درگیری تحصیلی و مولفه های شناختی، انگیزشی و رفتاری آن را در دانش آموزان کم توان ذهنی افزایش داده و بهبود عملکرد تحصیلی آنان را در پی داشته باشد.
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر حمایت اجتماعی ادراک شده بر پیروی از درمان از طریق تاب آوری، و امید در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بوده است. تعداد 234 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 از میان بیماران دیابتی دارای پرونده در شبکه بهداشت و درمان شهرستان لامرد به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده(MSPSS)، مقیاس امید (HS)، تاب آوری ( CD-RISC) و پرسشنامه ی پیروی کلی (GAS) در این پژوهش تکمیل کردند. تحلیل مدل بر اساس نرم افزار AMOS-16 انجام گرفت. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری نشان دادند که الگوی پیشنهادی برازنده داده ها نمی باشد و نیاز به بهبود دارد. در نتیجه، با حذف مسیرهای غیرمعنی دار برازش الگوی نهایی با داده ها تأیید گردید. تحلیل های دیگر نیز نشان دادند که دو مؤلفه حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم توانستند تاب آوری را پیش بینی نمایند و همچنین مؤلفه حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم به صورت غیر مستقیم پیروی را از طریق متغیر تاب آوری پیش بینی می کنند. متغیر امید نیز نقش واسطه ای در مدل نداشتند. از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری کرد که سازه تاب آوری می تواند به عنوان متغیر واسطه ای تاثیر حمایت اجتماعی ادراک شده (مانند، حمایت دوستان و حمایت دیگر افراد مهم) بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 را تقویت نماید.
آمال و آرزوهای انسان همواره امیدبخش زندگی و راه آینده بوده اند، چرا که آدمی بدون امید و آرزو قادر به ادامه حیات خویش نیست. این موضوع که جزئی جدانشدنی از زندگی انسان است، در ادبیات نیز نمود پیداکرده است. در نمایشنامه مرغ دریایی که آن را شخصی ترین اثر چخوف می نامند، ما با قهرمانانی روبه رو هستیم که آرزوها و آرمان های والایی در سر دارند، آنها به خوبی از ایده آل هایشان سخن می گویند و رویای زندگی بهتری را در سر می پرورانند، اما تلاشی برای دست یافتن به خواسته ها و اهدافشان نمی کنند. در این اثر، چخوف از یک سو به توصیف انسان هایی می پردازد که توانایی رویارویی با حقیقت زندگی را ندارند و تسلیم سرنوشت می شوند، و از سوی دیگر قهرمانی را توصیف می کند که باوجود تمام رنج ها و ناکامی ها، از پای نمی نشیند و راه خود را به سوی خوشبختی و پیروزی پیدا می کند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های سرمایه روان شناختی با رویکرد معنوی از نظر اعضای هیئت علمی جهت استقرار دانشگاه اسلامی بوده است. روش: روش تحقیق، توصیفی و جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه اعضای هیئت علمی تمام وقت منطقه 3 دانشگاه آزاد اسلامی. روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده که با استفاده از فرمول کوکران، 320 نفر انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل عاملی و فریدمن استفاده شد. یافته ها: با مطالعه در مبانی نظری پژوهش مشخص شد که سرمایه روان شناختی از چهار مؤلفه خودکارامدی، تاب آوری، امید و خوش بینی تشکیل شده است. همچنین با بررسی ادبیات و پیشینه پژوهش، مشخص شد که در ساختار هر یک از ابعاد چهارگانه، معنویت گرایی و هوش معنوی نقش دارد. لذا هوش معنوی به عنوان پنجمین مؤلفه اصلی انتخاب شد. سپس100 زیرمؤلفه روان شناختی که در ساختار پنج مؤلفه اصلی نقش دارند، انتخاب شدند و پس از انجام تحلیل عاملی، 78 زیرمؤلفه در پژوهش باقی ماندند. برای تعیین اولویت مؤلفه ها، آزمون فریدمن نشان داد که در مؤلفه های خودکارامدی، تاب آوری، امید، خوش بینی و هوش معنوی، به ترتیب زیرمؤلفه های خجالت، خود ارزشمندی، برنامه ریزی، اندیشه مثبت و تجارب معنوی، دارای بالاترین اولویت و زیرمؤلفه های حمایت اجتماعی، مسئولیت پذیری، تفکر واگرا و عقلانیت، دارای کمترین اولویت می باشند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که در بعد خود کارآمدی، 18 زیر مؤلفه از مجموع 20 زیر مؤلفه بعد از تعیین بارهای عاملی در پژوهش باقی ماندند بدین معنا که با پژوهشهای قبلی اندیشمندان این حوزه به لحاظ تأثیر بر کارآمدی مطابقت دارند. در بعد تاب آوری، 19 زیر مؤلفه، در بعد امید 12 زیر مؤلفه، در بعد خوش بینی 12 زیر مؤلفه و در بعد معنویت 17 زیر مؤلفه مورد انتظار پژوهشگر با استفاده از آزمون تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفتند و با نظر پژوهشگران پیشین، مطابقت داشتند.
هدف از این پژوهش تدوین الگوی امید بر اساس منابع اسلامی و طراحی برنامه درمانی آن بود. از دو روش استفاده شد: روش توصیفی تحلیلی در گزاره های دینی (روش اجتهاد دانش دینی) برای تدوین الگوی امید و روش توصیفی برای بررسی روایی پروتکل درمانی. جهت بررسی روایی محتوایی پروتکل از ضریب تطابق کندال و آزمون معناداری خی دو برای بررسی میزان تطابق و معناداری نظرات کارشناسان برای ارزیابی صحت برداشت های قرآنی و روایی و مطابقت فنون پیشنهادی پروتکل امیددرمانگری با اهداف هر جلسه استفاده شد. یافته ها نشان داد که مفهوم امید در رویکرد اسلامی دارای الگویی سه مؤلفه ای است که هر مؤلفه دو زیرمؤلفه دارد: عاملیت (عاملیت شخصی، عاملیت الهی)، اسباب (اسباب مادی، اسباب فرامادی)، هدف (هدف مادی، هدف توحیدی). همچنین محور در این الگو، هدفی توحیدی است. با توجه به نظر متخصصان تاثیرگذار بودن فنون پیشنهادی نیز بر این مؤلفه ها تایید گردید. بر این اساس پروتکل امیددرمانگری اسلامی در 8 جلسه گروه درمانی 120 دقیقه ای تدوین شد. در این جلسات سه مؤلفه امید، موانع آن ها و راهبردهای رفع موانع و تقویت آن ها مطرح می گردد. در پایان پیشنهادهایی جهت استفاده پروتکل امیددرمانگری ارائه گردیده است.
مسئله اخلاق نزد ارسطو و پولس، پاسخ به این پرسش است که چگونه باید بود؟ و نه، چه باید کرد؟ موضوع در هر دو اخلاق، فضایل هستند و نه اعمال. در نتیجه، اخلاق در هر دو، از مجموعه قواعد و اصول رفتاری، به پرداختن به خویشتن بدل می شود. با این حال، اختلاف مبانی پولس و ارسطو، امکان یکسانی این دو متفکر را در سامان دهی ن ظریة اخ لاقی واحدی فروکاهد. شالوده اخلاق پولس بر پایه سه اصل ایمان، امید و عشق است. ارسطو بر فضایل چهارگانة عدالت، حکمت، شجاعت و عفت تأکید دارد که هریک پیامدهای معرفت شناختی چندی را در حوزه اخلاق ب ه دنبال دارد. ثانیاً، تأکید بر ن قش فیض در سعادت انسان، در اخلاق پولس از یک سو و تعریف متفاوت فضیلت و تکیه بر نقش معرفت شناسانه حکمت عملی در اخ لاق ارسطو از سوی دیگر، این تفاوت را بارزتر می سازد. به رغم تأثیر پولس از فرهنگ یونانی در شکل دهی الهیاتش، وی کاملاً مستقل از اخلاق فضیلت ارسطو، مبانی اخلاقی خویش را ساماندهی کرده است. تعریف اخلاق فضیلت نزد ارسطو، بررسی مختصات کلی اخلاق پولس و بازخوانی سه اصل مذکور در رسالات وی و شرح و بسط تمایز آن با اخلاق ارسطو، از جمله موضوعاتی است که این پژوهش بدان پرداخته است.
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر امیددرمانگری اسلامی بر بهزیستی فاعلی زنان مبتلا به ام اس و مقایسه تأثیر آن، با امیددرمانگری اسنایدر بود. برای مقایسه دو سبک درمان، پژوهش آزمایشی سه گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به کار گرفته شد: گروه آزمایش امیددرمانگری اسلامی؛ گروه آزمایش امیددرمانگری اسنایدر؛ گروه گواه. جامعه آماری افراد مبتلا به ام اس در انجمن ام اس قم بودند. تعداد شرکت کنندگان هر گروه 12 نفر بود و مداخله در 8 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای صورت گرفت. متغیر وابسته بهزیستی فاعلی بود که با استفاده از دو مقیاس شادکامی و رضایت از زندگی، در سه مرحله بررسی گردید. تحلیل آماری نشان داد که هر دو روش درمانی، به طور معنادار (05/0 >P ) بهزیستی فاعلی بیماران مبتلا به ام اس را افزایش داده اند، اما تفاوت معناداری میان دو روش درمانگری یافت نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از امیددرمانگری اسلامی، می توان نتایجی قابل مقایسه با امیددرمانگری اسنایدر انتظار داشت.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر بر میزان اشتیاق و سرسختی تحصیلی دانش آموزان دختر متوسطه اول انجام گرفت. مطالعه حاضر به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر خرم آباد در سال تحصیلی 95- 1394 بود. حجم نمونه به تعداد 50 نفر(25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه گواه) با استفاده از روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. گروه آزمایش، تحت آموزش گروهی مبتنی بر نظریه امید اسنایدر به صورت گروهی قرار گرفت. بعد از اتمام جلسات آموزشی، از هر دو گروه آزمایش و گواه، پس آزمون و مجدداً 2 ماه بعد، پیگیری به عمل آمد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2001) و سرسختی تحصیلی کوباسا و همکاران (1982) بود. تحلیل داده ها با استفاده از spss-19و روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش امید بر افزایش میزان اشتیاق تحصیلی(001/0>P) و سرسختی تحصیلی(01/0>P) تأثیر معنادار دارد. این نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ گردید.
زمینه و هدف :پژوهش های فراوان حاکی از آن است که خلق منفی با مرگ و میر بیماران دچار بیماری قلبی به طور کامل مرتبط است؛ در حالی که حالات مثبت روانی در این بیماران با بهبود عملکرد قلبی- عروقی همراه می باشد. با این وجود، مداخلات روان شناسی مثبت در بیماران قلبی توسعه نیافته است. بر همین اساس، مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی سه نوع مداخله شادی بر روی متغیرهای روان شناختی در بیماران دچار بیماری قلبی پرداخت. مواد و روش ها:در پژوهش حاضر، 68 بیمار قلبی به طور تصادفی به سه گروه مداخله شادی Seligman، Lyubomirsky و Fordyce و گروه شاهد اختصاص یافتند. گروه های مداخله شش هفته آموزش شادی دریافت نمودند و اندازه گیری ها در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به انجام رسید. ارزیابی ها شامل افسردگی، شادی، رضایت از زندگی و امید بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها:هر سه نوع مداخله به طور معنی داری موجب افزایش شادی در این بیماران گردید (01/0 > P). همچنین، نتایج نشان دهنده کاهش معنی دار افسردگی در گروه Fordyce بود (05/0 > P). علاوه بر این، میزان امید در گروه Seligman افزایش معنی داری را در مراحل پس آزمون و پیگیری نشان داد (05/0 > P). نتیجه گیری:مداخلات شادی یاد شده می تواند به نتایج امیدوار کننده ای در ارتقای حالات مثبت روان شناختی و کاهش افسردگی بیماران قلبی منجر شود. به طور کلی، مداخله شادی Seligman در ارتقای حالات مثبت روان شناختی و مداخله شادی Fordyce در کاهش افسردگی این بیماران بهتر از دو مداخله دیگر عمل کرد.