مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
افسردگی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی -اسکلتی مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون، گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در سه گروه 15 نفره (معنویت درمانی، ذهن آگاهی و کنترل) طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاسافسردگی،اضطرابواسترس استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. به عبارت دیگر اثربخشی مداخله های درمانی در هر دو گروه یکسان می باشد. مقایسه های زوجی نشان می دهد که بین افسردگی، اضطراب و استرس در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در بین گروه های معنویت درمانی و ذهن آگاهی با گروه کنترل تفاوت معناداری دارند. میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در گروه های معنویت درمانی و ذهن آگاهی پایین تر از گروه کنترل می باشد. به عبارت دیگر اثربخشی معنویت درمانی و ذهن آگاهی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیشتر از گروه کنترل در بیماران مبتلا به درد مزمن می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به درد مزمن اثربخش بودند.
تاثیر روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت در درمان تشنج های غیر صرعی روانزاد: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
113 - 137
حوزههای تخصصی:
تشنج های غیر صرعی روانزاد، آشفتگی های دوره ای همراه با علائم حرکتی، حسی و رفتاری است که به تشنج های صرع شباهت دارد اما همبسته های الکتروفیزیولوژی آن متناسب با صرع نیست. این اختلال تاثیر زیادی بر فعالیت های روزمره افراد و کاهش کیفیت زندگی آنها دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) بر بهبود تشنج های غیر صرعی روانزاد است. پژوهش حاضر یک پژوهش تجربی از نوع مورد پژوهی با استفاده از طرح AB است. با استفاده از روش های نقشه برداری مغزی و نظر نورولوژیست و روانپزشک، تشخیص تشنج های غیر صرعی روانزاد در مراجع تایید شد. پرسشنامه افسردگی بک نیز قبل و بعد از مداخلات توسط مراجع تکمیل شد. جلسات روان درمانی با رویکرد ISTDP در ده جلسه انفرادی و به صورت هفته ای یک جلسه برگزار شد. نتایج مشاهده توسط درمانگر و مراجع، نشان دهنده از بین رفتن تشنج های غیر صرعی بود. همچنین، مقایسه نمرات مراجع در سیاهه افسردگی بک در پیش آزمون و پس آزمون، بیانگر کاهش قابل ملاحظه میزان افسردگی او بود. با توجه به یافته های به دست آمده، می توان گفت که روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت، روش درمانی مناسبی برای کاهش تشنج های غیر صرعی روانزاد، و در مجموعه های بالینی توسط درمانگران قابل استفاده است.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی (CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر اضطراب و افسردگی مادران نوزاد نارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
139 - 156
حوزههای تخصصی:
اضطراب و افسردگی پس از زایمان شرایط زیان باری است که نه تنها مادران بلکه نوزاد آنان را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان های روان شناختی در کاهش مشکلات مذکور در مادران در معرض خطر اجراشده است. پژوهش حاضر کار آزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل بود. پس از ارزیابی 75 مادر که نوزادشان در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری بودند، 45 مادر که میزان اضطراب و افسردگی آن ها بالاتر از نقطه برش بوده و شرایط لازم را داشتند شناسایی و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری، دو گروه مداخله و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. برای گروه مداخله اول، درمان CBT و گروه مداخله دوم، درمان ACT در 8 جلسه اجرا شد و گروه کنترل، مراقبت معمول را دریافت کردند. جهت تعیین تأثیر برنامه مداخله ها، با استفاده از آزمون اضطراب زانک و آزمون افسردگی ادینبورگ، پیش آزمون و پس آزمون برگزار شد. نمرات گروه های مداخله در مقایسه با گروه کنترل در مقیاس اضطراب و افسردگی در پس آزمون تغییرات معنی دار داشت. افسردگی و اضطراب پس از مداخلات، کاهش یافت و اندازه این کاهش در گروه ACT بیشتر بود. با توجه به نتایج، درمان ACT در کاهش اضطراب و افسردگی مادران تأثیر بیشتری نسبت به درمان CBT دارد و استفاده از رویکرد ACT و لزوم همکاری پرستاران و پزشکان با روانشناسان برای انجام مداخلات ضروری به نظر می رسد.
آزمون مدل فراتشخیصیِ مبتنی بر نظریه لینچ، در رابطه با افسردگی در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل آسیب شناسی لینچ، اثر تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین با میانجی گری بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی، در رابطه با افسردگی بود. اعضای نمونه را 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل می دهند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس طبع منفی فهرست شخصیت سازگار و ناسازگار، مقیاس تجربه ی زمانی لذّت، خرده مقیاس های کمال گرایی ناسازگارانه، مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، پرسشنامه ی دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس نیاز شخصی به ساختار، پرسشنامه ی مشکلات بین فردی، مقیاس امنیت و لذّت اجتماعی و پرسشنامه ی افسردگی بک بود. یافته های مطالعه، حکایت از برازش خوب مدل یادشده داشت. تحلیل بوت استرپ نیز نقش واسطه ای بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی را تأیید کرد. بر این اساس تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین منجر به ایجاد سبک مقابله ای بیش کنترل گرانه می شود؛ بیش کنترل گری نیز به نوبه ی خود به اختلال در پیوند اجتماعی می انجامد و از این طریق به افسردگی منجر می شود. بر این اساس، یافته های مطالعه ی حاضر از مدل لینچ در رابطه با آسیب شناسی افسردگی حمایت می کند.
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندها و پیامدهای سردردهای میگرنی در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سردرد میگرنی، یکی از شایع ترین دردهاست و به دلیل فراوانی، از مهم ترین انواع سردردها به حساب می آید. هدف از پژوهش حاضر، آزمون شناسایی پیشایندها و پیامدهای سردردهای میگرنی در جمعیت غیربالینی دانشجویان بود . نمونه ی پژوهش را، 310 نفر از دانشجویان تشکیل می دادند که به صورت تصادفی طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تشخیص میگرن، اضطراب-افسردگی-استرس، حالت-صفت بیان خشم، مقیاس باورهای وسواسی، فهرست 90 نشانه ی مرضی، مقیاس سنجش شدت خستگی و پرسش نامه ی کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام ضرایب مسیرهای مستقیم بین متغیرهای پژوهش ازلحاظ آماری معنی دار است . طبق نتایج پژوهش، رابطه ی غیرمستقیم خشم، اختلال وسواسی اجباری و اضطراب با کیفیت زندگی، افسردگی و خستگی از طریق میانجی گری میگرن معنی دار به دست آمد؛ همچنین رابطه ی باورهای وسواسی با میگرن از طریق میانجی گری اختلال وسواسی اجباری معنی دار بود. یافته های پژوهش حاضر، چارچوب مفیدی را برای شناسایی عوامل تأثیرگذار در شروع سردردهای میگرنی و پیامدهای حاصل از آن فراهم می کند.
بررسی آموزش معنادرمانی مذهب محور بر افزایش انگیزش تحصیلی و رضایت از زندگی در دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
223 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی معنا درمانی مذهب محور بر افزایش انگیزش تحصیلی و رضایت از زندگی در دانش آموزان پسر مبتلا به افسردگی پایه اول دبیرستان های ناحیه 4 اهواز در سال 91-90 بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه بوده است. نمونه مورد بررسی شامل 60 دانش آموز است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای و دارا بودن یک انحراف معیار کمتر از میانگین در پرسشنامه های افسردگی بک، انگیزش تحصیلی هارتر و رضایت از زندگی هیونبر انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. به گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش معنادرمانی مذهب محور داده شد؛ اما گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان مداخلات، پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی بک، انگیزش تحصیلی هارتر و پرسشنامه رضایت از زندگی هیونبر بوده است. داده های حاصل با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل آشکار ساخت که بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0p
مقایسه توجه انتخابی در فازهای اختلال دوقطبی نوع یک و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : از آنجا که در اختلال دوقطبی، نقص توجه ، نقص اصلی عصب روان شناختی در نظر گرفته می شود، هدف این پژوهش، مقایسه ی توجه انتخابی در فازهای مانیا، افسردگی و یوتایمیا در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک و افراد عادی شهر اصفهان در سال 1395 تعریف شد . روش : نمونه ی پژوهش 59 نفر بود که 15 نفر آنها در فاز مانیا،10 نفر در فاز افسردگی و16 نفر در فاز یوتایمیا قرار داشتند و 18 نفر نیز افراد عادی بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران با تشخیص روان پزشک و بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSN5) ، مقیاس مانیای یانگ افسردگی همیلتون و افراد عادی با پرسش نامه های چک لیست نشانه های اختلالات روانی(SC1-90-R V.4.1) و کیفیت زندگی 36 سوالی (SF36) وارد پژوهش شدند. برای سنجش توجه انتخابی ، نرم افزار آزمون استروپ ساده به کار رفت. داده ها با تحلیل واریانس یک راهه، کروسکال والیس و آزمون های تعقیبی تجزیه و تحلیل شدند. شاخص های اندازه گیری شده عبارت بودند از: زمان آزمایش، تعداد خطا، تعداد سؤال های بدون پاسخ، تعداد پاسخ های صحیح، زمان پاسخ در دو قسمت هم خوان و ناهم خوان، نمره و زمان تداخل. یافته ها : نتایج نشان دادند که زمان آزمایش هم خوان و ناهم خوان و زمان پاسخ هم خوان در گروه های مانیا- کنترل و افسردگی- کنترل و زمان پاسخ ناهم خوان در گروه های یوتایمیا- مانیا و مانیا – کنترل و افسردگی- کنترل تفاوت معناداری دارد (0001/0 > P )، اما در سایر گروه ها تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: با توجه به عملکرد ضعیف بیماران دوقطبی در توجه انتخابی در فازهای حاد اختلال و ادامه این نقص در فاز یوتایمیا شاید بتوان ادعا کرد که شدت نقص توجه در اختلال دوقطبی با فازها مرتبط است ، البته انجام مطالعات بیشتر با حجم نمونه بیشتر ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی تغییرات امواج مغزی بیماران افسرده ی تحت درمان تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای با استفاده از پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات اعصاب و روان در میان جوامع بشری است. امروزه، تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای( tDCS ) به عنوان یک روش جدید در درمان افسردگی شدید شناخته شده است. مطالعات زیادی ارتباط بین تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و افسردگی را بررسی کرده اند، اما تحقیق در زمینه ی تأثیر این روش درمانی بر فعالیت عصبی محدود است.هدف اصلی این تحقیق، ارائه ی شاخصی مناسب برای ارزیابی تغییرات ناشی از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای در فعالیت مغزی بیماران افسرده ، با استفاده از مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی (ERP) است. روش: در این مطالعه، هفت بیمار افسرده ی شدید (چهار مرد و سه زن) با میانگین سنی 34/85 و انحراف استاندارد 4/25 سال شرکت کردند. ابتدا از شرکت کنندگان خواسته شد تا پرسش نامه ی افسردگی بک و اضطراب هامیلتون را تکمیل کنند. پس از آن، به مدت پنج دقیقه سیگنال مغزی پایه ی هر فرد درحالت چشم بسته و چشم باز در سه کانال Fz،Cz و Pz ثبت شد. سپس هم زمان با ثبت سیگنال مغزی، از آزمودنی ها خواسته شد در آزمون استروپ شرکت کنند. این آزمون با360 تحریک (120 تحریک متجانس، 120 تحریک نامتجانس و 120 تحریک خنثا) ، در مجموع 12 دقیقه طول می کشد. پس از ثبت امواج مغزی،، قشر پشتی جانبی پیش پیشانی ( DLPF ) نیم کره ی چپ بیماران ، با استفاده از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای شش روز متوالی ، روزی 20 دقیقه، با جریان یک میلی آمپر تحریک شد .در پایان دوره ی درمانی، مشابه جلسه ی اول ، امواج مغزی بیماران ثبت شد . یافته ها: برای تحلیل داده ها، پس از حذف نویز و آرتیفکت، با روش میانگین گیری سنکرون ، مؤلفه های پتانسیل های وابسته به رخداد مغزی و سپس ، پنج ویژگی متناسب با ضرایب ویولت هر باند فرکانسی این مؤلفه ها، در هر نوع تحریک استخراج شد. برای انتخاب ویژگی بهینه، بین درصد تغییرات ویژگی ها بعد از اعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای و قبل از آن با درصد تغییرات حاصل از آزمون استروپ افراد( پیش و پس از دوره ی تحریک) همبستگی گرفته شد. بر اساس نتایج ، بعد از تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای، زمان نهفته گی مؤلفه ی N400 به طور معناداری کاهش یافت. همچنین بین بهبود صحت پاسخ گویی به تحریکات متجانس و نامتجانس و افزایش ضرایب ویولت باند آلفا، همبستگی معناداری به این شرح مشاهده شد: 0/9060 r= ، 0/0128 p= ، 95/ r=0 ، 0037 =0/ P در کانال Pz . نتیجه گیری: طیف توان باند آلفا در ناحیه ی پریتال می تواند با میزان بهبود افسردگی ناشی از اِعمال تحریک مستقیم جریان درون جمجمه ای ارتباط معناداری داشته باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود فرزند مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در خانواده ها می تواند منجر به افسردگی و اضطراب مادران، احساس ناتوانی در ایفای نقش والدینی و احساس عدم کفایت در امر تربیت فرزند در خانواده های این کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. در پژوهش حاضر که با روش نیمه آزمایشی و طرح یش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود، گروه نمونه با روش نمونه گیری در دسترس و از مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی و روان پزشکی شهر سنندج انتخاب شدند. از بین این گروه تعداد30 نفر به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون از پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک و پرسشنامه کانرز والدین استفاده شد. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طی 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. در مرحله پس آزمون، پرسشنامه های فوق روی هر دو گروه مجددأً اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون نمرات افسردگی و اضطراب کاهش معناداری داشته است. بنابراین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بردرمان افسردگی و اضطراب مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی مؤثربوده است. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علائم افسردگی و اضطراب در مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این مادران و فرزندان این بیماران تأکید دارد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر سازگاری اجتماعی و علائم افسردگی کودکان مبتلا به اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
179 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر سازگاری اجتماعی و علائم افسردگی کودکان مبتلا به اختلال افسردگی شهر اصفهان صورت پذیرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان دارای اختلال افسردگی شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی آموزش و پرورش مراجعه کرده بودند. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری 45 روزه بود. مرحله پیگیری بدین سبب اجرا گردید تا مشخص شود که آیا درمان ذهن آگاهی در طول زمان دارای کارآیی معنادار پایدار است یا خیر. تعداد نمونه در پژوهش 30 کودک دارای اختلال افسردگی بود که به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه به شکل مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی مربوط به ذهن آگاهی را در طی دو ماه و نیم به صورت هفته ای یک جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی است که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی و افسردگی کودکان بود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش ذهن آگاهی کودک محور بر سازگاری اجتماعی و علائم افسردگی کودکان دارای اختلال افسردگی تاثیر داشته است (0/01>p). بنابراین درمان ذهن آگاهی می تواند به عنوان درمانی کارآ برای کودکان دارای افسردگی مورد استفاده بالینی قرار گیرد.
نقش اضطراب و افسردگی در ارزیابی موفقیت جراحی اسلیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در میان عوامل ارزیابی موفقیت جراحی چاقی اسلیو معده، عوامل روانشناختی به دلیل برداشت شخصی فرد از موفقیت درمان، اهمیت ویژه ای دارند. در این پژوهش نقش اضطراب و افسردگی به عنوان دو اختلال شایع در افراد اقدام کننده به جراحی اسلیو در ارزیابی موفقیت جراحی بررسی می شود. روش: پژوهش حاضر از روش پدیدارشناسی برای مطالعه ی کیفی تجربه زیسته ی افراد اقدام کننده به جراحی اسلیو استفاده کرده است. 20 نفر با روش همگون و به صورت هدفمند از میان افراد موفق و ناموفق در کاهش وزن که یک سال از جراحی اسلیو آنها گذشته بود، به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اضطراب و افسردگی قبل از جراحی بیشتر متمرکز بر بدکارکردی های روانی یا کارکردهای اجتماعی و نقص به وجود آمده بخاطر اضافه وزن می باشد، اما اهمیت اضطراب و افسردگی پس از انجام جراحی بیشتر به علت نقایص یا بدکارکردی های مقطعی پس از جراحی نظیر ریزش مو، بی حالی، پرخوابی و غیره به وجود آمده است. نتیجه گیری: اضطراب و افسردگی نقش مهمی در استنباط موفقیت جراحی و بازخوردی احساسی در مورد مفید بودن جراحی دارند. اگر جراحی ناراحتی های مربوط به چاقی را رفع کند، عوارض کمتری داشته باشد، فرد بتواند از دستورات پزشک پس از جراحی پیروی کند و بازگشت وزن نداشته باشد، آنگاه احساس اضطراب و افسردگی فرد کاهش می یابد و احساس مثبتی در مورد نتیجه جراحی دارد.
اثربخشی لمس بر کاهش افسردگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۳
125 - 138
حوزههای تخصصی:
چکیده<br /> هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر لمس بر افسردگی کودکان است. بدین منظور، تعداد 20 دختر و 20 پسر 12-7 ساله با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از 20 مرکز تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان کرمان انتخاب شدند.روش پژوهش از نوع شبه تجربی(پیش آزمون-پس آزمون) می باشد که پس از انتخاب آزمودنیها، مقیاس افسردگی کودکان فرم والدین ( CDS-P) ساخته شده توسط لانگ و تیشه (1987) اجرا شد و کودکانی که نمره آنان در آزمون بالاتر از 175بود، انتخاب شدند. سپس ،مداخله لمس (نوازش کردن، دست کشیدن، غلغلک دادن ، در آغوش گرفتن، بوسیدن و آراستن) توسط مربیان هر روز به مدت 60 دقیقه بر روی کودکان انجام شد. پس از 10 هفته، مجداً آزمون افسردگی کودکان( CDS-P) اجرا شد. نتایج آزمون t نشان داده که لمس بر کاهش افسردگی کودکان و در خرده مقیاسهای آزمون به غیر از خرده مقیاس لذت و خوشی متفرقه ،اثر معنی دار دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که اثر متقابل لمس و مدت نگهداری بر کاهش افسردگی، معنی دار است .با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می شود، در درمان و کاهش افسردگی کودکان از روش لمس استفاده شود.
آموزش گروهی ایمن سازی در برابر استرس بر کاهش میزان افسردگی بیماران ام اس ( مولتیپل اسکلروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهدفآموزش ایمن سازی در برابر استرس، درکاهش تنیدگی اغلب بیماران مبتلا به بیماری های مزمن ، تأثیر مثبتی دارد، اما این مداخله تاکنون در بیماران ام اس انجام نشده است. لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیرآموزش ایمن سازی دربرابر استرس؛ بر کاهش میزان افسردگی بیماران مبتلا به ام اس است . ابزار و روش هاجامعه ی آماری این پژوهش، بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر تهران در سال 1394 است که بیماری آنها از نوع ام اس عود کننده-فروکش کننده تشخیص داده شده است. تعداد 30 نفر از آن ها به طورتصادفی، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه های افسردگی و اضطراب بک می باشد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 نتایج استخراج شد . یافته هانتایج نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس، تاثیر معناداری برکاهش اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس نسبت به گروه کنترل داشته است. ( F=5.24 و p<0.05 برای افسردگی. همچنین میانگین پیش آزمون و پس آزمون افسردگی در گروه کنترل، به ترتیب 20/16 و 20/17 و در گروه آزمایش به ترتیب 22 و 33/15 می باشد . نتیجه گیریآموزش ایمن سازی دربرابر استرس، موجب کاهش افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس می گردد . کلید واژه آموزش گروهی ایمن سازی ، استرس ، افسردگی ، ام اس
پیش بینی افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان پسر بر اساس سبک فرزندپروری مادر: ارزیابی نقش پیش بین سبک فرزندپروری استبدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۲۷)
101-116
حوزههای تخصصی:
اضطراب، افسردگی و استرس از جمله اختلالاتی هستند که می توانند عواقبی را برای نوجوانان ایجاد کنند و از آنجا که شیوه تربیتی والدین نقش مهمی را در رشد شخصیت نوجوان ایفا می کند لذا این پژوهش در صدد آن بود تا به بررسی نقش سبک فرزندپروری مادران در پیش بینی افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان پسر بپردازد. روش این مطالعه توصیفی همبستگی بود و جامعه ی آماری آن شامل کلیه نوجوانان پسر 18- 15 سال ساکن شهر همدان به همراه مادرانشان بودند. از بین این افراد نمونه ای به حجم 200 نفر (100 نفر مادر و 100 نفر فرزند) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و با پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامریند و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS-21) ، به جمع آوری داده ها اقدام شد و داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین آشفتگی روانشناختی نوجوانان با سبک فرزندپروری استبدادی مادران رابطه مثبت و با سبک فرزندپروری قاطع رابطه منفی وجود دارد. از بین خرده مقیاس های آشفتگی روانشناختی نیز افسردگی، اضطراب و استرس با سبک فرزندپروری استبدادی رابطه مثبت دارند و اضطراب نیز با سبک فرزندپروری قاطع رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی مادران 30 درصد (30/0= ß ) واریانس آشفتگی روانشناختی نوجوان پسر را به صورت مثبت تبیین می کند. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش برای پیشگیری و کنترل افسردگی، اضطراب و استرس نوجوانان و به تبع آن پیشگیری از آسیب های ناشی از آن خصوصاً افت تحصیلی می توان مداخلاتی برای اصلاح سبک فرزندپروری مادران طراحی و اجرا نمود.
نقش سبک های تربیتی والدین و کارکرد تحولی خانواده در پیش بینی افسردگی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش سبک های تربیتی والدین و کارکرد تحولی خانواده در پیش بینی افسردگی دانشجویان دختر انجام گرفت. پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه ی پژوهشی شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه رازی کرمانشاه که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند. حجم جامعه ی پژوهشی 6200 نفر بود. نمونه ای به حجم 361 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه ی شیوه های فرزندپروری بامریند (1972)، کارکرد تحولی خانواده عالی و همکاران (1392) و پرسشنامه ی افسردگی بک (1988) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از طریق شاخص های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به روش ورود استفاده شد. یافته ها نشان داد بین سبک تربیتی مقتدرانه و کارکرد تحولی خانواده با افسردگی رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد و رابطه ی معنی داری بین سبک تربیتی سهل گیرانه و مستبدانه با افسردگی مشاهده نشد. تجزیه و تحلیل رگرسیونی نشان داد سبک تربیتی مقتدرانه و کارکرد تحولی خانواده 20 درصد از واریانس افسردگی را پیش بینی می کنند. نتایج پژوهش، نقش و اهمیت سبک های تربیتی والدین و کارکرد تحولی خانواده را در پیش بینی افسردگی دانشجویان دختر متذکر می سازد
بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم آذر ۱۳۹۷ شماره ۹ (پیاپی ۳۰)
291-308
حوزههای تخصصی:
سبک های دلبستگی پیش بینی کننده مهمی برای بهداشت روانی هستند. افراد با سبک دلبستگی نا ایمن نسبت به افراد ایمن بیشتر در معرض مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان است. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران بودند که نمونه آن به صورت چند مرحله ای خوشه ای - دردسترس انتخاب شد، بدین صورت که ابتدا از بین دانشکده های دانشگاه شهید بهشتی تعداد سه دانشگاه به صورت تصادفی انتخاب و از بین دانشجویان هر یک از دانشکده ها 27 دانشجو برای شرکت در پژوهش گزینش شدند. جهت سنجش سبک دلبستگی از پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید و برای سنجش میزان افسردگی، استرس و اضطراب دانشجویان از پرسشنامه DASS استفاده شد. نتایج نشان داد بین سبک دلبستگی ایمن و اجتنابی و متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان رابطه معناداری وجود ندارد اما بین سبک دلبستگی دوسوگرا با متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان رابطه مثبت معناداری وجود دارد ( P<0/01 ). همچنین نتایج حاصل از تحلیل گام به گام رگرسیون نشان داد که سبک دلبستکی دوسوگرا، 14 درصد پیش بینی کننده میزان افسردگی ، 58 درصد پیش بینی کننده میزان اضطراب و 26 درصد پیش بینی کننده میزان استرس دانشجویان است.
رابطه جهت گیری زندگی (خوش بینی، بدبینی) با افسردگی، استرس، اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدفتحقیقات نشان می دهد جهت گیری زندگی و خوش بینی از جمله عوامل حمایتی هستند که منجر به سازگاری افراد در شرایط ناگوار و در نتیجه بهزیستی بهتر افراد می شود.هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه جهت گیری زندگی با استرس، افسردگی و اضطراب در دانشجویان بود. مواد و روش هابدین منظور تعداد 240 نفر(144 دختر و 96 پسر) با استفاده روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بین المللی امام خمینی که در سال تحصیلی1393-94، مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شده و به پرسشنامه های جهت گیری زندگی و پرسشنامه استرس، افسردگی و اضطراب پاسخ دادند. یافته هابه منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد نتایج نشان داد که بین نوع.جهت گیری زندگی دانشجویان با میزان استرس، افسردگی و اضطراب آنها تفاوت معناداری وجود دارد. به بیان دیگر، دانشجویان دارای جهت گیری بدبینانه، استرس، افسردگی و اضطراب بیشتری دارند. به علاوه، بین خوش بینی با بدبینی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیریبنابراین، با افزایش خوش بینی در دانشجویان میزان استرس، افسردگی و اضطراب آنها نیز کمتر می شود.
مرور و فراتحلیل رابطه استرس و چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم اسفند ۱۳۹۷ شماره ۱۲ (پیاپی ۳۳)
163-182
حوزههای تخصصی:
چاقی به عنوان مشکلی مهم در سراسر جهان در حال بروز است. از بین عوامل سهیم در چاقی، به نظر می رسد استرس مخصوصا از اهمیت برخوردار است چرا که شرایط استرس زا منجر به بی نظمی در رژیم، عدم ورزش کردن و دشواری تنظیم هیجان می گردد که هرکدام به عنوان عاملی مستقل منجر به چاقی می گردد. هدف پژوهش حاضر مرور و فراتحلیل مطالعات انجام شده در خصوص استرس و چاقی است. نمونه مطالعات مورد استفاده شامل 22 مطالعه انجام شده در ایران و خارج از کشور بین سال های 1380 تا 1397 است که 10828 نفر شرکت کننده را در بر می گرفت. یافته های این مطالعه حاکی از آن است بین استرس و چاقی یک رابطه متقابل وجود دارد. در بین 22 پژوهش انجام شده، جزء در سه مورد از آنها ارتباط معنادار مشکلات روانشناختی از قبیل استرس، اضطراب و افسردگی با چاقی، اضافه وزن، پرخوری یا یکی از مشکلات خوردن وجود داشته است. نتایج این پژوهش بینش های ارزشمندی در خصوص رابطه استرس و چاقی برای متخصصان سلامت روان به همراه دارد. بدین صورت که با مدیریت استرس و تنظیم هیجان از مشکلات خوردن و چاقی پیش گیری به عمل آید و همچنین در درمان افراد چاق متغیرهای روانشناختی از قبیل استرس و اضطراب مورد ملاحضه قرار گیرد.
تبیین جامعه شناختی اثر نقش های جنسیتی بر افسردگی باتأکیدبر مفهوم خودخاموشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات روانی ازجمله افسردگی، موضوع مطالعة رویکردهای مختلف نظیر روان پزشکی، روان شناسی، روانکاوی، همه گیرشناسی و نیز جامعه شناسی هستند. رویکردهای جامعه شناختی با اصل قراردادن عوامل بیرونی، اثرات ساختارهای اجتماعی و الگوهای تعاملات اجتماعی را بر اختلالات روانی مطالعه می کنند. در مقالة حاضر، رویکردهای جامعه شناختی از تفاوت های جنسیتی در شکل گیری و تشدید افسردگی در میان زنان و مردان را ارزیابی می شود. پژوهش حاضر برای دستیابی به اهداف بالا، مطالعه ای بنیادین است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است و در این راستا از روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی استفاده شده است. یافته های حاصل از مطالعات اسنادی نشان می دهد زنان و مردان، واکنش های عاطفی و رفتاری متفاوتی نسبت به فشارهای اجتماعی نشان می دهند؛ یعنی زنان به درون ریزی فشارهای روانی می پردازند و در نتیجه، میزان بالاتری از افسردگی را تجربه می کنند؛ درحالی که مردان با اجبار به برون ریزی این فشارها رفتارهایی نظیر سوءمصرف مواد انجام می دهند و به اختلالات روانی مبتلا می شوند. مطابق الگوی نظری به کار گرفته شدة مرکب از سه نظریة نقش، قدرت و جنسیت و خودخاموشی، وقوع خودخاموشیِ آموخته شده در فرایند جامعه پذیری و مبتنی بر کلیشه های نقش جنسیتی دربارة هر جنس، تسهیل در بروز یا تشدید اختلالات روانی خاصِ هر جنس را موجب می شود؛ ازاین رو، «فرایند بازتعریف کلیشه های نقش جنسیتی و تعدیل سازوکار خودخاموشی، یک راهبرد اجتماعی - فرهنگی کلان مقیاس برای کاهش اختلالات روانی» محسوب می شود.
تأثیر هشت هفته تمرین ریتمیک ایروبیک با موسیقی بر تبحر حرکتی، اضطراب و افسردگی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تأثیر تمرین ریتمیک ایروبیک با موسیقی بر تبحر حرکتی، اضطراب و افسردگی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 60 کودک (30 پسر و 30 دختر) با اختلال هماهنگی رشدی بودند که به روش خوشه ای هدفمند انتخاب شدند. برای تشخیص اختلال از پرسش نامه تشخیص اختلال هماهنگی رشدی، از مقیاس مارچ و همکاران برای اضطراب، از مقیاس افسردگی دوران کودکی لانگ و تیشر برای سنجش افسردگی و از آزمون برونینکس اوزرتسکی دو برای تبحر حرکتی استفاده شد. ورزش ایروبیک طی هشت هفته آموزش داده شد. برای بررسی اثرات تمرین ایروبیک بر متغیرهای وابسته، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر سه فاکتور اضطراب، افسردگی و تبحر حرکتی، گروه تجربی در پس آزمون پیشرفت داشته است ( P<0.001 ) ؛ اما در گروه کنترل پیشرفت معنادار نیست ( 0.05 > P ). همچنین گروه آزمایش دختران نسبت به گروه آزمایش پسران پیشرفت بیشتری داشته است. در تفسیر این نتایج می توان گفت تأثیر ورزش ایروبیک بر تبحر حرکتی، اضطراب و افسردگی به دلیل مهیج بودن، شادبودن و به چالش کشاندن کودک از طریق ترکیب حرکات است؛ بنابراین پیشنهاد می شود برای ارﺗﻘﺎی ﻣﻬﺎرت ﺣﺮﮐﺘﯽ و همچنین کاهش اضطراب و افسردگی ﮐﻮدﮐﺎن در ﻣﺪارس از ﺑﺮﻧﺎﻣه تمرینی ایروبیک در ﺳﺎﻋﺎت تربیت بدنی و ورزش اﺳﺘﻔﺎده ﺷﻮد.