مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۸۱.
۵۸۲.
۵۸۳.
۵۸۴.
۵۸۵.
۵۸۶.
۵۸۷.
۵۸۸.
۵۸۹.
۵۹۰.
۵۹۱.
۵۹۲.
۵۹۳.
۵۹۴.
۵۹۵.
۵۹۶.
۵۹۷.
۵۹۸.
۵۹۹.
۶۰۰.
افسردگی
منبع:
مطالعات مدیریت فناوری اطلاعات سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
209 - 235
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف، بررسی نقش میانجی گری مشارکت ورزشی در تبیین ارتباط بین میزان استفاده از ابزارهای ارتباطی فناوری اطلاعات (تلفن همراه، اینترنت، اینستاگرام و تلگرام) با کاهش افسردگی نوجوانان منطقه آزاد ماکو، انجام شد. جامعه آماری پژوهش به صورت تصادفی ساده و به تعداد 265 نفر از بین نوجوانان منطقه آزاد ماکو که حداقل سه جلسه در هفته ورزش می کردند، انتخاب شد. پژوهش حاضر توصیفی، پیمایشی از نوع همبستگی است. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده شد. روایی(محتوی، همگری، واگرا) و پایایی(بار عاملی، ضریب پایایی مرکب و ضریب آلفای کرونباخ) پرسش نامه ها در حد قابل قبول و خوب بودند(α= %94). روابط میان متغیرها با به کارگیری مدل سازی معادله ساختاری ایموس و با استفاده وزن های رگرسیونی عادی و استاندارد شده به روش برآورد حداکثر درستنمایی تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد، ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی(اینترنت، موبایل و شبکه های مجازی) باعث افسردگی نوجوانان می شود همچنین مشارکت ورزشی می تواند به عنوان متغیر میانجی اثر منفی ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی بر افسردگی نوجوانان را کاهش دهد؛ بنابراین استفاده از اینترنت، موبایل و شبکه های مجازی به دلیل جذابیت های کاذبی که برای کاربران ایجاد می کند، سبب از بین رفتن ارتباطات رو در رو شده و باعث درون گرا شدن افراد می شود به این ترتیب افراد کم کم از ارتباطات مستقیم دوری می کنند، درنهایت عامل افسردگی و تنهایی آن ها می شود.
ارتباط اعتیاد، تاب آوری و مؤلفه های هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط اعتیاد با عوامل محافظت کننده (تاب آوری) و عوامل خطر (افسردگی، اضطراب و استرس) بود. روش : 346 دانشجوی فنی دانشگاه صنعتی شریف به روش دردسترس به پرسش نامه های سرندی تلویحی سوء مصرف مواد ( SASSI-3 )، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون ( CD-RISC ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS-21 ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک SPSS-16 و به روش آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و رگرسیون چندمتغیری انجام شد. یافته ها : یافته ها نشان داد اضطراب (001/0≥ p ، 31/3- = t )، افسردگی (001/0≥ p ، 55/5- = t ) و استرس (001/0≥ p ، 37/3- = t ) در آزمودنی هایی که احتمال سوء مصرف مواد در آن ها بالاتر بود، نسبت به گروه مقابل بیشتر و میزان تاب آوری (01/0≥ p ، 56/2 = t ) کمتر بود. نتیجه گیری : میزان بالای مشکلات هیجانی و احتمال بالای سوء مصرف مواد در دانشجویان، توجه به عوامل خطرپذیری و مداخله های پیشگیرانه را در اولویت قرار می دهد.
نقش افسردگی، استرس ، شادکامی و حمایت اجتماعی در شناسایی افکار خودکشی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پیش بینی کنندگی سازه های روان شناختی استرس زندگی، افسردگی، شادکامی و حمایت اجتماعی درباره میزان افکار خودکشی دانشجویان بود. روش : 1094 دانشجوی دختر و پسر ساکن در خوابگاه های کوی دانشگاه تهران به مقیاس اندیشه پردازی خودکشی ( SIS )، پرسش نامه افسردگی دانشجویان ( USDI )، پرسش نامه استرس زندگی دانشجویی ( SLSI )، مقیاس شادکامی آکسفورد ( OHS ) و مقیاس حمایت اجتماعی ( SS ) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی و رگرسیون انجام شد. یافته ها : سازه های شادکامی، افسردگی، استرس و حمایت اجتماعی توانستند 76 درصد تغییرات افکار خودکشی دانشجویان را تبیین کنند. افسردگی بیشترین مقدار رابطه و قدرت پیش بینی کنندگی را در مورد افکار خودکشی داشت. نتیجه گیری : سازه افسردگی می تواند به مثابه یک متغیر پیش بین کارآمد در شناسایی افکار خودکشی دانشجویان به حساب آید.
تروماهای دوران کودکی و اقدام به خودکشی در بزرگسالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تروماهای دوران کودکی و افسردگی و اقدام به خودکشی در بزرگسالی بود. روش: جامعه پژوهش حاضر عبارت بود از تمامی افراد مراجعه کننده به بیمارستان لقمان حکیم به دلیل اقدام به خودکشی، در شش ماهه دوم سال 1390. از این افراد 180 نفر (100 زن و 80 مرد) به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و بر مبنای ملاک های ورود و خروج بررسی شدند. 180 نفر نیز (100 زن و 80 مرد) از بیمارانی بررسی شدند که طی شش ماهه دوم سال 1390 به دلیل بیماری جسمی -که ارتباط غیرمستقیم نیز با خودکشی نداشت در بیمارستان لقمان بستری شده بودند. برای گردآوری داده ها ویراست دوم پرسش نامه افسردگی بک (BDI-II) و پرسش نامه ترومای دوران کودکی (CTQ) به کار رفت. داده ها به روش تحلیل تشخیصی و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: با افزایش نمره تروماهای دوران کودکی (در تمام خرده مقیاس ها) احتمال اقدام به خودکشی افزایش یافت (001/0 ≥ p) از میان تروماهای دوران کودکی، سوء استفاده هیجانی بیشترین نقش را در اقدام به خودکشی داشت. هم چنین میان سوء استفاده هیجانی (001/0 ≥ p)، سوء استفاده جسمی (05/0 ≥ p)، غفلت جسمی (001/0 ≥ p)و غفلت هیجانی(001/0 ≥ p)با افسردگی رابطه وجود داشت. نتیجه گیری: تروماهای دوران کودکی، به ویژه سوء استفاده هیجانی می تواند منجر به بروز افسردگی و اقدام به خودکشی در بزرگسالی شود.
نقش ابعاد کمال گرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی در پیش بینی شدت نشانه های افسردگی و اضطراب دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پیش بینی کنندگی ابعاد کمال گرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی در شدت نشانه های اضطراب و افسردگی در دانشجویان است. روش: با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 280 دانشجوی دانشگاه های علوم پزشکی تهران و صنعتی امیرکبیر از بین کلیه دانشجویان دانشگاه های سراسری مستقر در شهر تهران انتخاب شدند و به مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران (TMPS)، پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی (CERQ) و زیرمقیاس های افسردگی و اضطرابِ مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و دو زیرمقیاس حل مسأله مدبرانه و گریز- اجتنابِ پرسشنامه شیوه های مقابله (WOCQ) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون گامبه گام استفاده شد. یافته ها: ابعاد کمال گرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی توانستند 36 درصد از تغییرات شدت نشانه های افسردگی و 30 درصد از تغییرات شدت نشانه های اضطراب را تبیین کنند. نتیجه گیری: کمال گرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی را می توان به عنوان متغیرهای پیش بینِ شدت نشانه های افسردگی و اضطراب به شمار آورد.
اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی درکاهش نشانه های افسردگی و اضطراب و افزایش میزان رضایت از زندگی دختران نوجوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی درکاهش نشانه های افسردگی و اضطراب و افزایش میزان رضایت از زندگی دختران نوجوان انجام شد. روش : 31 دانش آموز 14 تا 15 ساله، با نشانه های خفیف تا متوسط افسردگی و اضطراب با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. آموزش های مثبت نگر طی 11 جلسه دو ساعته، به گروه آزمایش ارائه شد. نشانه های افسردگی و اضطراب توسط مقیاس 21 گویه ای افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS-21 ) و میزان رضایت از زندگی توسط مقیاس رضایت از زندگی ( SWLS )، پیش و پس از مداخله و چهار و نُه ماه پس از اتمام مداخله اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان داد درگروه آزمایش نسبت به کنترل، نشانه های افسردگی (87/11 F= ، 002/0 p= )، اضطراب (31/9 F= ، 005/0 p= ) و استرس (62/12 F= ، 001/0 p= ) کاهش و میزان رضایت از زندگی (18/10 F= ، 003/0 p= ) افزایش داشت. تغییرات درون گروهی تمامی متغیرهای پژوهش در مرحله پیگیری چهار و نُه ماهه در مقایسه با مرحله پس آزمون معنادار نبود. نتیجه گیری : آموزش های مثبت نگر باعث کاهش معنی دار افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش معنی دار رضایت از زندگی می شود. بنابراین می توان آن را برای کاهش نشانه های پیش بالینی به کار برد. /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal" mso-tstyle-rowband-size:0 mso-tstyle-colband-size:0 mso-style-noshow:yes mso-style-priority:99 mso-style-qformat:yes mso-style-parent:"" mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt mso-para-margin:0cm mso-para-margin-bottom:.0001pt mso-pagination:widow-orphan font-size:11.0pt font-family:"Calibri","sans-serif" mso-ascii-font-family:Calibri mso-ascii-theme-font:minor-latin mso-fareast-font-family:"Times New Roman" mso-fareast-theme-font:minor-fareast mso-hansi-font-family:Calibri mso-hansi-theme-font:minor-latin mso-bidi-font-family:Arial mso-bidi-theme-font:minor-bidi}
مقایسه اثربخشی گروه درمانی فراشناختی و آموزش گروهی مهارت های زندگی بر افسردگی،کیفیت زندگی، سبک پاسخ دهی نشخواری و فراشناخت های زنان مطلقه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی فراشناختی و آموزش گروهی مهارت های زندگی بر افسردگی، کیفیت زندگی، سبک پاسخ دهی نشخواری و باورهای فراشناختی زنان مطلقه بود. روش : در این تحقیق تجربی، از نوع طرح های تک عاملی با پیش آزمون و پس آزمون، 24 زن مطلقه ارجاع شده جهت درمان افسردگی به طور تصادفی در دو گروه گمارده شدند (گروه درمان فراشناختی و آموزش مهارت های زندگی). افراد گروه درمان فراشناختی، 8 جلسه گروه درمانی فراشناختی و افراد گروه مهارت های زندگی، 8 جلسه برنامه ی آموزشی مهارت های زندگی را دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های افسردگی بک- ویرایش دوم( BDI-II )، پرسشنامه باورهای فراشناختی - 30 سؤالی ( MCQ-30 )، سبک پاسخ دهی نشخواری ( RRS ) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت- فرم کوتاه ( WHOQOL-BREF )، در دو مرحله پیش از درمان و پس از درمان، گردآوری شدند. دو پرسشنامه اثرگذاری کلی بالینی ( CGI ) و رضایت از درمان ( CSQ ) نیز در پایان مداخلات توسط آزمودنی ها تکمیل شد. یافته ها : گروه درمانی فراشناختی، در مقایسه با آموزش گروهی مهارت های زندگی، باعث بهبود معنادار باورهای مثبت درباره نگرانی (03/0 p= )، بهبود بالینی کلی (01/0 p= )، شاخص تأثیر (003/0 p= ) و رضایتمندی از درمان (04/0 p= ) شد. در سایر متغیرها تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد. نتیجه گیری : گروه درمانی فراشناختی باعث بهبود باورهای مثبت درباره ی نگرانی، بهبود بالینی کلی و رضایت از درمان بیشتر در زنان مطلقه شد.
نقش واسطه ای آمیختگی شناختی در تبیین ارتباط بین بی نظمی هیجانی با اضطراب و افسردگی: یک عامل فراتشخیصی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تبین نقش واسطه ای آمیختگی شناختی در تبیین ارتباط بین بی نظمی هیجانی با اضطراب و افسردگی بود . روش : در پژوهش حاضر 543 دانشجوی دانشگاه تهران به پرسشنامه آمیختگی شناختی ( CFQ )، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان ( DERS )، پرسشنامه اضطراب بک ( BAI ) و پرسشنامه افسردگی بک-نسخه دوم ( BDI-II ) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی انجام شد . یافته ها : تمام متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با هم رابطه داشتند (001/0 p< ). تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که آمیختگی شناختی نقش واسطه ی کامل در ارتباط بین متغیر بی نظمی هیجانی با شدت اضطراب (001/0> p ، 84/0= ß) و شدت افسردگی (001/0> p ، 79/0= ß) ایفا می کند و نتایج آزمون سوبل هم این نقش واسطه ای آمیختگی شناختی را برای اضطراب (001/0> p ، 35/6= z ) و افسردگی (001/0> p ، 11/5= z ) تأیید کرد . نتیجه گیری : آمیختگی شناختی یک متغیر واسطه ای در رابطه بین بی نظمی هیجانی با اضطراب و افسردگی محسوب می شود و با کنترل این متغیر، ارتباط بین بی نظمی هیجانی با اضطراب (05/0< p ، 09/0= ß) و افسردگی (05/0< p ، 07/0= ß) معنادار نیست .
ارتباط بین ابعاد فرزندپروری ادراکشده و سبکهای هویتی با شدت افسردگی در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ابعاد فرزندپروری ادراک شده و سبک های هویتی با شدت افسردگی نوجوانان انجام شده است. روش :در این پژوهش دانش آموزان مقطع دبیرستان شهرستان های استان تهران در قالب یک طرح همبستگی به شیوه مقطعی، 200 نفر از نوجوانان با سن 14 تا 18 سال به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد به مقیاس های افسردگی بک-2( BDI-II ) و سیاهه سبک هویتی( ISI ) و ابعاد فرزندپروری ادراک شده (( PSQ ) ) پاسخ دهند. برای تحلیل آماری داده ها از از نرم افزار SPSS نسخه 20 و همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ابعاد فرزندپروری ادراک شده و سبک های هویتی با شدت افسردگی در نوجوانان رابطه معناداری دارد. به طوری که متغیرهای پیش بین تعهد هویت و بُعد فرزندپروری پذیرش یا طرد و بُعد فرزندپروری کنترل آزادی با ضریب همبستگی 50/0 در ارتباط با شدت افسردگی در نوجوانان توانست در مجموع 25/0 از واریانس شدت افسردگی نوجوانان را تبیین کند (25/0= R 2 ). نتیجه گیری : به نظر می رسد تعهد هویت و سبک فرزندپروری مبتنی بر پذیرش والدین دو متغیر مهم در پیشگیری از افسردگی در نوجوانان است. از آنجا که شیوه های فرزندپروری و ارتباط والد و نوجوان مهارتی قابل آموزش است و آسیب های ناشی از افسردگی در نوجوانان نیز بسیار زیاد است، توجه به آموزش این موضوع در سطح کاربردی اهمیت خاصی دارد.
مدلسازی معادله های ساختاری نگرشهای ناکارآمد و افسردگی: بررسی نقش واسطه ای سبک پاسخ نشخوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی معادله های ساختاری نگرش های ناکارآمد با علائم افسردگی و بررسی نقش واسطه ای سبک پاسخ نشخوار برای تبیین علائم افسردگی انجام شد. روش : پژوهش توصیفی همبستگی حاضر با حضور 200 نفر (99 دختر و 101 پسر)، به روش نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشگاه شیراز در مقطع کارشناسی در سال تحصیلی 1392-1391 انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از فرم تجدیدنظرشده مقیاس افسردگی و فرم کوتاه شده مقیاس نگرش های ناکارآمد و مقیاس سبک پاسخ نشخوار استفاده شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از رگرسیون چندگانه هم زمان مطابق مراحل بارون و کنی (1986) و از الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. برای بررسی برازش مدل پیشنهادی از شاخص های مطلق و ایجازی و تطبیقی، و برای تعیین معناداری تأثیر غیرمستقیم متغیر واسطه ای از روش نمونه گیری های مکرر (خودراه انداز) به وسیله نسخه 16 نرم افزار SPSS و Amos graphic استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نگرش های ناکارآمد، هم به طور مستقیم و هم به واسطه سبک پاسخ نشخوار، پیش بینی کننده منفی و معنادار علائم افسردگی هستند. نتایج شاخص های برازش مطلق 06/0= RMSEA و ایجازی 91/0= AGFI و تطبیقی 97/0= CFI نشان داد مدل طراحی شده با داده های نمونه برازش مناسب و ارتباط نزدیکی با فرض های نظری دارد. نتیجه گیری: نگرش های ناکارآمد به واسطه سبک پاسخ نشخوار با علائم افسردگی رابطه دارد و این مدل می تواند تبیین و سبب شناسی نشانه های افسردگی را تسهیل کند.
تأثیر خاطره گویی بر میزان افسردگی و احساس تنهایی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف، هدف از پژوهش حاضر تعیین اثرخاطره گویی بر میزان افسردگی و احساس تنهایی سالمندان است. روش : روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان 60 تا 80 ساله شهرستان سیرجان است که با روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از آن ها(20 زن و 20 مرد) به طورتصادفی به چهار گروه(دو گروه آزمایش و دو گروه گواه)اختصاص پیدا کردند. گروه های آزمایشی در 13 جلسه خاطره گویی شرکت کردند که مدت زمان هر جلسه بین یک ساعت و نیم بود.در این مدت گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد.ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی سالمندان، پرسشنامه احساس تنهایی و بسته آموزشی خاطره گویی بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد خاطره گویی موجب کاهش افسردگی و احساس تنهایی سالمندان شده است. افزون بر این مشخص شد تفاوت بین زنان و مردان از نظر تأثیر خاطره گویی و افسردگی معنادار است. نتیجه گیری : خاطره گویی در خانواده ها و خانه های سالمندان می تواند برای بهبود وضعیت بهداشت روانی این افراد، کاهش احساس تنهایی و نیز افسردگی سالامندان مؤثر باشد
الگوی میانجی احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی، بهزیستی معنوی، فاصله اجتماعی و افسردگی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثرات میانجیگری احساس تنهایی در رابطه ی بین تنهایی اجتماعی، بهزیستی معنوی،، فاصله اجتماعی و افسردگی دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 251 دانشجوی دختر از بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند و مقیاس های احساس تنهایی اجتماعی راسل(1996)احساس تنهایی هیجانی وودورث(1967)بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون(1982)، افسردگی زونگ(1967) و فاصله اجتماعی المر(2000) پاسخ دادند. به منظور آزمون الگوی اثرات مستقیم و غیر مستقیم در الگوی پیشنهادی، از روش آماری الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد الگو از برازش کلی برخوردار است، متغیرهای فاصله اجتماعی، بهزیستی معنوی، احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی به طور معناداری می توانند افسردگی جوانان را پیش بینی کنند. این یافته ها با نقش احساس تنهایی هیجانی در افسردگی براساس الگوی نظری پیشنهادی همسو است.نتیجه گیری: هر چقدر فاصله اجتماعی و احساس تنهایی افراد بیشتر باشد، میزان نشانه های افسردگی در آن ها بالاتر است.ارتباط زیاد با خدا و هدف در زندگی با افسردگی پایین همراه است. نتایج این پژوهش، ضرورت بازشناسی نقش فاصله اجتماعی، بهزیستی معنوی،احساس تنهایی هیجانی و اجتماعی را در پیش بینی افسردگی دانشجویان مورد تأکید قرار می دهد.
اثربخشی زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی بر سلامت روان و افسردگی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی بر سلامت روان و افسردگی زوجین بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه بود. 30 زوج از میان 60 زوج مراجعه کننده به کانون فرهنگی صاحب الزمان شهر اصفهان در سال 1389 به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی 15 زوج در گروه آزمایش و 15 زوج در گروه گواه جایگزین شدند. پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (1972) و افسردگی بک (1961) در هر دو گروه در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پس از 3 ماه اجرا شد. گروه آزمایش هفته ای دو بار در 8 جلسه به مدت 2 ساعت، در جلسات زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی شرکت نمودند ولی در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی سلامت روان زوجین را افزایش و افسردگی آن ها را کاهش داده است. تأثیر این رویکرد بر سلامت روان و افسردگی بر حسب جنس تفاوت نداشت. این نتایج در پیگیری 3 ماهه نیز تأیید شد. نتیجه گیری: می توان زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی را به عنوان روش مؤثری برای افزایش سلامت روان و کاهش افسردگی و بهبود کیفیت زندگی زوجین در نظر گرفت و از آن در مراکز آموزشی و مشاوره استفاده کرد.
اثربخشی آزمون بخشایش بر میزان خشم و مؤلفه های آن در افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی بر سلامت روان و افسردگی زوجین بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه و استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری 3ماهه بود. 30زوج از میان 60 زوج مراجعه کننده به کانون فرهنگ صاحب الزمان شهر اصفهان در سال 1389 به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی 15 زوج در گروه آزمایش و 15 زوج در گروه گواه جایگزین شدند. پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ(1972) و افسردگی بک(1961) در هر گروه در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پس از 3 ماه اجرا شد. گروه آزمایش هفته ای 2بار در 8 جلسه به مدت 2 ساعت، در جلسات زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی شرکت نمودند ولی در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوج درمانی به شیوه خودتنظیمی سلامت روان زوجین را افزایش و افسردگی آن ها را کاهش داده است. تأثیر این رویکرد بر سلامت روان و افسردگی برحسب جنس تفاوت نداشت. این نتایج در پیگیری 3 ماهه نیز تأیید شد. نتیجه گیری: می توان زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی را به عنوان روش مؤثری برای افزایش سلامت روان و کاهش افسردگی و بهبود کیفیت زندگی زوجین در نظر گرفت و از آن در مراکز آموزشی و مشاوره استفاده کرد.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر افسردگی و رضایت زناشویی زنان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زنان افسرده انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه و جامعه آماری کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به خانه های سلامت منطقه 5 شهر تهران در تابستان 1392 به تعداد 72 نفر بود. پس از غربال گری از میان آن ها 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شد، در حین درمان به علت ریزش نمونه پژوهش به 22 نفر کاهش یافت. ابزار پژوهش آزمون افسردگی بک، وارد، مندلسون، موک و ارباف (1961) و آزمون رضایت زناشویی انریچ ساخت اولسون، دراکمن و فورنیر (1993) بود. روان درمانی مثبت گرا در 8 جلسه 2 ساعته در هفته یک بار در گروه آزمایشی برگزار و برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تاثیر معنی دار روان درمانی مثبت گرا در کاهش افسردگی و افزایش سطح رضایت زناشویی و نیز موید ثبات این روان درمانی در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: در حوزه درمان با تاکید بر لزوم استفاده از درمان های روان شناختی جدید و موثر، می توان از روان درمانی مثبت گرا با توجه به ماهیت و کاردکرد آن برای درمان اختلال های بالینی به طور انفرادی و گروهی استفاده کرد.
نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی در رابطه بین نوروزگرایی با همبودی اضطراب و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی در رابطه بین روان رنجور خویی با همبودی اضطراب و افسردگی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری زنان و مردان ساکن در مناطق مختلف شهر تهران به تعداد تقریبی پنج میلیون نفر بود. تعداد 358 داوطلب شامل 178 مرد و 180 زن از جمعیت عمومی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند و نسخه کوتاه مقیاس پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کرا (1992)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کارترایت- هاوتون (2003)، مقیاس حساسیت اضطرابی (ریس، پترسون، گورسکای، مک نالی، 1986) و مقیاس افسردگی اضطراب استرس لاویباند و لاویباند (1995) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که روان رنجور خویی، باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی با اضطراب و افسردگی رابطه مثبت دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نقش واسطه ای باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی را در رابطه بین روان رنجور خویی با همبودی اضطراب و افسردگی نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت اختلال های اضطرابی و افسردگی چندعاملی هستند و افزون بر این در شکل گیری، تداوم و درمان اختلال های اضطرابی و افسردگی، همزمان با روان رنجور خویی، باید به نقش باورهای فراشناختی و حساسیت اضطرابی توجه کرد.
اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی– رفتاری بر سلامت روان شناختی و تکانش گری معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی – رفتاری بر تکانش گری و سلامت روان شناختی معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون است. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح تحقیق آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 20 فرد مبتلا به سوءمصرف مواد که تحت درمان نگه دارنده با متادون در یکی از مراکز ترک اعتیاد استان تهران قرار گرفته بودند؛ به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش طی 10 جلسه برگزار شد و پرسشنامه تکانش گری بارت و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس در دو مرحله توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. یافته ها: یافته های تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت معناداری در نیمرخ دو گروه آزمایش و کنترل در میزان تکانش گری و همچنین سلامت روان در مرحله پس آزمون وجود دارد. به طوری که گروه آزمایش ارتقاء قابل ملاحظه ای را نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی – رفتاری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای ارتقاء سلامت روان و کاهش تکانش گری معتادان تحت درمان نگه دارنده با متادون مؤثر باشد
مقایسه افسردگی، اضطراب، نشخوار فکری، سرکوب فکر و سبک های مقابله ای در همسران بیماران دچار اسکیزوفرنی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
367-386
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان افسردگی، اضطراب، نشخوار فکری، سرکوب فکر و سبک های مقابله ای در همسران بیماران مرد دچار اسکیزوفرنی و همسران زن افراد عادی بود. روش: روش پژوهش علی-مقایسه ای و جامعه آماری همسران بیماران دچار اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان ها، مراکز بهزیستی و توان بخشی تهران و شهریار به تعداد 435 نفر که از این تعداد 67 نفر متأهل و 46 نفرشان مایل به همکاری بودند، از میان آن ها به روش نمونه برداری هدف مند 40 نفر و 40 نفر نیز از میان 1200000 نفر از ساکنان شهریار به روش نمونه برداری چندمرحله ای، داوطلبانه و با همتاسازی درآمد خانواده ها انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های افسردگی بک، اِستیر و براون 1996، اضطراب بک، اِپستین، براون و اِستین (1988)، سبک های پاسخ نشخواری نولن-هوکسیما، مارو و فریدریکسون 1990، سرکوب خرس سفید وگنر و زاناکاس (1994) و مقابله با موقعیت های تنیدگی زا اندلر و پارکر (1990) جمع آوری و به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد همسران بیماران دچار اسکیزوفرنی در افسردگی (078/119=F، 001/0=P)، اضطراب (406/120=F، 001/0=P)، نشخوارفکری (014/63=F، 001/0=P)، سرکوب فکر (390/27=F، 001/0=P) و سبک هیجان محور (902/42=F، 001/0=P) میانگین بالاتری دارند. نتیجه گیری: به بالینگران پیشنهاد می شود در درمان با تمرکز بر سبک های تفکر نشخواری و سرکوب فکر همسران بیماران دچار اسکیزوفرنی و آموزش سبک مقابله ای کارآمدتر، به آن ها کمک کنند تا بتوانند در خود میزان افسردگی و اضطراب ناشی از زندگی با همسر بیمار را کاهش دهند.
نقش میانجی گر دشواری های بین فردی در رابطه بین اجتناب تجربی با افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
523-542
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجی گر دشواری های بین فردی در رابطه بین ابعاد اجتناب تجربی با افسردگی و اضطراب بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمامی ساکنان مرد و زن منطقه 7 شهر کرج در سال 1395 به تعداد 124688 نفر بود. از میان فهرست پارک ها با روش نمونه برداری تصادفی، پارک الغدیر، آزادی و گل نرگس انتخاب و حجم نمونه در پژوهش های الگویابی معادله های ساختاری، بر اساس پیشنهاد گاداگنولی و ولیسر (1998)، 300 نفر برآورد و از میان داوطلبانی انتخاب شد؛ که شرایط ورود به پژوهش را داشتند. ابزار پژوهش پرسشنامه اجتناب تجربی گامز، چمیلسکی، کتوو، راجرو و واتسون (2011)، مقیاس دشواری های بین فردی-47 پیلکونیس، کیم، پرویتی و بارخام (1996)، پرسشنامه افسردگی بک، اِستیر و براون 1996 و پرسشنامه اضطراب بک، اِپستین، براون و اِستین (1988) بود. فاصله مهلنوبایس نشان داد داده های هیچ یک از آزمودنی ها پرت نیست. پس از حذف 50 پرسشنامه مخدوش، داده های 250 نفر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضرایب مسیر غیرمستقیم بین مؤلفه های اجتناب رفتاری (151/0=β، 016/0=P)، حواس پرتی/فرونشانی (151/0=β، 021/0=P)، پریشانی ناسازگار (270/0=β، 001/0=P) و تحمل پریشانی (161/0=β، 005/0=P) با افسردگی و اضطراب معنادار است. نتیجه گیری: دشواری های بین فردی از راهبرد اجتناب از برخی افکار، خاطره ها و فعالیت ها ناشی می شود که در درازمدت به افسردگی و اضطراب منتهی می شود. از سوی دیگر دشواری های بین فردی ممکن است بر پاسخ افراد افسرده و مضطرب به درمان تاثیرگذار باشد، از این رو، برای پیشگیری اولیه آموزش نحوه مقابله با اجتناب تجربی در مراحل رشد به اولیاء، مربیان و تمرکز بر آن در درمان ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی معنا درمانی بر کاهش افسردگی زن های آسیب دیده از عهدشکنی همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
315-332
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش تعیین اثربخشی معنا درمانی بر کاهش افسردگی زن های آسیب دیده از عهدشکنی همسران بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، گروه گواه و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری کلیه زن های متاهل ساکن در منطقه 5 تهران در سال 1395 به تعداد 255000 نفر بود. پس از هماهنگی با مسئولان خانه سلامت شهران و نصب اطلاعیه در خانه های سلامت منطقه مذکور برای ثبت نام مراجعه کنندگان، مصاحبه مقدماتی با زن هایی انجام شد که مشکل عهدشکنی شوهر را داشتند. سپس پرسشنامه افسردگی بک 1978 در مورد آن ها اجرا شد و از میان آن ها 30 زن که نمره 30-11 را از افسردگی کسب کرده بودند و ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای دو بار در هفته مداخله معنا درمانی را به شکل گروهی دریافت کردند و هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه افسردگی بک 1978پاسخ دادند. داده ها با از استفاده تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد معنا درمانی نشانه های افسردگی زن های گروه آزمایش را در مقایسه با گروه گواه کاهش داده و نتایج نیز در مرحله پیگیری پایدار مانده است (526/19=F، 001/0=P). نتیجه گیری: معنا درمانی به عنوان روش مداخله ای موثری می تواند با احیای قدرت و مسئولیت پذیری در فرد و نیز جستجوی شخصی برای معنا و هدف در زندگی، منجر به بهبود خُلق و کاهش افسردگی زن های آسیب دیده از عهدشکنی همسران شود.