مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
زنجیره تأمین
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 224
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی راهبردهای زنجیره تأمین فرآوری محصولات خرما در استان سیستان و بلوچستان است. جامعه ی آماری پژوهش مدیران و کارشناسان اداره جهاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی و باغداران شهرستان سراوان بودند که سرشماری شدند. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه ارجحیت بندی است. این پرسشنامه 3 معیار اصلی و 6 زیر معیار داشت. روایی پرسشنامه تأیید شد. نرخ ناسازگاری کلیه شاخص ها کمتر از 1/0 به دست آمد. سپس این پرسشنامه بین اعضای نمونه توزیع و داده های حاصل با روشAHP و نرم افزار سوپر دسیژن تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد حوزه تأمین و توزیع با وزن 086/0 در رتبه نخست، حوزه تأمین و تولید با وزن 053/0 در رتبه دوم و حوزه تأمین و تدارک با وزن 0.043 در رتبه سوم قرار دارد. زیر معیار پشتیبانی تولید با وزن 361/0 در رتبه نخست و حمل به مراکز توزیع با وزن 296/0 در رتبه دوم و انبارداری مواد اولیه، انبارداری کالای ساخته شده و بسته بندی، به ترتیب در رتبه های بعد قرار گرفتند. بنابراین بیشترین توجه به حوزه تأمین و توزیع معطوف است.
مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی-کمی و از نظر ماهیت پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 25 نفر از مدیران و صاحب نظران در صنعت پتروشیمی می باشد و نمونه گیری به صورت قضاوتی در دسترس انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه می باشد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از تکنیک دلفی برای شناسایی مؤلفه ها استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار MATLAB استفاده گردید. در تحلیل کتابخانه ای 16 مؤلفه اصلی شناسایی و وارد تکنیک دلفی شده و در نهایت همگی تائید شدند. این شانزده معیار عبارت اند عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی، عوامل قانونی، عوامل مالی، عوامل فردی، عوامل مدیریتی، منابع اطلاعاتی، اجرا، بازنگری، تحلیل بازخورد، عوامل ارزیابنده عملکرد، مفاهیم ریسک، شناسایی انواع مسائل زیست محیطی، شناسایی انواع مسائل بهداشتی، یادگیری مباحث ایمنی و ارزش افزوده زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی با رویکرد توسعه پایدار. بر اساس تکنیک ساختاری تفسیری این مؤلفه ها سطح بندی شدند. و در 7 سطح یک مدل را تشکیل دادند. مدل پیشنهادی، با توجه به بهینه سازی فرآیندها، کاهش هدررفته ها، ارتقاء کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها، منجر به بهبود عملکرد اقتصادی و تجاری شرکت ها می شود. با توجه به تنوع مسائلی ازجمله ایمنی، بهداشت، محیط زیست و استانداردهای اجتماعی، این مدل ارزش افزوده زنجیره تأمین به تحقق پایداری و استمرار پذیری کمک می کند.
طراحی مدل هوشمند مدیریت ریسک در زنجیره تأمین با استفاده از تکنیک های یادگیری ماشین
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال سوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 72
حوزههای تخصصی:
مدیریت ریسک در زنجیره تأمین یکی از چالش های مهم در دنیای کسب وکار است که تأثیر زیادی بر عملکرد سازمان ها دارد. در این تحقیق، مدل هوشمند مدیریت ریسک در زنجیره تأمین با استفاده از تکنیک های یادگیری ماشین طراحی شده است. هدف از این مدل، شناسایی و ارزیابی ریسک ها، پیش بینی اثرات آن ها و ارائه راهکارهای بهینه سازی استراتژی ها با توجه به داده های بزرگ و پیچیده است. با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین مانند درخت تصمیم، شبکه های عصبی و ماشین های بردار پشتیبان، مدل پیشنهادی قادر است ریسک ها را به صورت دقیق تر و سریع تر شبیه سازی و پیش بینی کند. نتایج این تحقیق نشان می دهند که این مدل هوشمند می تواند در بهبود تصمیم گیری ها و افزایش تاب آوری زنجیره تأمین مؤثر باشد. در نهایت، این مدل به سازمان ها کمک می کند تا ریسک ها را به نحو مؤثری مدیریت کرده و هزینه های ناشی از بحران ها را کاهش دهند. این مطالعه می تواند به عنوان پایه ای برای تحقیقاتی بیشتر در زمینه به کارگیری یادگیری ماشین در مدیریت ریسک زنجیره تأمین مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی آستانه اثرگذاری ریسک های سیستماتیک و غیر سیستماتیک بر زنجیره تأمین صنایع نفتی-پتروشیمی و شیمیایی (هیبرید مدل های دلفی فازی نوع 3 پانل های آستانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
288 - 259
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی آستانه اثرگذاری ریسک های سیستماتیک و غیرسیستماتیک بر زنجیره تأمین صنایع نفتی-پتروشیمی و شیمیایی است. بازه زمانی پژوهش 1390 تا 1400 است. پژوهش حاضر دارای دو جامعه است. جامعه اول خبرگان حوزه صنایع پتروشیمی و شیمیایی و جامعه دوم شرکت های فعال در حوزه صنایع پتروشیمی و شیمیایی در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش 99 ریسک موثر بر زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی و شیمیایی در قالب دو دسته عوامل ریسک غیرسیستماتیک (77 شاخص) و ریسک سیستماتیک (22 شاخص) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نظرسنجی از خبرگان با استفاده از رویکرد دلفی- فازی نوع 3، 23 شاخص ریسک غیرسیستماتیک و 13 ریسک سیستماتیک منتخب شدند. بر اساس رویکرد تحلیل مولفه اصلی از متغیرهای منتخب مولفه های ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک استخراج گردیدند. نتایج مدل PSTR بین زنجیره تأمین و ریسک های سیستماتیک (353/0 تأثیر منفی بالای آستانه؛ 218/0 تأثیر مثبت پایین تر از آستانه) و غیرسیستماتیک (413/0 تأثیر منفی بالای آستانه؛ 237/0 تأثیر مثبت پایین تر از آستانه) رفتار آستانه ای را تأیید نمود
بررسی کارآیی عملیاتی ابزارهای تأمین مالی زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اقتصادی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۰
481-508
حوزههای تخصصی:
تأمین مالی یکی از اصلی ترین مشکلات توسعه بخش صنعتی کشور است. با توجه به محدودیت تسهیلات بانکی، استفاده از ابزارهای تأمین مالی به صورت زنجیره می تواند راهکار مناسبی برای کاهش خلأ تأمین مالی صنعت باشد. همه این ابزارها تعهد بانک به پرداخت مبلغی معین در سررسیدی معین است که می تواند در طول زنجیره انتقال پیدا کند. با استفاده از این ابزارها می توان اجزاء زنجیره تأمین را به صورت اهرمی تأمین مالی نمود. سه ابزار اصلی در تأمین مالی زنجیره تأمین عبارت اند از: برات الکترونیکی، اعتبار اسنادی داخلی مدت دار و اوراق گام. در این مقاله به بررسی کارایی این ابزارها در تأمین مالی زنجیره تأمین پرداخته ایم و به شیوه تحلیلی توصیفی در کنار مصاحبه با خبرگان، معیارهای کارایی ابزار تأمین مالی مناسب برای زنجیره تأمین استخراج شد. این معیارها عبارت اند از: شفافیت و نظارت پذیری، فرایندهای اداری کمتر نسبت به تسهیلات بانکی، آشنایی فعالان اقتصادی با آن، اعتبار ابزار در بین فعالان اقتصادی، سهولت در انتقال آن در زنجیره تأمین و سهولت در تضامین نسبت به تسهیلات بانکی. این ابزارها با استفاده از شیوه تاپسیس رتبه بندی شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اعتبار اسنادی داخلی مدت دار کارآمدترین ابزار تأمین مالی زنجیره تأمین است.
مدل یکپارچه تأمین-تولید-توزیع با هدف ماکزیمم سازی سود (مطالعه موردی: کارخانه زیمابند آریافر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶)
157 - 184
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، یک مدل ریاضی در سیستمی چند دوره ای و چند محصولی با در نظر گرفتن سه سطح اصلی زنجیره تأمین برای کارخانه زیمابند آریافر ایجاد می شود که از طریق آن و پس از حل آن با نرم افزار گمز، برنامه خرید، تولید و توزیع کارخانه با جزییات در راستای حداکثر سازی سود، مشخص می شود. در انتهای تحقیق نیز آنالیز حساسیت مدل برای آگاهی از حساسیت هزینه های کارخانه نسبت به تغییرات تقاضا و همچنین تغییرات حداکثر عرضه ی مواد اولیه جهت بهبود تصمیم گیری های مدیریتی انجام می گیرد. با توجه به جواب های به دست آمده از مدل و مقایسه آن با وضع موجود کارخانه ی موردمطالعه، کارایی مدل در بهینه سازی وضعیت موجود توسط مدیران مربوطه مورد تأیید قرارگرفته است. در محاسبه ی هزینه ها، بیشترین هزینه مربوط به هزینه ی خرید بوده که حدود %80 از کل هزینه ها را شامل می شود و کمترین هزینه نیز مربوط به هزینه ی نگهداری محصول نزد مشتری است، که فقط %0.007 از کل هزینه ها را به خود اختصاص می دهد. سود کارخانه در طول این 6 روز نیز برابر با 5773400 تومان محاسبه شده که به گفته مدیران مربوطه، در مقایسه با حالت عادی 28% افزایش داشته است. در این تحقیق، به علت پیروی از سیاست تولید بر اساس تقاضا حجم موجودی محصولات در مرکز تولید و مراکز مشتریان حدود %28 کاهش یافته است. حجم موجودی مواد اولیه نیز به طور متوسط %20 کاهش یافته که این، خود کاهش قابل توجهی را در هزینه ها و درنتیجه قیمت تمام شده محصولات در پی خواهد داشت.
شناسایی و ارزیابی گزینه های استراتژیک پیشروی تاب آوری زنجیره تأمین شرکت لبنی کاله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی سیستم و بهره وری سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹)
106 - 135
حوزههای تخصصی:
زنجیره تأمین، شبکه ای از تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، شبکه های توزیع شامل عمده فروشان و خرده فروشان است که در جهت ارائه محصول به دست مصرف کننده نهایی فعالیت می کنند. اختلالات زنجیره تأمین، رویدادهای برنامه ریزی نشده ای هستند که در زنجیره تأمین رخ داده و بر روند عادی این شبکه، تأثیرگذار می باشند. درنتیجه، توجه به تاب آوری زنجیره تأمین به ویژه در صنعت لبنیات که زیرمجموعه مهمی از صنعت غذایی کشور به حساب می آید امری مهم و ضروری است. در این راستا مطالعه حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی گزینه های استراتژیک پیشروی تاب آوری زنجیره تأمین شرکت لبنی کاله (واقع در آمل مازندران) انجام گرفته است. در این تحقیق از روش های تحلیل ساختاری، سناریونویسی بر پایه الگوریتم تحلیل متوازن تأثیر متقابل و روش مالتیپول استفاده شده است. در روش مالتیپول، دو ارزیابی مهم اقدام برحسب سیاست و سیاست برحسب سناریو انجام می گیرد. با کمک این روش، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که با توجه به سناریوهای پیشروی تاب آوری زنجیره تأمین شرکت لبنی کاله، سیاست های " اعتماد به توانایی متخصصان ایرانی"، " برقراری امنیت شغلی" و " تمرکز بر توسعه هدفمند و سیستماتیک کارکنان در داخل شرکت" از اهمیت بالایی برخوردار هستند.
کاربرد رویکرد کنترل بهینه در بهینه سازی سیستم های موجودی تولیدی در زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف کاربرد رویکرد کنترل بهینه در بهینه سازی سیستم های موجودی تولیدی در زنجیره تأمین انجام گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و روش پیشنهادی آن بر اساس هسته ی چندجمله ای برای مدل سازی متغیرهای حالت و توابع کنترل توسعه یافته است. به منظور دستیابی به پارامترهای وزن دهی برای هسته ی چندجمله ای، از رگرسیون بردار پشتیبان کمترین مربعات در طول فرآیند آموزش استفاده شده است. روش پیشنهادی امکان پیش بینی دقیق و کنترل مؤثر سطوح موجودی را فراهم می آورد که درنهایت منجر به کاهش هزینه ها و بهینه سازی عملیات زنجیره تأمین می شود. در این پژوهش با ارائه نمونه های آزمایشی مبتنی بر اطلاعات شرکت موردمطالعه، اثربخشی رویکرد پیشنهادی را بررسی می کند و نمودارهای سطح تولید بهینه و سطح بهینه موجودی فروشنده و خریدار را نشان می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهند که شرکت سرنگ سازی می تواند ظرفیت تولیدی خود را از طریق بهینه سازی وضعیت فعلی با رویکرد مدل سازی عددی افزایش دهد. همچنین، با استفاده از کنترل بهینه و یادگیری ماشین، شرکت مذکور می تواند موجودی، هزینه های تولید و هزینه های نگهداری و جریان تولید را بهبود بخشد به گونه ای که تولید سالانه بهینه و مطلوب باشد. این تحقیق راه حل های متعددی برای افزایش اثربخشی فرآیندهای تولید ارائه می دهد که شامل بهبود فرآیندهای عملیاتی، فناوری و تجهیزات، زمان بندی، لجستیک، آموزش کارکنان، کیفیت محصول، تعمیرات و نگهداری، جریان اطلاعات و بازخورد مشتریان می شود. علاوه بر این، این تحقیق می تواند به عنوان مرجعی برای بهبود فرآیندهای تولید در صنایع مشابه مورداستفاده قرار گیرد.
بازخوانی نقش و عملکرد اقتضایی-اقتصادی سازمان بنادر و کشتیرانی در جنگ ایران و عراق(1367-1359)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مسئله نفت در تعیین سرنوشت جنگ میان ایران و عراق بود که موجبات همکاری های مشترک بیشتری را میان نیروی دریایی ارتش ایران و برخی نهادهای دریایی غیرنظامی چون سازمان بنادر و کشتیرانی، فراهم کرد؛ چراکه در غیاب برخی بنادر اصلی و اسکله های مهم که در معرض حملات مستقیم عراق بود، ایجاد کانون های جدید دریایی جهت ساماندهی به ورود و خروج کشتی های ایرانی و تخلیه و بارگیری آن ها، یک ضرورت بود. از آنجاکه سازمان بنادر و کشتیرانی مهارت و امکانات لازم را برای کمک به نیروهای مسلح و دریایی ایران داشت؛ برای تأمین نواحی عملیاتی و نیازهای پشتیبانی و تفکیک و مشخص سازی مسئولیت ارگان های مختلف حاضر در منطقه، دستورالعمل هایی صادر و قرار شد از تمام امکانات حمل ونقل دریایی برای اعزام و جابه جایی تجهیزات و نیروی انسانی موردنیاز منطقه استفاده شود. به رغم اهمیت این همکاری ها، تاکنون زوایای نقش تأثیرگذار سازمان بنادر و کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران در تأمین لجستیک دریایی به خوبی معرفی و تشریح نشده است. پژوهش حاضر توصیف عمیق و گسترده نقش این نهاد دریایی غیرنظامی در طول جنگ است تا چگونگی تداوم تردد دریایی در خلیج فارس از طریق تغییر عملکرد سازمان بنادر و کشتیرانی تشریح شود. طی این بررسی نقش و عملکرد سازمان بنادر به عنوان یک سازمان اثربخش، که مبتنی برتغییرات ساختاری و رفتار اقتضایی آن بود، بازخوانی شده است. واژگان کلیدی: جنگ ایران و عراق، سازمان بنادر و کشتیرانی، لجستیک دریایی، زنجیره تأمین، رفتار اقتضائی
شبیه سازی عامل بنیان روابط بازیگران زنجیره تأمین مواد غذایی آماده و نیمه آماده برای صادرات در دوران همه گیری کرونا (مورد مطالعه: شرکت آماده لذیذ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
9 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: عدم اطمینان در تأمین مواد غذایی در کشور، توجه به زنجیره تأمین مواد غذایی نیمه آماده را افزایش داده است. زنجیره تأمین مواد غذایی همانند بسیاری از بخش های اقتصادی کشور، از همه گیری کرونا مصون نمانده است. تأمین مواد غذایی، با توجه به رفتاری که دولت و مشتریان در این شرایط بروز می دهند، می تواند بر عدم اطمینان زنجیره تأمین بیفزاید و لزوم شبیه سازی رفتار بازیگران زنجیره تأمین در این شرایط را بیشتر کند. از این رو، هدف این پژوهش، شبیه سازی عامل بنیان برای تبیین روابط بازیگران زنجیره تأمین غذای آماده و نیمه آماده برای واردات مواد اولیه و صادرات محصولات نهایی در دوران همه گیری کرونا است.
روش ها: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر نحوه گردآوری داده ها، با توجه به استفاده از روش شبیه سازی عامل بنیان از نوع تحلیلی-توصیفی می باشد. مورد مطالعه این پژوهش برای شبیه سازی شرایط همه گیری کرونا در زنجیره تأمین، یکی از شرکت های موادغذایی آماده و نیمه آماده در استان تهران (با ظرفیت تولید 216 هزار تن در ماه) در نظر گرفته شده است. جهت شناسایی عوامل، متغیرها و پارامترهای مدل عامل بنیان، از روش تحلیل مضمون با بررسی پیشنه پژوهش و انجام مصاحبه با 20 نفر از خبرگان فعال در صنعت مواد غذایی آماده و نیمه آماده و خبرگان زنجیره تأمین شرکت آماده لذیذ استفاده شده است.
یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده، سه عاملِ «دولت» (شامل: گمرک، سازمان ملی استاندارد، سازمان حمایت از مصرف کنندگان، بانک صنعت و معدن، اتاق بازرگانی- صنایع-معادن و کشاورزی ایران و سازمان غذا و دارو)، «شرکت های زنجیره تأمین» (شامل: تأمین داخلی، تأمین کننده خارجی، تولیدکننده، و پخش کننده) و «مشتری نهایی» (شامل مشتریان داخلی و مشتریان خارجی) مهم ترین عوامل زنجیره تأمین مواد غذایی هستند که در بحث صادارات نقش آفرینی می کنند. بر اساس مصاحبه ها، مهم ترین عدم اطمینان شناسایی شده، مداخله و عدم مداخله دولت در امر صادرات و واردات هستند.
بر این اساس، دو سناریوی «دخالت دولت در صادارات و واردات» و «عدم دخالت حمایتی دولت» در شرایط همه گیری، مطرح و توسعه داده شد و روابط و ویژگی آن ها و در نهایت، رفتار و تصمیم های بازیگران زنجیره تأمین (عوامل) با روش عامل بنیان شبیه سازی شد. به عنوان یکی از گام های شبیه سازی از روش دیمتل فازی به منزله روشی مکمل برای شناسایی مهم ترین روابط اصلی بین بازیگران زنجیره تأمین مواد غذایی آماده و نیمه آماده استفاده شد. پارامترهای شبیه سازی در این پژوهش شامل: تعرفه های واردات مواد اولیه (برحسب درصد)، تعرفه های صادرات محصولات (درصد)، حجم کل تقاضای داخلی ماهانه (هزار تن)، حجم کل تقاضای خارجی ماهانه (هزار تن)، حجم کل تقاضا ماهانه (هزارتن) و حداکثر ظرفیت تولید (هزار تن) در نظر گرفته شد.
همچنین متغیرهای مورد استفاده در شبیه سازی این پژوهش شامل: درصد تغییرات قیمت تمام شده نسبت به قیمت پایه، درصد تکمیل سفارشات مشتریان داخلی، درصد تکمیل سفارشات مشتریان خارجی، کل سفارشات تکمیل شده (حجم فروش کل)، میزان سود دریافتی از بازار داخلی، میزان سود دریافتی از بازار خارجی و درصد سود کل به دست آمد. در این بخش، شبیه سازی بر اساس دوسناریوی عدم مداخله حمایتی و مداخله حمایتی دولت در واردات مواد اولیه و صادارت محصولات نهایی، با تأکید بر دو متغیر اصلی «سودآوری» و «درصد تحقق سفارشات» که برآیند همه متغیرهای مدل هستند، شبیه سازی شدند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، در سناریوی مداخله حمایتی دولت، درصد سودآوری 6% و تحقق سفارشات کل 14% افزایش برآورد شد. با توجه به دوشاخص تعریف شده برای مقایسه سناریوها، سناریو دوم شرایط مطلوب تری را برای حمایت از تولید داخلی، افزایش سطح اشتغال و امنیت مواد غذایی در بازار داخلی و خارجی ایجاد می نماید.
اولویت بندی عوامل زیربنایی چابک سازی زنجیره تأمین در صنعت گردشگری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
1 - 40
حوزههای تخصصی:
در محیط پویای کنونی زنجیره های تأمین گردشگری باید چابک باشند، یعنی باید در موقعیتی باشند که بتوانند به سرعت به نیازهای مشتری پاسخ دهند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف اولویت بندی عوامل زیربنایی چابک سازی زنجیره تأمین در صنعت گردشگری شهر اصفهان انجام شد. بدین منظور ابتدا با بررسی ادبیات موضوع و انتخاب 43 مقاله مرتبط، 6 عامل فناوری اطلاعات، منابع انسانی، عوامل اجتماعی، انعطاف پذیری، حساسیت و پاسخگویی به بازار و شایستگی به عنوان عوامل چابک سازی زنجیره تأمین گردشگری انتخاب شد. آنگاه با استفاده از تکنیک دیمتل اولویت بندی و نمودار علی عوامل به دست آمد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان صنعت گردشگری در شهر اصفهان می باشند که به روش نمونه گیری غیراحتمالی و به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. در مجموع 34 پرسش نامه تکنیک دیمتل جمع آوری شد که بر اساس نتایج آن عوامل شایستگی، اجتماعی، منابع انسانی، فن آوری اطلاعات، انعطاف پذیری و حساسیت و پاسخ گویی به بازار اولویت های اول تا ششم را به دست آوردند.
تجزیه و تحلیل بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان با رویکرد تلفیقی مدل سازی ساختاری تفسیری و مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
98 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف: علی رغم اهمیت دانش بازنشستگان در رفع پیچیدگی ها و چالش های مختلف در زنجیره تأمین پالایشگاه از جمله ریسک های ناشی از نوسانات قیمت نفت و بازار، عدم همکاری و هماهنگی میان اعضای زنجیره تأمین، چالش های نفتی همچون نشت و آتش سوزی و ...، در سالیان اخیر حجم قابل توجهی از دانش با بازنشسته شدن کارکنان خارج شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- علی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، مطالعه غیرآزمایشی از نوع پیمایشی مقطعی است. در ابتدا 12 عامل مؤثر بر بازگشت دانش بازنشستگان بر اساس مرور پیشینه پژوهش شناسایی و به تأیید خبرگان دانشگاهی و صنعتی (پالایشگاه اصفهان) رسید. به منظور ارائه مدل مفهومی پژوهش از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. در این بخش ابتدا پرسشنامه مقایسات زوجی میان عوامل اثرگذار بر بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان طراحی شد. سپس با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی و نظرخواهی از 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و صنعتی، نحوه ارتباط میان عوامل مؤثر بر بازگشت دانش بازنشستگان شناسایی و مدل مفهومی ارائه شد. به منظور تأیید یا رد مدل مفهومی از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 300 پرسشنامه میان کارکنان و مدیران پالایشگاه اصفهان توزیع که از این میان تعداد 243 پرسشنامه بازگشت داده شد. روایی پرسشنامه پژوهش با استفاده از روایی همگرا (ضرایب بار عاملی و معیار AVE) و روایی واگرا (جدول فورنل- لارکر) تأیید شده است. همچنین پایایی پرسشنامه پژوهش با استفاده از معیارهای آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که حمایت دولت با ضریب مسیر 495/0 و دانش و تجربه بازنشستگان با ضریب مسیر 416/0 بر حمایت مدیریت ارشد و حمایت مدیریت ارشد با ضریب مسیر 789/0 بر مشوق های مالی و با ضریب مسیر 854/0 بر مشوق های غیرمالی تأثیرگذار است. علاوه بر این نتایج پژوهش نشان داد که مشوق های مالی با ضریب مسیر 383/0 و مشوق های غیرمالی با ضریب مسیر 522/0 بر فرهنگ حفظ و ارتقاء دانش سازمانی، فرهنگ حفظ و ارتقاء دانش سازمانی با ضریب مسیر 817/0 بر استفاده از فناوری های پیشرفته، استفاده از فناوری های پیشرفته بر مطلوبیت محیط کار با ضریب مسیر 787/0، مطلوبیت محیط کار با ضریب مسیر 805/0 بر مشارکت و همکاری کارکنان و مشارکت و همکاری کارکنان با ضریب مسیر 774/0 بر انسجام و ثبات سازمانی تأثیرگذار است. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به تأثیر انسجام و ثبات سازمانی با ضریب مسیر 797/0 بر تسهیل ارتباطات و تأثیر تسهیل ارتباطات بر کیفیت محصولات و خدمات با ضریب مسیر 804/0 اشاره کرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که بازگشت دانش بازنشستگان نقش تعیین کننده ای در رفع چالش ها در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان دارد. همچنین بر اساس مدل مفهومی ارائه شده از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری، حمایت دولت و دانش و تجربه بازنشستگان به عنوان عوامل کلیدی در بازگشت دانش بازنشستگان در زنجیره تأمین پالایشگاه اصفهان شناسایی شده اند.
بازطراحی سیستم لجستیک معکوس با تمرکز بر فناوری پیشران بلاک چین (رویکردی آینده پژوهانه به بهره وری و کارآیی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
102 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: دفع پسماند یکی از مهم ترین مسائل بشر است. اگر تمهیدات اساسی برای آن درنظر گرفته نشود، در آینده به یک بحران اساسی تبدیل می شود. یکی از بهترین راهکارهای پیشنهادی، استفاده دوباره از مواد قابل استفاده در پسماند ها است. برای این مهم به گفته متخصصان تفکیک پسماند در مبدأ بسیار حایز اهمیت است. ازاین رو هدف این پژوهش ارائه ساختاری برای بازطراحی سیستم لجستیک معکوس به گونه ای کاربردی است.روش: امروزه متخصصان معتقد هستند فناوری بلاک چین که پیشران فناوری های نوین است، قابلیت های بالقوه بسیاری دارد که می تواند تاثیرات مطلوب بسیار زیادی در صنایع ایجاد کند. در این پژوهش با رویکرد آینده پژوهی برای بازطراحی سیستم لجستیک معکوس از فناوری بلاک چین استفاده شده است. که همکاری متقابل شهروندان و شرکت مسئول جمع آوری پسماند تفکیک شده، لازمه آن است.یافته ها: سیستمی که بر اساس این ساختار طراحی شود، آینده نگرانه و پشتگرم به یک فناوری پیشران بسیار موثر بوده، قادر به انجام هرگونه سیاستی برای افزایش تفکیک پسماند در مبدأ، و انعقاد قراردادهای هوشمند است. در مقابل افزایش و کاهش ناگهانی عرضه بسیار انعطاف پذیر است. آلودگی های سمعی و بصری موجود در سیستم های سنتی را ندارد. بسیار شفاف، ایمن و کاربردی است. با تخصیص مناسب ناوگان می تواند، تمام پسماند تفکیک شده در مبدأ را جمع آوری کند.نتیجه گیری: در این سیستم با رویکردی آینده نگرانه تفکیک پسماند در مبدا به مقدار قابل توجهی افزایش می یابد، استفاده از منابع کاهش می یابد، معضل دفع پسماند مدیریت می شود، اقتصاد دایره ای شکل می گیرد، آسایش شهروندان بیشتر می شود، آسیب به محیط زیست بسیار کمتر می شود، و برای تبدیل شهرهای هوشمند اقدام شده است.