
مطالعات مدیریت توسعه سبز (مدیریت سبز و توسعه سابق)
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال 3 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی طراحی و تبیین الگوی مدیریت منابع انسانی سبز در سازمان امور مالیاتی کشور است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت جزو تحقیقات کیفی است. خبرگان با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی شناسایی شدند که با توجه به کفایت داده ها، در مجموع با 15 نفر خبره مصاحبه شد. روش تجزیه و تحلیل، نظریه داده بنیاد مبتنی بر رهیافت نظام مند بود و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری شدند. نتایج نشان می دهد که در شرایط علی؛ هدف گذاری منابع انسانی سبز، در مقوله محوری؛ مدیریت منابع انسانی سبز، در شرایط مداخله گر؛ عوامل درون سازمانی سبز و برون سازمانی سبز، در بستر حاکم؛ جو سازمانی سبز و فرهنگ سازمانی سبز، در رابطه با راهبرد(کنش و واکنش ها)؛ اقدامات مرتبط با طراحی و نهادینه کردن سیستم اطلاعات منابع انسانی سبز، و در ارتباط با پیامدها؛ پیامدهای فردی، سازمانی و اجتماعی موثر می باشند.
ارائه چارچوب مفهومی تاثیر بسته بندی سبز بر دلبستگی برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تأثیر بسته بندی سبز بر دلبستگی برند انجام شده است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی است که از لحاظ روش اجرا در قالب یک پژوهش توصیفی-پیمایشی با رویکرد مقطعی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مصرف کنندگان مواد غذایی در شهر تهران می باشد. که با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری، نمونه ای متشکل از 384 نفر به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شد. در این مطالعه برای جمع آوری اطلاعات جهت آزمون فرضیات از پرسشنامه ای شامل 7 بعد و 36 سؤال استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روش روایی محتوا و روایی همگرا و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تایید شد. برای آزمون فرضیات از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد که بسته بندی سبز تأثیر مثبت و معناداری بر آگاهی برند، درگیری ذهنی و هویت برند دارد. همچنین مشخص شد که نگرش زیست محیطی مشتریان رابطه بین بسته بندی سبز با درگیری ذهنی، آگاهی برند و هویت برند را تعدیل می کند. همچنین مشخص شد که هویت برند، آگاهی برند و درگیری ذهنی مشتریان هر سه تأثیر مثبت و معناداری بر تصویر برند دارند. در نهایت مشخص شد که تصویر برند تأثیر معناداری بر دلبستگی برند دارد.
خودکفایی غذایی و منابع آب؛ بازگشت به چالش آینده ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت در کنار تغییرات اقلیمی برای ایران تبعات عدیده ای در زمینه آب و غذا داشته و با توجه به تشدید آن، دغدغه آینده را دوچندان می کند؛ ضرورت بازنگری در منطق و رویه های نظام حکمرانی و سیاست گذاری کشور با نگاه به آینده، امری خطیر و مطالبه ای جدی است. متوسط مصرف سالانه آب در ایران حدود 96 میلیارد متر مکعب است که این رقم، حدود 8 درصد بیشتر از کل منابع آب تجدیدپذیر ایران (89 میلیارد مترمکعب) است. بدین سان، بین نیاز آبی و عرضه پایدار آب، شکاف بزرگی به وجود آمده که می تواند کشور را به سمت بحران اجتماعی و محیط زیستی با تأثیر تعیین کننده بر رفاه نسل های کنونی و آینده به پیش ببرد. در این پژوهش، با به کارگیری داده های اسنادی و تحلیل کیفی و تجربی آنها، نخست، آب در دسترس و نیاز آبی کشور درباره نیاز غذایی مطالعه شد. آنگاه، راه حل های احتمالی مقابله با بحران آب از منظر حکمروایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه نشان داد که علاوه بر محدودیت های شناخته شده آبی، منابع زمین نیز موانع قابل توجهی برای تولید پایدار غذا برای جمعیت روبه رشد ایران ایجاد می کند؛ نوسازی سیستم آبیاری، به کارگیری سیستم گلخانه ای و ساختن سدهای بیشتر نمی تواند به روش پایدار و مقرون به صرفه ای بحران آبی کشور را حل کند؛ در نتیجه، امید به خودکفایی در درازمدت، چشم انداز مطلوبی نخواهد داشت، به جای آن، سیاست گذاران باید هدف اصلی خود را تضمین امنیت غذایی کشور قرار دهند که می توان ضمن بهره برداری بهینه از منابع آب و خاک، تقویت سایر بخش های اقتصاد و امکان واردات کالاهای آب بر و نیز تولید این کالاها در نواحی پرآبِ جهان با سرمایه گذاری مشترک، به آن دست یافت.
تحلیل عوامل وفاداری به مقصدهای سبز؛ مورد تفرجگاه اندبیل در شهرستان خلخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم جز انواع گردشگری سبز محسوب می شود. توسعه اکوتوریسم منجر به رقابت شدید میان مقصدهای اکوتوریستی می شود. از طرفی جذب و حفظ مشتریان موجود، محور اصلی هر کسب و کار و مقصدی محسوب شده و عنصر کلیدی در بقای آنها است. ارزش ادارک شده، تجربه، دلسبتگی به مقصد و خاطره از مقصد از عوامل اصلی در رفتارهای آتی گردشگران هستند. لذا این پژوهش در پی بررسی این عوامل بر وفاداری گردشگران منطقه مورد مطالعه است. جامعه آماری گردشگران و اکوتوریست هایی هستند که از تفرجگاه اندبیل بازدید داشته اند. تحقیق حاضر جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است که شامل سازه های مختلفی از جمله ارزش ادراک شده، تجربه، دلبستگی به مقصد، وفاداری به مقصد و خاطره از مقصد می باشد. ابزار تحلیل داده ها نرم افزار معادلات ساختاری Smart-PLS است. پایایی سازه های با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی مرکب بررسی و مورد تایید قرار گرفت. تعداد 400 پرسش نامه به صورت الکترونیکی تکمیل شد. نتایج نشان می دهد که نقش دلبستگی به مقصد و تجربه، پر رنگ تر از ارزش ادراک شده است و دلیل آن نبود خدمات خاص برای ارائه به گردشگران در این منطقه است. در همین راستا فرضیه ارزش ادراک شده بر دلسبتگی به مقصد رد شد. در راستای نتایج، پژوهش پیشنهاد می شود که کیفیت خدمات ارائه شده در این تفرجگاه ارتقا یابد تا بر وفاداری گردشگران موثر گردد.
چگونه هدف نام تجاری سبز بر راهبرد انتخاب فناوری تأثیر می گذارد: مورد مطالعه انتخاب فناوری بایولیچینگ تانک کانه های سولفید مس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصری که با افزایش نگرانی های پایداری در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی روبه رو است، ضرورت پذیرش فناوری سبز بیش از پیش مشهود است. الگوهای مصرف و تولید ناپایدار تهدیدهای مهمی برای رفاه جهانی به حساب می آیند. این تحقیق به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه اهداف برندسازی سبز سازمان ها بر استراتژی انتخاب فناوری آنها تأثیر می گذارد. این تحقیق در یک مطالعه موردی از صنعت مس، از طریق معرفی چارچوبی جهت ارزیابی فناوری های تولید و بررسی "بابک مس ایرانیان" به عنوان شرکت پیشرو در زمینه تولید سبز کاتد مس، فناوری های موجود در زمینه تولید سبز و همسویی آنها را با هدف برندسازی سبز سازمان ارزیابی می کند و بهترین فناوری را در این راستا شناسایی کرده و بر انتخاب این شرکت صحه می گذارد. نوآوری این شرکت در فناوری بایولیچینگ تانک برای تولید کاتد مس، نشان دهنده تعهد آن به شیوه های پایدار و از طرفی درنظر گرفتن سایر معیارهای ارزیابی از جمله بهره وری تولید می باشد. این تحقیق به ایجاد درک عمیق تری از رابطه پیچیده بین انتخاب فناوری و اهداف کسب وکار کمک می کند و جنبه ای حیاتی از استراتژی اداره کسب وکارها را روشن می کند.
بهینه سازی یک سیستم چند منبعی مبتنی بر روش شبیه سازی گذرا و روش شناسی سطح پاسخ با محوریت انرژی های تجدید پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بهینه سازی یک سیستم چند منبعی با محوریت انرژی های تجدید پذیر با روش شبیه سازی گذرا و روش شناسی سطح پاسخ می باشد. در ابتدا دو عامل مستقل یعنی پنل های فتوولتائیک و دستگاه cchp بعنوان متغیرهای طراحی و در ادامه 7 تابع هدف شامل مصرف کل برق، مصرف کل گاز، کل مصرف سوخت cchp، هزینه نگهداری و تعمیرات، هزینه توقفات خطوط تولیدی، میزان کاهش آلاینده های زیست محیطی و بازگشت سرمایه بعنوان پاسخ اقتصادی برای بهینه سازی توسط روش شبیه سازی گذری و روش طراحی آزمایش(سطح پاسخ) مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان داد بهینه سازی به روش طراحی آزمایش در نقطه بهینه در مساحت پنل فتوولتائیک 5/16143مترمربع و در توان cchp 29/2328 کیلوات رخ می دهد که بازگشت سرمایه آن 29/2 سال است. همچنین اثر تغییر عامل های مساحت پنل های خورشیدی و توان cchp روی تابع مطلوبیت به حالت بهینه و مقدار 729/0 رسیده است، مفهوم این مقدار یعنی ترکیب متغیرهای انتخاب شده در بهینه سازی در بهترین حالت سیستم بهینه به مقدار تابع مطلوبیت 729/0 می رسد که عددی بسیار نزدیک بیشترین مقدار ممکن یعنی حالت ایده آل تابع مطلوبیت 1 می باشد؛ پیشنهاد می شود در مطالعات آینده از منابع انرژی دیگر نظیر باد و زمین گرمایی و همچنین با روش های الگوریتم های هوش مصنوعی بررسی گردد.
ارائه الگوی توسعه بازاریابی دیجیتال سبز در بخش تجارت –تجارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود افزایش توجه به مسائل زیست محیطی در حوزه بازاریابی، تاکنون تحقیقات زیادی جهت ادغام مفاهیم سبز در بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه انجام نشده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی توسعه بازاریابی دیجیتال سبز در بخش تجارت –تجارت انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده ها از نوع تحقیق کیفی اکتشافی می باشد، بر این اساس ابتدا با استفاده از رویکرد کیفی ابعاد، مولفه ها و شاخص های عوامل دخیل در بازاریابی دیجیتال تجارت به تجارت و تحلیل موانع و عوامل بازدارنده و مدل اولیه تحقیق طراحی شده است. سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری نسبت به سطح بندی هر یک از مضامین اقدام شد. نمونه آماری شامل 15 نفر از خبرگان بوده که حجم نمونه بر اساس رسیدن به اشباع نظری تعیین شد. تحلیل داده ها در فاز کیفی با روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودی ای ورژن 2012 و در بخش کمی با روش مدل سازی ساختاری تفسیری و نرم افزار میک مک ورژن 3. 5 انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده در فاز کیفی، مضامین فراگیر شامل عوامل سازمانی، عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل قانونی و عوامل بازاریابی و عوامل مالی شناسایی شدند. بر اساس نتایج مدل سازی ساختاری تفسیری، مزیت رقابتی در سطح نخست، متغیرهای جذب سرمایه و عملکرد هزینه و درآمد در سطح دوم، متغیر مشتری مداری، در سطح سه، متغیرهای شبکه های اجتماعی و کانال های دیجیتال در سطح چهار، قوانین و مقررات، فرهنگ سازمانی و آموزش و یادگیری در سطح پنج و در پایان جهت گیری سبز سازمان در سطح شش قرار دارند.
بازاریابی گردشگری روستایی و شناسایی عوامل کلیدی موثر بر آن با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: روستای پالنگان در شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری پایدار به عنوان یکی از مهم ترین استراتژی های توسعه پایدار روستایی، در گرو توسعه بازاریابی گردشگری است. بازاریابی گردشگری روستایی مقوله ای است که علی رغم اهمیت زیاد آن در فرایند توسعه گردشگری، کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی وضعیت بازاریابی گردشگری روستایی و شناسایی عوامل موثر بر آن با رویکرد توسعه پایدار است که به صورت مطالعه موردی، در روستای پالنگان انجام گرفته است. در این پژوهش کمی و کاربردی که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و اکتشافی انجام گرفته است، ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری شامل تمامی گردشگران روستای پالنگان است و با توجه به محدودیت های متعدد (زمانی، مالی و عدم همکاری برخی از گردشگران)، 150 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد در میان 11 مؤلفه کلیدی بازاریابی گردشگری روستایی، میانیگن مؤلفه های جاذبه ها، زیرساخت، موقعیت زیست محیطی، فرهنگ، هزینه سفر و نیروی انسانی ماهر به ترتیب با مقادیر 54/3، 35/3، 8/3، 588/3، 381/3 و 981/3، بیشتر از حد متوسط بوده و میانگین مؤلفه های قابلیت دسترسی به امکانات، قوانین و مقررات و سرمایه گذاری به ترتیب با مقادیر 938/2، 945/2 و 937/2، در سطح متوسط و میانگین دو مؤلفه ترفیع و آموزش به ترتیب با مقادیر 491/2 و 304/2، پایین تر از حد متوسط بوده است. نتایج تحلیل عاملی نشان داد مهم ترین عوامل موثر بر بازاریابی گردشگری روستایی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: تبلیغات و بازاریابی کارآمد (677/20 درصد)، جذابیت مقصد و ارتقای کیفیت زیرساخت ها (807/16 درصد)، حمایت و مشوق های مالی (33/10 درصد)، مشارکت فعال جامعه محلی (014/9 درصد) و توسعه کارآفرینی در گردشگری (859/8 درصد).
الگوی برندسازی اجتماعی در راستای توسعه پایدار (مورد مطالعه: شرکت لبنی دامداران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی برندسازی در صنایع لبنی ایران انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته انجام شده است. با استفاده از رویکرد کیفی مدل اولیه تحقیق طراحی شده است. در گام بعدی، نسبت به اعتبارسنجی مدل اقدام شد (رویکرد کمی). نمونه آماری در بخش کیفی شامل 19 نفر از خبرگان که حجم نمونه بر اساس رسیدن به اشباع نظری تعیین شد. نمونه آماری در بخش کمی شامل 252 نفر از مدیران، سرپرستان و کارکنان شرکت دامداران بوده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی شامل پرسشنامه بوده است. جهت تحلیل داده های کیفی از تئوری داده بنیاد با استفاده از نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. تحلیل داده ها در بخش کمی با روش حداقل مربعات جزئی انجام شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی شش دسته از عوامل شامل عوامل علی (بازاریابی اجتماعی، پارادایم های ذهنی مدیران، بهینه کاوی، فرهنگ سازمانی و مسئولیت اجتماعی)، زمینه ای (محیط کلان، فضای رقابتی)، مداخله گر (مزیت رقابتی پایدار و مشارکت کارکنان)، پدیده محوری (مدیریت برندسازی اجتماعی)، راهبردها (بازاریابی خیرخواهانه، برندسازی مشارکتی، انتخاب بازار هدف)، و پیامدها (عملکرد مالی، و عملکرد بازاریابی) شناسایی شد.
ارائه الگوی هم آفرینی ارزش مبتنی بر سرمایه اجتماعی سبز (مورد مطالعه: کسب و کارهای خانوادگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه الگوی هم آفرینی ارزش مبتنی بر سرمایه اجتماعی سبز انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش تحقیق آمیخته محسوب می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان اعم از اساتید دانشگاه، مدیران کارشناسان فروش شرکت های صنعت چرم بوده که بر اساس رسیدن به اشباع نظری تعیین شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل کارکنان شرکت های فعال در صنعت چرم و نمایندگان فعال شرکت های برندهای چرم که دفتر مرکزی شان در شهر تهران به تعداد 4000 نفر است که از این میان نمونه ای متشکل از 384 نفر انتخاب شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه محقق ساخته به تعداد 42 گویه مبتنی بر طیف پنج درجه لیکرت (در بخش کمی) تنظیم شده است. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش داده بنیاد استفاده شده است؛ و نهایتا برای آزمون فرضیات از تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی. ال اس استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی، نگرانی زیست محیطی جامعه و ارتباطات به عنوان شرایط علی؛ عوامل اقتصادی و فرهنگ برند سبز به عنوان مقوله های زمینه ای، مدیریت بازاریابی سبز و بازارگرایی به عنوان شرایط مداخله گر، سرمایه اجتماعی سبز به عنوان پدیده های محوری، جهت گیری سبز، حفظ ارزش برند، برند اشتراکی، و برند احساسی به عنوان راهبردها و وفاداری فعال، طنین برند و معنای برند به عنوان مهم ترین پیامدهای هم آفرینی ارزش مبتنی بر سرمایه اجتماعی سبز در برندسازی خانوادگی شناسایی شدند. نتایج بخش کمی ضمن تایید فرضیه های تحقیق نشان داد که مدل پیشنهادی از اعتبار مناسبی برخوردار است. نگرانی زیست محیطی و ارتباطات بر سرمایه اجتماعی سبز تاثیر مثبت و معناداری دارد؛ فرهنگ برند سبز، عوامل اقتصادی، سرمایه اجتماعی سبز، بازاریابی سبز و بازارگرایی بر راهبردهای هم آفرینی ارزش تاثیر مثبت و معناداری دارد؛ و راهبردها نیز تاثیر مثبت و معناداری بر وفاداری برند، طنین برند و معنای برند دارد. با توجه به یافته ها، اینگونه استنباط می شود که از آنجا که هم آفرینی ارزش مبتنی بر روابط دوطرفه بین شرکت و مشتریان است، تجمیع سرمایه اجتماعی به تقویت این روابط و نهایتا هم آفرینی ارزش برند کمک زیادی می کند.
سیاست حمایتی یارانه سبز در بخش کشاورزی: تجاربی جهانی برای مدیران و سیاستگذاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در تولید، مصرف و ایجاد امنیت غذایی، کشورهای مختلف جهان اعم از توسعه یافته و یا در حال توسعه با روش های مختلف بخش کشاورزی را مورد حمایت قرار می دهند و به همین منظور سازمان تجارت جهانی (WTO) نیز اعمال برخی روش های حمایتی را تحت عنوان جعبه سبز، از سوی دولت ها مجاز دانسته است. طبق توافقنامه کشاورزی اعضای WTO، یارانه های سبز باید عدم تأثیر یا حداقل تأثیر انحرافی را بر تولید و تجارت داشته باشند. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی ابعاد سیاست حمایتی یارانه سبز، اقدامات عملی و سیاستگذاری های مربوطه و مقایسه روند تغییرات آن در بین کشورها، با استفاده از روش رئالیسم انتقادی و اتکا به داده های آماری مقطعی و سری زمانی حاصل از پایگاه های علمی اطلاعاتی تخصصی است. یافته های مطالعه و تجارب جهانی حاکی از آن است که کشورهای توسعه یافته سطح یارانه های سبز خود را به صورت چشمگیری افزایش داده اند (میانگین 85/25 درصد). در حالی که در کشورهای در حال توسعه مبلغ پرداختی به عنوان نسبتی از تولید ناخالص داخلی کشاورزی، بسیار پایین است (میانگین 75/2 درصد). همچنین شواهد نشان می دهد علیرغم ادعای صورت گرفته، نحوه عملکرد یارانه های پرداختی توسط کشورهای توسعه یافته، منجر به انحرافات معنی دار تجاری و تولیدی گردیده است. نتیجه این که معیار و طرز عمل جعبه سبز، قطعاً نیاز به یک بازنگری عمده و شفاف سازی جهت تعیین یک سری از قوانین مشخص دارد. تعیین میزان سقف یارانه سبز قابل پرداخت در کشورهای توسعه یافته، مجاز بودن پرداخت های مستقیم تنها در صورت بروز بلایای طبیعی، و تقویت مکانیزم بازنگری، از جمله این قوانین پیشنهادی هستند.
تحلیل شبکه ایِ راهبردهای مدیریت زنجیره تأمین فرآوری خرما: رویکردی به توسعه پایدار در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی راهبردهای زنجیره تأمین فرآوری محصولات خرما در استان سیستان و بلوچستان است. جامعه ی آماری پژوهش مدیران و کارشناسان اداره جهاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی و باغداران شهرستان سراوان بودند که سرشماری شدند. روش تحقیق، توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه ارجحیت بندی است. این پرسشنامه 3 معیار اصلی و 6 زیر معیار داشت. روایی پرسشنامه تأیید شد. نرخ ناسازگاری کلیه شاخص ها کمتر از 1/0 به دست آمد. سپس این پرسشنامه بین اعضای نمونه توزیع و داده های حاصل با روشAHP و نرم افزار سوپر دسیژن تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد حوزه تأمین و توزیع با وزن 086/0 در رتبه نخست، حوزه تأمین و تولید با وزن 053/0 در رتبه دوم و حوزه تأمین و تدارک با وزن 0.043 در رتبه سوم قرار دارد. زیر معیار پشتیبانی تولید با وزن 361/0 در رتبه نخست و حمل به مراکز توزیع با وزن 296/0 در رتبه دوم و انبارداری مواد اولیه، انبارداری کالای ساخته شده و بسته بندی، به ترتیب در رتبه های بعد قرار گرفتند. بنابراین بیشترین توجه به حوزه تأمین و توزیع معطوف است.
تأثیر رهبری بر رفتار کارکنان از طریق نگرش و مدیریت منابع انسانی با رویکرد سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شدت مسائل زیست محیطی امروزی، شرکت ها به طور فزاینده ای مفاهیم سبز را جزء کلیدی استراتژی های عملیاتی خود قرار می دهند. رفتار سبز کارکنان به عنوان یک مکمل ضروری برای راهبرد محیطی شرکت، مورد توجه همه بخش های جامعه قرار گرفته است. بر اساس تئوری حفاظت از منابع، هدف از این پژوهش بررسی تأثیر رهبری سبز بر رفتار سبز کارکنان از طریق نگرش سبز و مدیریت منابع انسانی سبز است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کارکنان شرکت های تولیدی شهرکرد به تعداد 660 نفر تشکیل دادند که حجم نمونه با محاسبه فرمول کوکران تعداد 244 نفر تعیین و با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبری سبز سوء و همکاران(2020)، پرسش نامه استاندارد رفتار سبز کارکنان بلوک و همکاران (2015)، پرسش نامه استاندارد نگرش سبز شاه(2023) و پرسشنامه استاندارد مدیریت منابع انسانی سبز شاه(2023) بوده است که روایی پرسشنامه با استفاده از نظر صاحب نظران و دیدگاه تعدادی از جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت و از سوی دیگر پایایی پرسش نامه ها با آلفا کرونباخ به ترتیب (90/0)، (88/0)، (77/0) و (90/0) برآورد شد. نتایج نشان داد که رهبری سبز از طریق نگرش سبز بر رفتار سبز کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 76/0 است و از طریق مدیریت منابع انسانی سبز بر رفتار سبز کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 65/0 است. همچنین رهبری سبز بر رفتارهای رفتار سبز کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تأثیر 66/0 است.
بررسی تأثیر سرمایه فکری سبز بر راهبردهای کسب وکار سبز: نقش کلیدی ظرفیت جذب و اخلاق زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانی شدن بازارها، شرکت ها را مجبور به تلاش جهت افزایش مزیت رقابتی از طریق دارایی های نامشهود نموده است. از این رو به بررسی رابطه بین سرمایه فکری سبز، ظرفیت جذب سبز و راهبرد کسب وکار پایدار پرداخته شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری کلیه کارکنان سرپرست شاغل در شرکت تولیدی لاستیک دنا به تعداد 365 نفر بوده و نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران به تعداد 187 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. ابزار پرسشنامه استاندارد و روایی ابزار پژوهش از طریق روایی صوری و محتوا و پایایی آن به وسیله ضریب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب مورد بررسی قرار گرفته است. برای آزمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه 3 و اس پی اس اس نسخه 19 استفاده شد. نتایج نشان داد که سرمایه فکری سبز بر راهبرد کسب وکار سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. سرمایه فکری سبز بر ظرفیت جذب سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. ظرفیت جذب سبز بر استراتژی کسب وکار سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. ظرفیت جذب سبز بر رابطه بین سرمایه فکری سبز و استراتژی کسب وکار سبز، نقش میانجی دارد. اخلاق محیطی سازمان بر رابطه بین سرمایه فکری سبز و استراتژی کسب وکار سبز، نقش تعدیل گر ندارد. نتایج به دست آمده زیربنای نظری راهبرد کسب وکار محیطی را نشان داده و بینش عمیقی از منابع مبتنی بر دانش و مقررات زیست محیطی به عنوان پیشایندهای مهم استراتژی کسب وکار سبز در شرکت های تولیدی ارائه می دهد.